می خواهند اعدامم کنند؟ احمد آقا خندیده بود و گفته بود: نه! ...

                بسم الله الرحمان الرحیم.

            مرحوم نعمت الله گرجی صفت (متولد 1305، فوت 1379)، مشهور به نعمت الله گرجی، بازیگر فقید سینما و تلویزیون بود. متن زیر را عیناً از http://www.shenideha.com/?p=13450 (منتشرشده در 26 خرداد 1391) نقل می کنم:

            «مرحوم حاج احمدآقا زنگ زده و آقای گرجی را دعوت کرده بود. او هم هاج و واج مانده بود که با من چه کار دارند؟ ایشان به دفتر امام رفته و با حالتی میان شوخی و جدی پرسیده بود: «می‌خواهند اعدامم کنند؟» احمدآقا خندیده و گفته بود: «نه! آقا می‌خواهند از شما تقدیر کنند.»مرحوم احمد قدیریان معاون دادستان انقلاب در دهه شصت، در گفتگو با رجانیوز با ذکر خاطره از چگونگی آزادی فرزندان نعمت الله گرجی هنرپیشه سینما با دستور امام خمینی یاد کرده است، متن این خاطره بدین شرح است:

گاهی اوقات امام دستور آزادی برخی از زندانیان را صادر می‌کردند و سید هم طبیعتاً سمعاً و طاعتاً می‌پذیرفت. یادم هست در سال‌های اولیه بعد از انقلاب سریالی از تلویزیون پخش ‌شد که مرحوم نعمت‌‌الله گرجی در آن نقش جالبی را بازی می‌کرد. ظاهراً حضرت امام سریال را دیده و به احمدآقا گفته بودند که:  «آقای گرجی خیلی خوب نقشش را ایفا کرد.  یک روز ایشان را بخواه که اینجا بیاید تا از او تقدیر کنیم.» مرحوم حاج احمدآقا زنگ زده و آقای گرجی را دعوت کرده بود. او هم هاج و واج مانده بود که با من چه کار دارند؟ ایشان به دفتر امام رفته و با حالتی میان شوخی و جدی پرسیده بود: «می‌خواهند اعدامم کنند؟» احمدآقا خندیده و گفته بود: «نه! آقا می‌خواهند از شما تقدیر کنند.»

آقای گرجی نزد امام رفته و امام از او تفقد کرده بودند. آقای گرجی هم بسیار تحت تأثیر قرار گرفته و به امام عرض کرده بود: «آقا! من دو تا از فرزندانم به گروهک‌هائی وابستگی داشتند و الان در زندانند. اگر حضرت‌عالی می‌خواهید به بنده لطفی بکنید، دستور بدهید بچه‌های مرا آزاد کنند. من تعهد می‌کنم که اینها دیگر وارد هیچ گروه و دسته‌ای نشوند و هیچ کار خلافی هم انجام ندهند.»

امام فوراً به حاج احمدآقا دستور دادند که بگوئید بچه‌های ایشان را آزاد کنند. حاج احمدآقا به آقای لاجوردی زنگ زد و ایشان هم روزی را تعیین کرد که آقای گرجی بیاید و بچه‌هایش را تحویل بگیرد. من هیچ وقت آن صحنه یادم نمی‌رود که ایشان آمد و با هیجان و وجد عجیبی آنها را برد. بعد هم ظاهراً فرزندانش به خارج از کشور رفتند.»

نظرات 4 + ارسال نظر
سلمان محمدی دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:47 http://salmanmohammadi2.blogsky.com/

سلام. خدا بیامرزدش. خاک صحنه این یک قلم فایده را برایش داشت.
و راست میگویید. یاد مرحوم مقبلی افتادم و ... باز شما چشم ما را تر کردی.
اللهم ادخل علی اهل القبور السرور بمحمدٍ و آله صلی الله علیهم اجمعین.

مهدی نادری نژاد سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:36 http://www.mehre8000.blogfa.com

سلام
الان اگر کسی وابستگی به احزاب و گروهک ها داشته باشد چه اتفاقی برایش می افتد؟

بابایی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 15:43

سلام. پس اینکه میگن هنر خوبه یعنی بچه‌های آدم توی زندان نمیمونن

مه دی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:42 http://puzzle.blogfa.com/

داستانی عبرت آموز از افسانه های هزار و یک شب!!

حاکمی و ندیمی و طلخکی و سیاه چالی و مغضوبی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد