بسم الله الرحمان الرحیم.
دیشب حدود دو ساعت بعد از اعلام نتایج نهائی ی انتخابات ریاست جمهوری، چند دقیقه شبکه ی خبر را دیدم. می گفت شبکه ی فرانس 24 و شبکه ی العربیه [و دیگر شبکه ها] که «بنگاههای دروغ پراکنی» هستند، در خبررسانی از انتخابات ایران، «صفهای طولانی ی رأی دهندگان» را نشان نداده اند، و فقط «صفهای کوتاه رأی دهندگان» را نشان داده اند، و مهمانهای آن شبکه ها هم، که مطابق میل صدا و سیمای ما سخن نگفته بودند، به تعبیر شبکه ی خبر صدا و سیما، افراد «معلوم الحال» هستند.
مثل این که صدا و سیما انتظار دارد فرانس 24 و العربیه و الجزیره و زد دی اف و مانند آنها، متر بردارند و صفهای انتخابات ما را متر کنند و صفهایی را که ــ مثلاً ــ بیش از بیست متر هستند، در خبرهاشان نشان بدهند.
همچنین، شبکه ی خبر نشان داد یکی از شبکه های خارجی، حوزه ای از انتخابات را نشان داده که اکثر رأی دهندگانش آخوند هستند. شبکه ی خبر گفت این بنگاههای دروغ پراکنی می خواهند القا کنند «فقط قشری خاص» در انتخابات شرکت کرده اند.
اینها خودشان را مشغولالذمهٔ بیبیسی کردهاند با این تهمتهای همیشگی. من دستکم این شبکه را پیگیری میکردم.
خیلی خارج دوست داری؟
سلام
با انگ زدن به این و آن خبرگزاری و یا تعریف و تمجید از رسانه میلی نمی توان مردم را نسبت به آنان بدبین کرده و به سود جذب کرد. مردم باید خودشان صداقت را بینند تا بین راست و دروغ مرزبندی کرده و یکی را بپذیرند.
در اینکه رسانه های بیگانه اهداف خود را پیگیری می کنند شکی نیست اما این به آن معنا نیست که در ارسال خبر هم لزوما همیشه دروغ می گویند!
گفتمان دشمن محور ، چنین می طلبد. دیروز دکتر نوبخت در شبکه خبر امده بود و می گفت که بگذارید دیگر از عنوان "دشمن" برای دیگر کشورها استفاده نکنیم. هر کشوری منافع خود را دارد....کاشکی این گفتمان هر چه زودتر فروکش کند ...
سلام
به قطع یقین می دانم که تحلیل های بی بی سی تردید عده زیادی را به نفع رای دادن تغییر داد و رفتند در آخرین ساعتها رای دادند.
سلام
صدا و سیمای کشور ی از حد متوسط درک و فهم جامعه پایینتر است. گاهی میتوان در موردش از عنوان بنگاه دروغپراکنی و بنگاه نفرتپراکنی استفاده کرد.
امید است با اتفاقات اخیر به راه راست هدایت شود.
سلام
بی بی سی بعد از انتخابات را گرفتم آنقدر شعف پراکنی! می کرد و مجری ها اینقدر ذوق زده بودند یک آن فکر کردم میرحسین موسوی رییس جمهور شده نه شیخ حسن روحانی!!
مجموعه هشتم کتابهای فیزیک؛ نسبیت، فیزیک ذرات بنیادی، فیزیک هستهای، اخترفیزیک
http://www.booktolearn.com/?p=2170
دانلود کتاب دنیای کوانتوم؛ هرآنچه که میتواند اتفاق بیفتد، اتفاق میافتد
http://www.booktolearn.com/?p=2258
متر صدا و سیما ...
سلام سید
به نظرم بهتره خودت رو درگیر این ظواهر نکنی، مگر اونکه تصمیم داشته باشی مدیر روابط عمومی یا تبلیغات بشی.
یه مطلبی جدید نوشتم در مورد درگیری های اخیر شیعه و سنی، شما هم بخون ببینم نظرت چیه لطفا.
موفق باشی
سلام علیکم. ظاهراً دیدگاه فقیهان این طور است:
ــ مقلدان، که از مجتهدان جامع الشرایط تقلید می کنند، در روز قیامت بابت تقلیدهاشان مجازات نمی شوند (البته به قید "ان شاء الله")
ــ مجتهدان، در فتواهاشان، روز قیامت مجازات نمی شوند، چون از یک تعداد مبانی و ادله و چه و چه، رسیده اند به فتواشان.
من یک بار شدیداً بحث کردم با یک آقای مجتهد. گفتم مگر خدا عهدنامه امضا کرده به مجتهدان، و مبانی و ادله ی آنها را و روشهای استفتاء آنها را پذیرفته و مگر کتابهای اصول فقه، اعتبار دارد برای خدا؟
پاسخ: عارضم خدمت انورتون که من سالها است که بحث نمیکنم، اگه قرار به پیامبری هم باشه، مثل بنی اسرائیل، من پیامبر خودمم نه بقیه.
اما خدا تو قرآن میفرماید که روز قیامت من بین مردم در انچه که اختلاف میکردند قضاوت میکنم، آن چیزی که مورد اختلاف هستش چیه؟
حرف شما هم، دومین مطلبی بود که از قرآن قابل استفاده است، خدا در رد بعضی از نظرات عین فرمایش شما رو در قرآن اورده، پس حرف شما درست هستش
سوم اینکه پیامبر فرموده اند از نصرانی و یهودی امت من پرهیز کنید.
پناه بر خدا، این یعنی چه؟
خدا در قرآن میفرماید بدرستی که بسیاری از علمای یهود و نصاری، مال مردم به حرام میخورند و مردم را از راه خدا باز میدارند، آیا این آیه و آن حدیث در ارتباط هستند!!؟
بازهم پناه بر خدا.
انشا الله که ما رو از گمراهی به نور هدایت کند
که
خدا، پیشوای متقیان است و آنها را از ظلمات به نور هدایت میکند.
سلام،
مال خودم، مال خودم. مال دیگران هم مال خودم.
بلیط اتوبوس که روال پیداکرده بود٢٥تومن ٢٥تومن گران شودچرایکدفعه دوبل وبیشترشدخط هایی که قبلادویست تومن بود،دورقبل شد٢٢٥تومن،امایکدفعه همان خط٢٢٥تومنی شدچهارصدتومان!!!معنی این کاراحمقانه جزانتقام قالیباف وشورای شهررأی نیاورده است؟!
سلام علی هستم
بله ابراهیم خان پردلی نماینده چند دوره ی مجلس ملی آنزمان بوده و سه سال پیش فوت شدند شما از کجا میشناسید
برادر ارجمند
سلام و درود
از اینکه زحمت کشیده اید و مرا از یادداشت آقای پورجوادی باخبر کرده اید بسیار ممنون ام.
در مورد وجود موهوم باید بگویم این یک اصطلاح منطقی-فلسفی است و ربطی به وهم و توهم در زبان عادی ما ندارد.
بنده تحقیق مفصل واژه شناختی ای 4ساله داشتم که با از دست رفتن هارد رایانه ام از بین رفت البته إن شاء الله تصمیم دارم از نو کار کنم (تحقیقات حدود یک سال اخیرم از دست رفت) که ذیل این ابیات که نقل میکنم در مورد وهم چیزی نوشته بودم:
بخت کلک شکستهسر شنوید
شکوه از طالع هنر شنوید
از صریر قلم که صور غم است
حشر حزن از رم صُوَر شنوید
و اندر آبشخور وحوش نقوش
وهم را والی حشر شنوید
حسرت «جرگۀ» معانی را
چون سگ از لفظ بویبر شنوید
بازِ معنی شکار حیرت را
بندیِ نقش بی فِکَر شنوید
باز هم بسیار ممنون.
بدرود
ابیات نقل شده در سوک شیخ فقیه فهیم مرحوم مغفور گلپایگانی سروده شده است.
«سیادت»، نژادپرستانه،
تبعیضآمیز و غیراخلاقی است
عباس خسروی فارسانی
مقدمه
من در خانوادهای رشد یافتم که جزء نژاد سادات محسوب میشدند؛ همواره این سؤال را در ذهن داشتم که چرا افرادی به عنوان «سید» و «آقا» احترام ویژهای دارند؛ سپس دریافتم که در جامعه، سیاست، فرهنگ، مذهب و اقتصاد نیز آنان دارای شأن و منزلت برتری هستند؛ اما هیچگاه نتوانستم دلیل و پاسخ قانعکنندهای برای پرسشهای خود پیدا کنم؛ این نوشتار، چهارچوبی است چکیده از برآمدن و پاسخ نیافتن این پرسشها.
برای رفع ابهامهای احتمالی، علیرغم میل درونی، پیشاپیش لازم است گفته شود که من دانشآموخته کارشناسی ارشد الاهیات، گرایش فلسفه و کلام اسلامی از دانشگاه امام صادق هستم؛ دانشگاهی که مطالعات اسلامی و فقه و اصول، جزء دروس بنیادین آن است؛ با تاریخ قرآن، حدیث، ادیان و مذاهب به خوبی آشنا هستم؛ همچنین استاد دانشگاه در رشته الاهیات بودهام؛ و در مقطع دکترا در رشته فلسفه غرب، تحصیل کردهام؛ همچنین مادربزرگ پدری من جزء نژاد و خاندان سادات بوده است؛ اما اینجا بحث حقیقتجویی است نه فخرهای دروغین. از این رو، آنچه گفته میشود بر اساس شناخت و آگاهی و البته با انگیزه اخلاقی و انسانی و در راه یافتن راهی به رهایی از راه آگاهی است؛ و البته خود را خالی از خطا و اشتباه نمیدانم و از نقدها و نقضها صمیمانه استقبال و سپاسگزاری میکنم.
معنای «سید»
«سید» در لغت به معنی «آقا»،«بزرگوار»،«رئیس» بوده و در اصطلاح فارسیزبانان و شیعه، به کسانی گفته میشود که نسبشان به واسطه فاطمه دختر پیامبر اسلام به محمد بن عبدالله منتهی میشود؛ همچنین به سائر علویّینی که به واسطه عباس بن علی یا محمد حنفیه نسبشان به علی ابن ابیطالب میرسد و کسانی که نسبشان به جعفر طیار و عقیل میرسد، احتراماً سید گفته میشود. (منبع)
نقد حقوقی
ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر که در واقع، اساسیترین بند این اعلامیه و بنیاد آن است، بیان میدارد:
«تمام افراد بشر، آزاد، زاده میشوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق، با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیهای برادرانه رفتار کنند.»
اما سیاست سیادت، در تناقض آشکار و همهجانبه با این اصل بنیادین حقوق بشری است؛ به راحتی، میتوان مبنای مخالفت جمهوری اسلامی با حقوق بشر و نقض آشکار آن در ابعاد گوناگون را در همینجا دید و اساساً نباید از جمهوری اسلامی انتظار احترام به حقوق بشر را فارغ از نگاه مذهبی و صرفاً بر اساس برداشت بشری داشت!
نقد اخلاقی
«قانون طلائی اخلاق»، که در میان تمامی انسانها، مذاهب و مکاتب، مشترک است، بیان میدارد که:
«هر آنچه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز پسندیده بدان و هر آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز ناپسند بدان»
اما سیاست سیادت و قائل شدن امتیازات ویژه برای نژاد و گروه خاص، در تقابل بنیادین با این اصل اساسی و جهانشمول اخلاق است.
نقد مذهبی - تاریخی
بزرگترین مستند قرآنی برای سیاست سیادت، آیه «مودت» در قرآن است؛ این آیه بیان میدارد:
«ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات؛ قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی؛ و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا إن الله غفور شکور»:
«این است همان که خدا بندگان خود را بدان بشارت میدهد، بندگانی که ایمان آورده اعمال صالح کردند. بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمیکنم به جز مودت نسبت به اقرباء، و کسی که حسنهای به جای آورد، ما حسنی بر آن حسنه اضافه میکنیم که خدا آمرزگار و قدردان است.» (سوره شورا، آیه ۲۳)
مهمترین دلیل و برداشت مدافعان سیاست سیادت از این آیه، تأکید بر ضرورت احترام به خاندان پیامبر است؛ اما اکرام و احترام، امری شخصی و اختیاری است و به هیچ وجه، موجب در نظر گرفتن حقوق ویژه مادی و معنوی نمیگردد؛ آیه مودت، نهایتاً بر احترام مرسوم به خاندان پیامبر، بهویژه در زمان حیات او، تأکید دارد و هیچ دلالت مستحکمی بر حق ویژه نژادی خاص در نسلهای بعدی و دالان تاریخ بشریت ندارد؛ بلکه برعکس، آیات دیگر قرآن، دلالت قطعی بر عدم چنین حقی دارند؛ از جمله آیات زیر:
«قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله وحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین»؛
«بگو من تنها بشری هستم مثل شما با این فرق که به من وحی میشود که معبود شما معبودی است یکتا؛ پس همه یکصدا به سویش رو کنید و از شرکی که به وی ورزیدهاید استغفار کنید و وای به حال آنان که شرک می ورزند.» (سوره فصلت، آیه ۶)
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم»؛
«هان ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را تیرههایی بزرگ و تیرههایی کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه اینکه به یکدیگر فخر کنید؛ و فخر و کرامت نزد خدا تنها به تقوی است و گرامیترین شما باتقویترین شما است که خدا دانای با خبر است.» (سوره حجرات، آیه ۱۳)
چنانچه گفته شد، آیه «مودت»، آیهای است که دلالت قطعی بر حقوق ویژه ندارد و به اصطلاح قرآنی، جزء آیات «متشابه» محسوب میگردد، در حالی که دو آیه فوق، دلالت قطعی بر عدم حق ویژه بر نژاد پیامبر اسلام دارند و جزء آیات «محکم» شمرده میشوند.
از سوی دیگر، یکی از حقوق ویژه سادات در تشیع، حق «خمس» است که در این مذهب، جزء فروع دین شمرده میشود؛ بررسی بحث سیادت و خمس از نگاه مذهبی، مجالی جداگانه میطلبد؛ در اینجا به اجمال، نگاهی نیز به بحث خمس میاندازیم؛
«خمس» در لغت به معنای یکپنجم است و در اصطلاح فقه، عبارت است از پرداخت یکپنجم درآمدی که از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و یا از راههای کارگری و کارمندی به دست میآید. (منبع)؛ طبق فتوای مراجع تقلید شیعه، خمس به دو سهم تقسیم میشود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده است و دیگری سهم امام زمان؛ که هر دو سهم، در عصر غیبت، باید به مرجع تقلید یا نماینده وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آنها اجازه میدهند. (منبع)
حکم خمس، جزء فروع دین در مذهب شیعه است و در مذهب اهل سنت وجود ندارد؛ و به لحاظ تاریخی، در صدر اسلام، مستند محکمی که ثابتکننده این حکم باشد، وجود ندارد؛ بلکه برعکس، مستندات سدیدی در رد این حکم، وجود دارد، که باید در مجالی جداگانه به آنها پرداخت. میتوان ریشه تاریخی حکم خمس را بیش و پیش از هر چیز، در آیین یهودیت پیدا کرد که بر نژادی ویژه و حق ویژه آن تأکید اکیدی دارد؛
به عنوان مثال، بر اساس روایت بخش عهد عتیق کتاب مقدس (تورات)، حکم و دستور خمس در زمان حکومت یوسف پیامبر به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید. در کتاب «پیدایش» (نخستین کتاب تورات و همچنین نخستین کتاب عهد عتیق) آمده است که در دوره هفت ساله برکت، پیش از دوره هفت ساله قحطی، خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهارپنجم را به مصرف خانوادههایشان رسانده و یکپنجم (خمس) آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. در هنگام قحطی، به واسطه همین یکپنجمها، مردم مصر توانستند هفت سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شده است.» (منبع)
مهمترین مستند قرآنی مفسران و فقهای شیعه در مورد خمس، این آیه از قرآن است:
«واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتمی و المسکین و ابن السبیل ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و الله علی کل شی ء قدیر »؛
«و بدانید آنچه را که سود میبرید برای خدا است پنجیک آن و برای رسول و خویشاوند او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان، اگر به خدا و آنچه را که در روز فرقان روزی که دو گروه یکدیگر را ملاقات کردند بر بندهمان نازل کردیم ایمان آوردهاید، و خداوند بر هر چیز توانا است.» (سوره انفال، آیه ۴۱)
اما این آیه دلالت صریحی بر حکم فقهی خمس به عنوان یک حکم همیشگی، دائمی و در مورد تمامی درآمد تمامی مردم ندارد؛ بهویژه که در آیه واژه «غنمتم» (غنیمت میبرید) به کار رفته است نه واژه «کسبتم» (کسب میکنید، سود میبرید)؛ در حالی که بسیاری از مترجمان شیعه، آیه را به «سود میبرید» ترجمه کردهاند!
نقد روانشناختی
تمایزبخشی به نژاد و گروهی خاص و در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی بیمبنا برای آنها، سبب توهم خودبزرگبینی، تقدس، تبختر، غرور و فخرفروشی میگردد، آنان را از جستجوی حقیقت و تلاش شرافتمندانه برای معاش معاف میدارد و به خودشیفتگی، تنبلی و تنپروری سوق میدهد.
نتیجه
سیاست «سیادت» و اینکه نژاد و گروهی ویژه را در جوامع انسانی از دیگر گروهها جدا و مجزا سازیم و در میان مردم و متصدیان و دکانداران دین، آنها را با رنگهای سبز و سیاه و قبا و ردا و شال و شمایل و کلاه و عبا و عمامه متفاوت و اسم و عنوان «آقا» و «سید» و «سادات» و «میر» و برپا ساختن گنبد و گلدسته و حقوق مادی و معنوی بیمبنا برتری و تمایز ظاهری و باطنی بخشیم، «جهل مقدس» و مخالف انسانیت، عقلانیت، اخلاق، عدالت و دیانت است. از این رو، بیش و پیش از هر چیز، وظیفه مردم است که بر اساس آگاهی، به این تبعیضهای ناروا و بیمبنا میدان جولان ندهند و شأن و شخصیت تمامی انسانها را برابر بدانند و برای هیچ فرد و فرقه و نژادی جایگاه و جلای جبروتی و ویژه قائل
مرحوم تختی وقتی حاضر شد در آنجا، فوق العاده نحوه حضور و عملش تجلی کرد. مرحوم تختی 30، 40 نفر از ورزشکاران معروف را به همراه خودش به احمد آباد اورده بود. در حالیکه، تمام مسیر به احمد آباد از جاده قزوین، پر نظامی بود و تحت مراقبت شدید و در داخل خود احمدآباد، محل مسکونی دکتر مصدق، هم مامورین ساواک در اتوبوسها نشسته بودند و مراقبت میکردند.در ورودی احمد آباد هم دیده بانی وجود داشت که ماموران ساواک مرتبا عکس اشخاص را میگرفتند. مرحوم تختی با 30، 40 نفر ورزشکار صف بستند. دسته گل بسیار بزرگی که دو نفر از ورزشکاران جلو گرفته بودند و تختی هم پیشاپیش قدم برداشت و امد که بر روی مقبره دکتر مصدق بگذارد.
و من خیال میکنم از آن تاریخ تختی حسابش را با رژیم شاه به کلی و علنی جدا کرد.
سلام علیکم
جناب سید محمدی
دوست گرانمایه
از شما بی خبرم .
خبر شما را از جناب ستاریان گرفتم.
سلام عباس جان
روزگارت خوش
من از پرتابه اومدم. خواستم بهت بگم اگه خواستی مینیمال هاتو جایی غیر از وبلاگت بنویسی پرتابه به شدت توصیه میشه. به خصوص این که هیچ محدودیتی تو نوشتن نداری.
پیشاپیش خوش اومدی به پرتابه
دقت کرده اید وقتی سازمان های ِجهانی درباره ی فلسطین بیانیه می دهند چقدر انسان دوست و منصف هستند ولی وقتی درباره ایران گزارش می دهند...
روزه نمازتون قبول باشه آقای ِسید محمدی
ارادت
به نام خدا
اولا کسی حسرت صدا و سیمای ما نمیخورد اما خیلی ها که مرغ همسایه را غاز می پندارند حسرت BBC و VOA و... رامی خورند و باید اینگونه زرنگ بازی و تحمیق مخاطب در این شبکه ها را آشکار ساخت تا برخی ها کعبه آمال خود را بهتر بشناسند
ثانیا هر کشوری منافع خودش را دارد درست اما دلیل نمیشود من نوعی برای منافع خودم حق داشته باشم دزدی و کلاه برداری و قتل و زورگیری انجام بدهم به همین دلیل خیلی و شاید اکثر کشورها رقیب یکدیگرند اما معدودی از آنها دشمن یکدیگر به حساب می آیند مثلا در مورد کشور خودمان اگر بخواهم مثالی بزنم روسیه رقیب ما و آمریکا دشمن ماست
سوم منبع خمس آیه ای از سوره انفال است و سادات فقیر اگر خمس می گیرند به خاطر این است که صدقه بر آنان حرام شده است و سهم امام هم به خاطر این است که ائمه ما و در زمان غیبت فقها حکومت های وقت را به رسمیت نشناختند و این سهم امام باید به دست شیعیان و مقلدان به امام و در زمان غیبت به مرجع تقلیدی که خود مقلد به او اعتماد دارد داده شود تا وی با استفاده از آن وظایف اقتصادی یک حکومت را انجام دهد به عبارتی نوعی دولت سایه و یا نهاد مدنی سنتی بوده است