بسم الله الرحمان الرحیم.
حضرت آیت الله خمینی 24 دی 1357:
حکومت اسلامى حکومتى است که اولًا صد در صد متکى به آراى ملت باشد؛ به شیوه اى که هر فرد ایرانى احساس کند که با رأى خود سرنوشت خود و کشور خود را مى سازد. و چون اکثریت قاطع این ملت مسلمانند بدیهى است که باید موازین و قواعد اسلامى در همه زمینه ها رعایت شود. کسانى که سابقه خیانت دارند و بر خلاف معیارهاى اسلامى ثروت اندوزى کرده اند، تجاوز به حقوق دیگران کرده اند، حق دخالت در این حکومت را ندارند. و ما امیدواریم که ایران اولین کشورى باشد که به چنین حکومتى دست مى یابد. حکومتى که کوچکترین فرد ایرانى بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتى انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد.
حضرت آیت الله خمینی 6 خرداد 1360:
مجلس اگر رأى داد و شوراى نگهبان هم آن رأى را پذیرفت، هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. من نمى گویم رأى خودش را نگوید؛ بگوید؛ رأى خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شوراى نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است، و مفسد است یک همچو آدمى، تحت تعقیب مفسد فى الارض باید قرار بگیرد.
پایان نقل دو فقره از بیانات مرحوم حضرت آیت الله خمینی.
ــ آیت الله خمینی قبل از انقلاب حکومت اسلامی را حکومتی معرفی کرد که صد درصد متکی به آرای ملت باشد. اما ایشان بعد از انقلاب به قانون اساسی ای رأی مثبت داد («این جانب در روز اخذ آرا، رأى مثبت مى دهم و از تمام برادران و خواهران عزیز خود از هر قشرى و در هر مسلکى هستند تقاضا مى کنم که به این قانون سرنوشت ساز رأى مثبت بدهند ــ 7 آذر 1358») که در آن، ظاهراً استنباط می شود شخص اول مملکت متکی به آراء عمومی نیست:
سلام
شما موافق عملکرد فعلی شورای نگهبان هستی؟
یعنی میفرمایید مطابق با این بیانات و این نوشته ی شما به شورای نگهبان نباید اعتراض کرد؟
پس چرا در ماجرای اختلاف بین وزارت کشور و شورای نگهبان در مورد اختلافات موجود بر سر انتخابات محلس سوم، خود امام چرا طرف وزارت کشور را گرفت و به شورای نگهبان نهیب و تشر زد؟
اصل قانون است و شورای نگهبان هم که نگهبان قانون و شرع است و مفسر قانون، باید مطابق قانون عمل کند و اگر نکرد می توان به او هم ایراد گرفت و اعتراض کرد.
اجازه می خواهم در ذیل نظرتان نظرم را عرض کنم، و آن را به اطلاع شما می رسانم.
سلام علیکم.
گمان می کنم مخاطب جناب عالی، باید آقای خمینی باشد، و نه بنده.
ــ ظاهراً آقای خمینی یک روز شورای نگهبان را بیش از جایگاه قانونی و شرعی اش می نشاند، و می گفت اگر کسی به مردم بگوید شورای نگهبان کذا است او مفسد فی الارض است، و روز دیگر ظاهراً می فرمود اگر دوسوم نمایندگان مجلس رأی مثبت دادند به یک مصوبه، دیگر نیاز به نظر شورای نگهبان نیست. بنده گمان می کنم آقای خمینی رحمت الله علیه بهتر بود راه میانه و راه قانون (قانونی که خود ایشان به آن رأی مثبت داده بود) را در پیش می گرفت، و شورای نگهبان و دولت و مجلس و رهبر و ...، تمامشان، نه بیش از اختیارات قانونیشان میدان می خواستند و میدان می گرفتند، و نه اختیاراتشان در نبرد با قوای حکومتی ی دیگر تنزل می کرد.
ــ طبق فهم من، آقای خمینی که گفته بود
حکومت اسلامی حکومتی است که «کوچکترین فرد ایرانى بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتى انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد»
حرف بسیار درستی زده بود، و به طریق اولا بعدها درست بود بتوان هر انتقادی به شورای نگهبان و هر نهاد دیگر وارد کرد، و حتا اگر انتقاد نادرست و ناروا می بود، راه باز می بود برای شورای نگهبان تا به دادگاه شکایت کند و مثلاً مدعی شود فلان انتقاد به من، اهانت است و دروغ است و چه و چه است. اما می بینید آقای خمینی گفته است اگر کسی بگوید شورای نگهبان کذا است او مفسد فی الارض است.
ــ اگر اشتباه نکنم چند سال قبل جایی خواندم شورای نگهبان گفته بود از شورای نگهبان نمی تواند به قوه ی قضائیه شکایت کرد.
در ابتدا فرض بر این بوده که فقهای شورای نگهبان و حقوق دانان مطابق با شرع و قانون و بی غرض قوانین را بررسی و تصویب خواهند کرد اما اختلاف در برداشت حقوقی و فقهی وجود دارد و این یکی از ضعفهای قانون اساسی ماست که دوازده نفر اعضای شورای نگهبان اگر قانونی را مخالف قانون اساسی و شرع بشناسند و در همان حال اگر احیانا تمام حقوق دانان و مراجع و اسلام شناسان آن را موافق قانون و شرع بدانند نظر شورای نگهبان بر نظر قاطبه ی حقوق دانان و مراجع، ارجح شناخته شده و می شود و البته برای رفع این نقص بود که، مجمع تشخیص مصلحت درست شده است. اما در تعیین صلاحیتهای کاندیداها همچنان نظر شورای نگهبان صائب شمرده می شود و باید برای این هم راه علاجی درست شود.
اجازه می خواهم در ذیل نظرتان عرض کنم:
آیا شما واقعاً فکر می کنید قرار دادن یک نهاد صددرصد انتصابی بالای سر مجلس شورا،
«رفع نقص»
است؟
شورای نگهبان، که مافوق مجلس شورا است، و مجلس شورا بدون آن ــ جز در بعضی امور ــ اعتبار ندارد، مطلقاً غیر انتخابی است. مجمع تشخیص هم، که به فرمایش شما برای «رفع نقص» تأسیس شد و مافوق مجلس قرار گرفت، این نهاد هم مطلقاً غیر انتخابی است.
من گمان می کنم رفع نقص و علاج مشکلات و شگفتیهایی که من و شما در قانون می بینیم، راهش ایجاد پی در پی نهادهای انتصابی نیست.
سلام علیکم
پیری و فراموشی هم بد دردی است!!!
سلام
امید است به جایی برسیم که برای حل مشکلات کشور به عقل جمعی مردان و زنان حی و حاضر جامعه استناد کنیم و گرهگشایی را از آنان بخواهیم و هیچ انسانی را مطلق و برکنار از مشخصههای انسانی نبینیم.
سلام
گاهی آش چنان شور می شود که به هیچ ترتیبی نمکش زائل نمی شود :)
حتی سینه چاکان نمی توانند از این آش بخورند
فقط باید سکوت کرد.....
بسم الله الرحمن الرحیم شماجمله امام راناقص درتیترنقل قول کرده ایددرهمان جمله گفته شده که اگرکسی بگویدشورانگهبان کذااست ومجلس کذااست یعنی اگرکسی قصداختلاف افکنی داشته باشدیعنی درهمان جمله اسم مجلس هم درکنارشورانگهبان آمده است شورانگهبان به قول خودحضرت امام حق ورودبه محتوی مسائل رانداردوفقط بایدمطابقت یاعدم مطابقت آن باشرع راتعیین کنددرهمین جمله انتقادآزادشمرده شده است بنابراین ازظاهرامربرمی آیدآنچه امام ردکرده انتقادوایرادگرفتن نبوده است بلکه جوسازی علیه شورای نگهبان مجلس ویاهرجای دیگری بوده است توجه کنیدمی گویم جوسازی وانگ زدن وبه قول حضرت امام کذاخواندن آنهادرضمن شورانگهبان هم مانندمعاون اول رئیس جمهورمنصوب شده یک مقام انتخابی است درهمان قانون اساسی آمده است که رهبرباتمام افرادملت دربرابرقانون آزاداست اگرتمام گفتاررابدون گزینشی بودن نقل کنیم به منظورواقعی گوینده آن پی می بریم نقل قول گزینشی یک مطلب تنها به تحریف آن می انجامد کوتاه سخن آن که دردوره حضرت امام مردم عادی ومخالفین تازمانی که فاقدبرنامه وتشکیلات وتوطئه بودنددرکوچه وخیابان وتاکسی وغیره به راحتی وآزادانه هرسخنی علیه ایشان می گفتندوحتی کارگاهی به توهین وفحاشی وتمسخرایشان می کشیدوحکومت بااین که می توانست باآنهابرخوردنمی کردوفقط کانال هاومجاری رسمی به خاطرحفظ قداست موضوع ازاین امرمستثنی بود