شمردن

                 بسم الله الرحمان الرحیم.

            در حالی که زندانیان سیاسی و حبس شدگان، تعداد روزهای زندان بودن و حبس بودن خود را می شمارند، آقای دکتر ح. ر. تعداد مقامات خارجی که در مراسم تنفیذ حکم ایشان شرکت کرده بودند را می شمارد و در کنفرانس مطبوعاتی اش آن «تعداد کلان» را به رخ آمریکا می کشد.

            آقای دکتر ح. ر. آراء خود در انتخابات را به رخ آمریکا می کشد. چه جوری است، باراک اوباما که دور دوم با 51 درصد (حدود 66 میلیون رأی) و دور اول با 53 درصد (حدود 69 میلیون رأی) پیروز انتخابات ریاست جمهوری در کشور خود شد، عکس اوباما را در تهران در میدان ولی عصر دوشادوش شمر بن ذی الجوشن در ابعاد بزرگ می کشند و در معرض دید می گذارند، اما آقای دکتر ح. ر. که با 51 درصد آراء و حدود نوزده میلیون رأی پیروز انتخابات شد، توقع دارد انتخاب شخص ایشان باعث شود جهان و آمریکا با ایران به روش تکریم رفتار کنند. توجه کنید اوباما شخص اول آمریکا و رئیس تمام قوه ی مجریه در آمریکا است، و آقای دکتر ح. ر. شخص دوم ایران و رئیس قسمتی از قوه ی مجریه در ایران است. آقای دکتر ح. ر. انتظار دارد انتخاب شدن ایشان به عنوان شخص دوم کشور و رئیس قسمتی از قوه ی مجریه، آن هم با کمترین درصد در کل تاریخ جمهوری ی اسلامی ی ایران، امواج تکریم و احترام را به سوی ایشان و به سوی ملت ایران سرازیر کند، اما در کشور خودش، تصویر شخص اول آمریکا را در خیابان با ابعاد بزرگ نقاشی می کنند و کنار منفورترین شخصیتها قرار می دهند. این است «اعتدال»؟

            هر روز یک تعریف جدید و ملا نقطی از «اعتدال»، هدیه می شود به ملت. فکر نان کنیم، که خربزه آب است. تشدید شدن تحریمها، بیخ گوشمان است. 

                                     http://www.seemorgh.com/uploads/1391/11/262555_655.jpg

استخراج سرعت نور از متن قرآن کریم؟؟

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            در http://www.mehrdadbagherpour.blogfa.com/post-221.aspx ، مطلبی منتشر کرده اند، که این مطلب در چند آدرس اینترنتی با اندکی تفاوت وجود دارد (مثلاً بعضی آدرسها می گویند «دانشمندی مسلمان» و بعضی آدرسها می گویند «دانشمندی عرب»)، و منبع این صفحات اینترنتی چه بوده، بر من معلوم نشد (البته معمولاً خبری از «منبع» نیست).

            بله. خلاصه ی مطلب این است که فیزیکدان مصری دکتر منصور حَسَب اَلنَّبی، گفته است قرآن چهارده قرن قبل این مسئله را (یعنی میزان سرعت نور را) برای اهل علم و معرفت بیان کرده است. ظاهراً «بیان» این است که طبق متن آیه ی 5 سوره ی سجده، یعنی «یُدَبِّرُ الأَمرُ مِنَ السَّماءِ إِلیَ الأَرضِ ثُمَّ یَعرُجُ إلَیهِ فی یَومٍ کانَ مِقدارُهُ أَلفُ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ»:

            «محاسبه ی سرعت نور با توجه به قرآن کریم:

درآیه ی ٥ سوره ی سجده، مسافت سرعت نور (الامر) در یک روز برابر فاصله ی طی شده توسط ماه در 1000 سال (12000 ماه) بیان می گردد. بنابراین از فرمول زیر استفاده می کنیم.

                        x=C.t=12000.L

                        C : سرعت نور (الامر)

                        t : زمان در یک روز

                        L : طول مسیر حرکت ماه در مدت یک ماه» (مطلـــــــب داخـــــــل گیـــــــومـــــــه عینـــــــاً نقـــــــل قـــــــول اســـــــت).

            خُب اگر بنده یکی از کوچکان «اهل علم و معرفت» باشم، برایم سؤال ایجاد می شود کجای آیه ی 5 سوره ی سجده، حرفی از «سرعت نور» است، و چه گونه «الامر» را تطبیق داده اند بر «سرعت نور»؟ چه قرینه ی عقل پسند و اهل علم پسند وجود دارد که «الامر» در آیه ی 5 سوره ی سجده به معنای «سرعت نور» است؟

            جدای از این که من فعلاً این نظر را در حد مزاح (؟ چشم بندی؟) می دانم، یک اشکال علمی هم به فکرم آمد. آن طور که من سالها قبل (حدود بیست سال قبل) از استادم در کلاس دینامیک شنیدم، فاصله ی کره ی ماه از کره ی زمین به مرور زمان کم می شود. اگر سخن آن استاد درست باشد، ظاهراً یعنی مدار چرخش کره ی ماه به دور کره ی زمین، در گذر زمان کوتاهتر می شود. و مسافتی که کره ی ماه در هزار سال (هزار سال قمری؟ هزار سال شمسی؟ 12000 ماه قمری؟) می پیماید، بسته به این که «هزار سال» آغازش کدام زمان باشد، متفاوت است. از طرفی، ظاهراً طبق نظریات آلبرت آینشتیان، و طبق اصول علم فعلی ی فیزیک، سرعت نور «ثابت» است، و بستگی به مبدأ زمانی (و مکانی) ندارد. در مجموع، من فعلاً این طور می فهمم، محاسبه کردن سرعت نور، که مقداری ثابت است، بر اساس مسافت پیموده شده ی کره ی ماه در فلان مدت زمان، که مقداری متغیر است، وجاهت علمی ندارد.

            علاقه مندان می توانند در http://www.mehrdadbagherpour.blogfa.com/post-221.aspx مطلب منتشرشده را به طور کامل بخوانند.

عصاره

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            امام خمینی، 4 خرداد 1359، سخنان در جمع نمایندگان مجلس:

            «شما که وکیل از جانب ملت هستید، و عصارۀ فضایل ملت هستید.»

            امام خمینی، 6 خرداد 1360، سخنان در جمع نمایندگان مجلس:

            «این مجلس عصارۀ زحمتهاى طاقت فرساى این ملت مسلمان بوده است‏.»

            امام خمینی، 13 خرداد 1366:

            «این ملت سرفراز باشد و نمایندگان اینها که خلاصۀ ملت و عصارۀ ملت‏ اند، سرفراز باشند و قویدل مشغول خدمت باشند.»

            نویسنده ی وبلاگ:

            شاید تعبیر «عصاره ی فضایل ملت» و «عصاره ی زحمتهای طاقت فرسای این ملت مسلمان» و «خلاصه ی ملت و عصاره ی ملت»، که امام خمینی در مورد مجلس به کار برده، بی ارتباط با این نبوده که در ذهن ایشان، لغت «عصاره» لغتی بوده دارای اهمیت خاص. مشخصاً، ایشان «و العصر» در سوره ی و العصر را ــ بر خلاف اکثر ترجمه ها و تفسیرها؟ ــ به معنای «قـــَسَم به عصاره ی همه ی موجودات و قسم به انسان کامل» دانسته است:

            «وَ العَصرِ. إِنَّ الإنسانَ لَفِى خُسرٍ «عصر» انسان کامل است؛ امام زمان- سلام اللَّه علیه- است. یعنى «عصارۀ» همۀ موجودات. قسم به عصارۀ همه موجودات، یعنى قسم به انسان کامل» (7 تیر 1358).

            «امام امت و عصارۀ خلقت و وارث نبوت، ولىّ عصر- عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف‏» (18 تیر 1358).

            «وَ الْعَصْرِ، انَّ الْانْسانَ لَفى‏ خُسْرٍ؛ عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- باشد، یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمۀ هدى، و در عصر ما حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- است. قسم به عصارۀ موجودات عصر؛ فشردۀ موجودات، اینکه فشردۀ همۀ عوالم است، یک نسخه ‏اى است، نسخۀ تمام عالَم. همۀ عالَم در این موجود، در این انسان کامل، عصاره است و خدا به این عصاره قسم مى‏خورد» (21 خرداد 1359).

            همچنین امام خمینی چند بار «انسان» را عصاره ی خلقت معرفی کرده:

            «انسان- این موجود که عصارۀ همه خلقت است‏» (6 مهر 1356).

            «انسان را، که خلاصۀ عالم است؛ عصارۀ عالم است‏» (16 خرداد 1358).

            «انسان عصارۀ همۀ موجودات عالم است‏» (2 تیر 1358).

            «کوشش انبیا و ایده بعثت در تمام قرنها؛ تربیت این موجود است. این موجودى که عصارۀ همۀ مخلوقات است‏» (4 بهمن 1359).

            «انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است. و انبیا آمده‏اند براى اینکه این عصاره بالقوّه را بالفعل کنند» (7 اسفند 1359).

            نتیجه گیری:

            ــ ظاهراً طبق قانون اساسی، نمایندگان مجلس عصاره ی ملت نیستند. نمایندگان مجلس، از بین افرادی که شورای نگهبان منصوب رهبر مجاز می داند، توسط مردم انتخاب می شوند. حدود صد نماینده ی مجلس ششم، از طرف شورای نگهبان مجاز دانسته نشدند رأی احتمالی ی ملت را در انتخابات مجلس هفتم کسب کنند.

            ــ تصور می کنم اگر هم فرضاً نمایندگان مجلس عصاره ی ملت باشند، عصاره ی خوبیها و عصاره ی بدیهای ملت هستند.

            ــ امام خمینی انسان را عصاره ی خلقت می دانسته، و گرایشش در ترجمه و تفسیر «و العصر» در سوره ی و العصر این بوده که «عصر» یعنی «عصاره ی همه ی موجودات و یعنی انسان کامل و یعنی امام زمان و یعنی رسول اکرم و امامهای معصوم [و یعنی حضرت فاطمه؟]».

            ــ استنباط بنده این است این که امام خمینی نمایندگان مجلس را «عصاره ی فضایل ملت» و «عصاره ی زحمتهای طاقت فرسای این ملت مسلمان» و «خلاصه ی ملت و عصاره ی ملت» نامیده است، دو توضیح دارد: یک) در فکر و ذهن امام خمینی در جهان بینی ی عقیدتی اش و در جهان بینی ی «جمهوری ی اسلامی»اش، لغت «عصاره» در وصف فرد مهم و نهاد مهم و موضوع مهم به کار می رفته. این کاربرد از سوی ایشان، هم اشتراکاتی دارد با کاربرد این لغت توسط ما و دیگران، هم ظاهراً لغتی خاص بوده در واژگان شخص ایشان. دو) امام خمینی در دیدار با اعضای نهادهای مختلف حکومت ِ خود، معمولاً از تعابیر تشویق کننده و احترام انگیز استفاده می کرده. در دیدار با نمایندگان مجلس هم، از تعابیری مانند «مجلس در رأس همه ی امور است» و نمایندگان مجلس «عصاره ی فضایل ملت» و «عصاره ی زحمتهای طاقت فرسای این ملت مسلمان» و «خلاصه ی ملت و عصاره ی ملت» هستند، استفاده می کرده. اینها در حالی است که نه در ساختار حقوقی ی قدرت و نه در ساختار حقیقی ی قدرت، مجلس در رأس امور نیست. و نمایندگان مجلس، یا عصاره ی ملت نیستند، و یا اگر هستند، ظاهراً عصاره ی فضیلتها و عصاره ی رذیلتهای ملت هستند.