اشکهایم را بپذیر ای آذری ی زلزله زده

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            زلزله ی چند روز قبل استانهای آذری نشین در ایران باعث فوت چندین نفر از هموطنان عزیز ما و مجروح شدن چندصد نفر از آنها شد. من این دو سه شب خودم را سرزنش می کردم که جدای از بحثها و تعدادی انتقادها که چرا رسانه های حکومتی اصلاً به اندازه ی کافی بازتاب ندادند اخبار مربوط به زلزله را، چرا خودم قلبم نمی زند برای هموطنان مصیبت دیده ام. انسان عالِم است به احوالات قلبی ی خود. من دو سه شب بود که قلبم نمی زد برای مصیبت دیده ها. تا این که حدود یک ساعت قبل، در جایی بودم و حدود دو دقیقه فیلم خبرگزاری ی مهر را و گریه و اشک مصیبت زده ها را دیدم. دیدم، و من هم چند دقیقه اشکم جاری شد. امیدوارم اشکهایم پذیرفته شود نزد هموطنان مصیبت دیده.

نظرات 9 + ارسال نظر
پنهان دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:57

سلام
به نظر شما چرا رسانه های حکومتی بازتاب نداد ند این فاجعه را؟علتش را شاید خودت بهتر میدانی. برای اینکه نمیخواهند ذره ای شک در خیر خواهی خدا در دل بندگانش آنهم در ماه میهمانی او بیفکنند ولحظه ای این سوال به ذهن میهمانان برسد که این دیگر چه طرز میهمانی است وچرا از میهمانان اینگونه پذیرایی میشود؟
بله دوست عزیز وقتی از خداوند تعریف انسانوار ارائه بدهی در چنین مخمصه هایی گیر می افتی.

پنهان سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:56

سلام
یادم رفت از شما بابت پست قبلی تان سپاسگزاری کنم
هر چند این مباحث به مشاجره کشیده شود اما در فهم وشناخت بسیاری از زوایای پنهان شخصیتهای دینی کمک بسزایی میکند از شما بابت انعکاس اندیشه هایی که شاید زیاد هم با طرز تفکر شما سازگار نباشد بسیار سپاسگزارم.

سلمان محمدی سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 http://salmanmohammadi.blogsky.com

سلام. من فکر میکنم دلیل حضرات در عدم انعکاس درست اخبار این زلزله، ترس شان از مردم باشد. میترسیند همین بهانه ای شود برای تجمع و بالاخره اعتراض و ...
مارگزیده اند دیگر. از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند بیچاره ها!

******
خدا را شکر که تعداد کشته ها سیصد نفر بیشتر نبود، ولی هر نفری که کشته شود، یک انسان است، یک هموطن است. یک مصیبت زده و بخت برگشته است. باید خودمان را جای او بگذاریم تا کمی از درد او را بفهمیم.

خدا نکند دیگر هیچ زلزله ای بیاید. ولی هیچ فکرش را کرده اید که چه فاجعه ای خواهد شد اگر یک وقت خدای ناکرده تهران زلزله ای بیاید؟ خدا آن روز را نیاورد.

قاسمفام سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:13 http://aknun.blogsky.com/

سلام

صحنه‌های پردرد و اندوهی در گزارش‌های تصویری مهر بود.

هنوز هم در فکر آن پدری هستم که جسم کودک خردسالش را بر دست گرفته بود و با حسرت و اندوهی ژرف که در چهره‌اش بود، به صورت زخمی و پژمرده‌ی فرزند نگاه می‌کرد.

مهدی نادری نژاد سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
با دیدن تصاویر به یاد زلزله بم افتادم روزهای تکان دهنده چرا که انسان کشته شده بود و زلزله آذربایجان هم انسان کشته شده از بلایای طبیعی گریزی نیست ولی با تدبیر میتوان از کشته شدن انسان ها جلوگیری کرد.
*****************
فرمودید:
شاید جناب عالی منظور بنده را متوجه نشدید.
من گفتم اگر فرض کنیم حتا یک روایت صحیح وجود نداشته باشد که حضرت علی شبانه به کمک نیازمندها می رفته، اما
"عدل"
علی، و عدل بی تبعیض او، مورد توافق شیعه و سنی است، و
"عدل برتر از کمک شبانه است"
و اگر حتا اگر یک روایت صحیح وجود نداشته باشد در مورد کمکهای شبانه ی حضرت علی به نیازمندان، ما فضیلتی برتر از کمک شبانه به نیازمندان را، طبق کتابهای حدیثی و تاریخی، برای حضرت علی ثابت شده در اختیار داریم.
و سپس گفتم بنده گمان می کنم حضرت علی به عدل در توزیع و تقسیم اموال بیت المال بسنده نمی کرده، و چون ممکن است افراد مختلف به دلایل مختلف در هنگام توزیع بیت المال حاضر باشند، حضرت برای رفع نیاز آن افراد، شبانه یا روزانه خودش و مأمورانش اقدام می کنند.

شاید جناب عالی تمام عرایض این جانب را
"باد هوا"
تلقی کرده ای و از باب رجوع به متخصص، به آقای دلشاد تهرانی مراجعه کرده ای، و ایشان هم مقدمه ی کتاب
"خودش"
را به عنوان جواب و سند به شما معرفی کرده، و جناب عالی جواب را یافتی و تکلیف را دانستی.
×××
مسئله ای نیست.
********************
جناب سید محمدی این پستم ناظر به طراح سئوال بود تا جوابی که شما به او داده اید البته جواب شما هم در جای خود نیازمند بررسی است اگر با جواب شما تکلیف این پرسش روشن شده پس شاید این نظر شما هم درست باشد که فرمودید. البته شاید به قول شما منظورتان را متوجه نشدم.

رادان سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:50


سلام- از ما فقط خون دادنی امد و بس اما ایا در این میهن فلک زده این کافی است؟
.....................
سیاست را رها کنید. این زلزله واقعا نمادین بود. خداوند در ماه میهمانی اش بر خلاف اراده ی انسانها باز بر مردمان دیار ما زلزله فرود آورد. حتماً روزه هایشان همچون اشک تمساح حکومتیان ریاکارانه و دغابازانه بوده. بدرود !!!!!!!!!

رادان سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:57

فقط یک نکته عمویی دارم از رزمندگان دوران جنگ. خیلی وقتها که بحثمان در می گیرد ابتدا سخت به من می تازد ، بعد کارش به توپ و تشر می کشد. بعد تهدیدم می کند که برخی از اس ام اس هایی را که برایش فرستاده ام و پرینت گرفته لو خواهد داد (البته غیر مستقیم به من می فهماند!) آخر سر هم که به قول اقای ستاریان بحث را بی نتتیجه می داند یا به قول جوانان فامیل کم می آورد (حرف انهاست نه من) می رود و در میان اعضای فامیل با کسانی که تقریبا هم شکل خودش اعتقاد دارند بحث می کند و مرا در خفای خودم و بدون توجه به سخنان خود من محکوم می کند- این چیزی را برای شما تداعی نمی کند؟

x سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:43


ببخشید اما سوالی دارم در راستای بحثی نیمه تمام!
ذیل پست " عدالت یعنی ... ؟"
فرموده اید:

"گمان کنم تمام جهان بینیها و ایدئولوژیهای دینی و غیر دینی، در مقام حرف، از «عدالت» و «ظلم نکن و زیر بار ظلم نرو» سخن می گویند. باید دید در عمل، در حکومت و حکومتداری و تقسیم قوا و تفکیک قوای حکومتی و مشخص کردن زمانمند بودن یا نبودن دوران زمامداری ی رئیس حکومت و پاسخگو بودن یا نبودن رئیس حکومت و بودن یا نبودن نظارت جدی بر رئیس حکومت و بر قسمتهای مهم حکومت، از نظریات آزادیخواهانه و مردمی و دموکراتیک استفاده می شود و به شکل مردمی و دموکراتیک عمل می شود، یا نه."

در واقع زوایه دید شما درباره ی دموکراسی همیشه برای من جالب بوده و البته قابل تحسین اما به گمانم این جالببت همواره همراه است با گونه ای محدودیت که عامدانه یا غیر عامدانه در نوشته های شما خودش را نهان می دارد. بر این اساس سه پرسش دارم. که البته با هم مرتبطند. خواهش می کنم کمی بر سرشان تامل نمایید تا شاید دریچه ای به روی من و یا خوانندگان شما باز شود.
1. ایا دموکراسی از دید شما شانی دینی دارد یا ندارد. به زبان ساده ایا بیشینه بودن یک گروه و فرقه ی خاص در جامعه شرط لازم و کافی را به وجود می اورد که دموکراسی بر اساس مبانی دینی از هر نوعی که تصور می نمایید پی ریزی گردد.

یک اصل در همه ی دموکراسی های جهان لااقل در تئوری پذیرفته شده است و آن این که همه ی انسان ها حقوق برابر دارند و بار شهروندی باید به یک سان در میان همه ی انسانها از هر رنگ و بو و نژاد و مذهب و ملیت و قومیت تقسیم شود؟ بر این اساس پرسش من این است که این چگونه دموکراسی در کشور ماست که توزیع بار شهروندی در میان همه ی هم میهنان ما یکسان نیست بمثل از چه رو یک زرتشتی به همان اندازه از حق برخوردار نیست که تامین کننده ی منافع عمومی سرزمینی ما باشد. یعنی دست کم رئیس جمهور شود رهبری پیشکش.
یکی از اصول عمده ی اکثر دموکراسی های جهان اصل "علنیت" و "شفافیت" است. بنده با حیف و میل اموال عمومی و ریخت و پاش و غارت و یغمای منابع سرزمینی در این بر و بوم کاری ندارم. آنچه توجهم را جلب کرده این است که چرا گروهی و منجمله رهبری مملکت از حقوقی بمثل حق رهبری برخوردارند که هیچ کس از آن باخبر نیست. بمثل ایشان از درآمدهای "بیت رهبری" هر از چند گاهی حاتم بخشی هایی می کند که مشخص نیست از کجای بودجه ی عمومی مملکت آمده. یا این که اصلاً سرمایه ای است که بیرون از بودجه ی عمومی ای که سالیانه ای زیر نظر بانک مرکزی تهیه می گردد. در دست ایشا قرار می گیرد. سخن و پرسش اساسی ما این است . این پنهانکاری چه ارتباطی با دموکراسی دارد. و روشنفکران دینی چون شما که از دموکراسی دفاع می کنید و حتی به آزادی انسان سوگند یا می نمایید رویکرد تان به چنین اجحافهایی به نظر من یا هر چیز دیگر به نظر شما چیست؟
سوال ساده ای دیگر از شما به عنوان یک فرد معتقد به دموکراسی دارم ایا شما روا می دارید که روزی یک بهایی یا یک یهودی یا یک زرتشتی رهبر مملکت شود. اگر نه چرا؟
سپاس از شما. با نهایت احترام

فرزانه دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 http://www.elhrad.blogsky.com

سپاس برای این نوع دوستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد