ابتکار عمل امام خمینی در مسئله ی زندانیان سیاسی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک) قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران، اصل 168:

            «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد.»

            دو، الف) امام خمینی، 13 آبان 1358:

            «سر تا ته ایران بگردید، اگر یک زندانى سیاسى آدم پیدا کردید که توى حبس باشد.»

            دو، ب)

            «مخاطب: محمدى گیلانى، محمد- کریمى، سید جعفر- ابطحى، سید محمد- قاضى، مهدى (اعضاى هیأت رسیدگى به امور زندانها)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

بدین وسیله به جنابان حجج اسلام آقایان: محمدى گیلانى، کریمى، ابطحى، قاضى مأموریت داده مى‏شود که با تشکیل هیأتى براى مراجعه به پرونده‏هاى زندانیان دادگسترى به وضع آنان رسیدگى فرمایند و تصمیمات خود را اعم از آزادى، تخفیف، تعلیق، تغییر محل و غیر آن را به اطلاع این جانب برسانند. و اما راجع به زندانیان دادگاههاى انقلاب که زندانى سیاسى مى‏باشند، حضرات آقایان شخصاً رسیدگى نمایند و هر گونه تصمیمى با آراى سه نفر از آقایان قابل پیشنهاد است که پس از ملاحظه امضا نمایم.

قضات محترم دادگسترى و دادگاهها و دادستانها و مأمورین زندانها و دست‏اندرکاران در این امور موظفند با بهترین وجه با هیأت محترم مذکور و هیأتهاى تعیین شده از قِبَل آنان همکارى نمایند، و در صورت درخواست، پرونده‏هاى زندانیان را بدون مسامحه در اختیار آنان قرار دهند. از خداوند متعال توفیق آقایان را براى این امر مهم خواستارم.

19 خرداد 1362

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏»

سه) آقای محمدجواد لاریجانی، روزنامه ی جام جم، 21 تیر 1391، طبق http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2538182 :

«در نظام جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد»

و روزنامه ی مردم سالاری، 21 تیر 1391، طبق http://www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=139586 :

«در نظام جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد.»

چهار) نویسنده ی وبلاگ:

می بینید امام خمینی با ابتکار خود و به فرمان خود، رسیدگی به جرم زندانیان سیاسی را به طریقی عادلانه تر از آنچه در قانون اساسی پیش بینی شده بود، انجام می داد. یعنی هیئت منصفه که قطعی نبود عادل باشد یا نباشد و اگر عادل باشد، میزان عدالتش چه اندازه باشد، در ابتکار و فرمان امام خمینی تبدیل شد به آقای محمدی گیلانی و سه آقای دیگر به علاوه ی امضای فقیهی عادل و بزرگ که خود امام خمینی بود، و دادگستری تبدیل شد به دادگاههای انقلاب که دادگاه انقلاب زیر نظر شخص امام خمینی کار می کرد، و علنی بودن هم شاید بر حسب تشخیص تبدیل می شد به غیر علنی و در دادگاه غیر علنی و دور از هیاهوی مطبوعات و رسانه ها می شد عادلانه تر و باحوصله تر و دقیقتر رسیدگی کرد به جرمهای سیاسی.

طبق قانون اساسی

طبق ابتکار و فرمان مرحوم امام خمینی

تشکیل دادگاه زندانیان سیاسی در دادگستری

تشکیل دادگاه زندانیان سیاسی در دادگاه انقلاب

هیئت منصفه

آقای محمدی گیلانی و سه آقای دیگر منصوب امام خمینی، به علاوه ی امضای امام خمینی

دادگاه علنی

؟

نظرات 4 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:37 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
ما و شما به اصل مترقی ولایت فقیه هنوز واقف نیستیم !

سلمان محمدی چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:09 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام. روال دادرسی غربی سخت خوشایند من است و برای همین یک دسته از فیلمهای محبوب من همین فیلمهایی اند که دادگاه را نشان میدهند. منظورم از روش همان procedure است که در عهد مشروطه به غلط به "رویّه" برگردانده شد و به ما هم به ارث رسید ولی غلط است؛ رویّه لغتی عربی به معنای اندیشه است، نه به معنای روش و روال و راهکار. باری، هر چه میگذرد، روش دادرسی غربی را عادلانه تر می یابم: قاضی در واقع عمدتا فقط رئیس جلسة دادگاه است و مراقب است که همان روال دادرسی درست انجام شود؛ قضاوت را در واقع هیئت منصفه میکند که مرکب از - معمولا - 12 عضو خوشنام جامعه است که به صورت تصادفی از میان افراد فاقد سوء سابقه انتخاب شده اند؛ هم شاکی و هم متهم حق دارند از خدمات تخصصی یک حقوقدان بهره مند شوند؛ بعد از قضاوت هم، رأی به مجازات را قاضی بر اساس قانونی صادر میکند که به نحو دمکراتیک وضع شده. علاوه بر این تماشاچی و خبرنگار هم همواره هست و لذا همواره افکار عمومی در جریان بحثهای دادگاه قرار دارد و در مورد آنها از طریق مطبوعات میتواند بحث کند و همین بحثهاست که زمینه را برای اصلاح قوانین فراهم میکند.
دیگر آدم از خدا چه بخواهد؟
اما سؤال اساسی این است که چه میشود که کسی با وجود باور دینی، درستی این روش یا دستکم برتری آن بر روش جاری در دادگاههای ایران را در نمی یابد؟ و میچسبد به شکلی که 1500 سال پیش رایج بوده و تازه گمان میکند با این خشک مغزی اش دارد دین خدا را هم تحقق میدهد؟
آیا اشکال در روش تفقه و اندیشیدن ما در دین نیست؟
خدا خودش فهم ما را از دین ارتقا دهد بمحمدٍ و آله صلی الله علیهم اجمعین.

خلیل چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 20:33 http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

ضمن این که کم حافظگی کار دست آدم می دهد، می خواسته به کارها سرعت بیشتری بده!

صدرالدین مشتاق نائینی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:55

سلام
منتظر دیدگاههای جناب ستاریان می مانیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد