بسم الله الرحمان الرحیم.
شاید شما هم مانند من تا به حال چند بار چنین جملاتی را از بعضی افراد شنیده باشید: «من ده نفر بیست نفر پنجاه نفر کارگر / کارمند / مهندس / ... زیر دستم کار می کردند. الان وضعم این طور شده که می بینی. من کَسی بودم. الانم را نبین.»
من چند بار چنین جملاتی را شنیده ام. از افراد مختلف. دیشب هم شنیدم. رفتم یک مغازه ی سوپر مارکت. صحبت شد. فروشنده گفت: «می دانی من قبلاً کارم چی بود؟ ده پانزده نفر کارگر زیر دست من کار می کردند. کارگاه تولید میز تلویزیون داشتم.»
تصور می کنم یک حس و حالت روانشناختی یا نمی دانم چی در خیلی از ماها هست، که علاقه داریم ما مافوق باشیم و چند نفر (حد اقلش، یک نفر!) زیردست ما باشند.
سلام
میل به قدرت
سلام.
حضرت صادق ع می فرماید: آخرین چیزی که از قلب مومن خارج می شود حب جاه است.
سلام دوست گرامی و ارجمند
سید بزرگوار من قطعا نسبم به حضرت یحیی که در گنبد دفن است میرسد و شجره نامه داریم حضرت شهید یحیی فرزند زید شهید و ایشان فرزند حضرت امام زین العابدین (ع) میباشد. خوشحالم که شما هم از نوادگان آن امام همام هستید
متشکر و سپاسگزارم
سلام
ناچارم برغم میل شما پاسختان را همین جا بدهم البته آن را به اطلاع شما هم خواهم رساند
آنچه خواندید حاشیه ای است بر بحثی که در آن وبلاگ بین من و ایشان در گرفت .البته احتمال شما هم ناممکن نیست .
البته مترجم طرح بزرگ بیراه هم نمی گوید . در پاسخ کامنت سوفیا اشاره کردم که فلسفه در مرزهای تنگی که علوم متعین می کند در حال فلسفیدن است و جز این هم نمی تواند.
سلام،
استبداد خواهی شاخ و دم ندارد، همین است.