فطرت

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            من یک فرزند دارم. یک پسر سه سال و دوماهه. ده مرداد 1389 در منزلم، من بودم و پسرم. با هم صحبت می کردیم. قبلاً چند بار این جمله را به او گفته بودم که «من دارم یواش یواش پیر مرد میشم». به شوخی و به جدّی. وقتی با هم صحبت می کردیم، ناگهان به من گفت: «بابا عباس، مَنَم پیر مرد میشم؟» چند لحظه فکر کردم و گفت: «آره بابا، تو هم پیر مرد میشی، ولی وقتی تو پیر مرد میشی، من دیگه مُردم.» این را گفتم و شاید یک مقدار دیگر هم صحبت کردیم، و من رفتم اتاق کناری. چند دقیقه ای گذشت و صدای بازی و سر و صدا و ... از پسرم نیامد. بلند شدم رفتم سراغ پسرم. احساس کردم گرفته است. گفتم «ناراحت نباشی بابا». این را که شنید، با بغض به من گفت «چرا ــ وقتی ــ من پیر مرد میشم ــ تو ــ می میری؟» و زد زیر گریه و سه چهار دقیقه هرچه کردم و هرچه گفتم نتوانستم جلوی گریه کردنش را بگیرم. زار زار گریه می کرد. 

                                             http://home.hiwaay.net/~krcool/Astro/moon/moonring/moonring4.jpg

            خب به نظر شما این واکنش شدیداً انسانی ی یک بچه ی سه سال و دوماهه، فقط تحلیل جامعه شناختی دارد؟ فقط تحلیل روان شناختی دارد؟ فقط تحلیل زیست شناختی دارد؟  

  

                                       http://www.pix2pix.org/my_unzip/12243495254.jpg

جناب آقای علی زمانیان (دکتر علی زمانیان؟ دکتر جامعه شناسی؟ کارشناس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام؟، نویسنده ی ارجمند وبلاگ http://zamanian.blogsky.com/ ، و مدیر ارجمند وبلاگ (فیلترشده) درباره ی آراء و نظریات دکتر محمد مجتهد شبستری در http://drshabestari.blogfa.com/ ) در وبلاگ جناب آقای فاضل قاسم فام در ذیل http://aknun.blogsky.com/1389/04/28/post-16/  چنین نظر داد (براکتها و سه نقطه ها از سیدعباس سیدمحمدی است):   

«[...] تئوری فطرت (که از آن به عنوان ساختار وجودی نام برده اند) [...] داشتن فطرت و یا ساختار وجودی انسان را چگونه می توان مدلل کرد؟ منظورم دلایل درون دینی و با ارجاع به متن مقدس نیست. بلکه استدلال عقلانی. جامعه شناسان انسان را موجودی اجتماعی می دانند. ساده شده ی نظر آنان این است که گویی آدمی به منزله ی ظرف خالی متولد می شود و سپس در مسیر اجتماعی شدن و جامعه پذیری- ارزش ها - هنجارها - گرایش ها - خوب و بدها - باورها و همه چیزش را از جامعه کسب می کند.»   

پایان نقل فرمایش آقای علی زمانیان.

بنده فرمایش آقای زمانیان را قبول ندارم.

سیدعباس سیدمحمدی:

طبق فهم و معلومات اندک من: یک) انسان مخلوق خدا است. دو) فطرت، تئوری نیست، بلکه حقیقت و واقعیت و اصل است. سه) انسان دارای روح است و اصل وجود انسان روح او است. چهار) انسان موجودی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی است. پنج) تحلیل کنشها و واکنشها و رفتارهای انسان وقتی جامع است که هر چهار جنبه ی «روح» و «زیستی» و «روانی» و «اجتماعی» را در نظر بگیرد.

به نظر من ماجرای صحبت کردن من و پسرم، و گریه کردن او، یعنی:  

 

«فطرت»  

 

به نظر من، اگر انسان فطرت خود را آلوده نکند، حتا در سه سالگی بسی چیزها می فهمد و بسی کنشها و واکنشها و رفتارهای شدیداً انسانی و لطیف و زیبا از خود نشان می دهد، و اگر فطرت خود را آلوده کند، هزار هزار آدم می کُشد و کَکَش هم نمی گزد.

البته انسان چهار جنبه ی «روح» و «زیستی» و «روانی» و «اجتماعی» دارد، و بعضی انسانها طبق ویژگیهای زیستی شان از بدو تولد ناهنجاریهای رفتاری و ... دارند.     

                       http://my-pergig.persiangig.com/shariati-ali/image/11.jpg

نظرات 17 + ارسال نظر
مقداد یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:03

فقط تنها در حالتی می توانم باور کنم شما همان زمانی وبتان را آپ کرده اید که من قصد خروج داشته باشم و اتفاقی وبتان را ببینم که بگویید دست خدا در کار بوده

متعجبم از فیلتر شدنتان
امیذوارم همیشه خوب باشین و خوب بنویسین
بسیار خوشحال شدم از دیدن دوباره وبتان به خصوص به خاطر اتفاقی بودنش

امید یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 http://andishe-pooya.blogfa.com/

؛فطرت، تئوری نیست، بلکه حقیقت و واقعیت و اصل است؛؟

خوب وقتی چیزی معلوم نیست که چیست ، می تواند همه چیز باشد ... بگذریم

یقین من به مواردی که ذکر کردید ، به ترتیب افزایش می یابد . طبعا هر جایی که علم سخن کمتری برای گفتن دارد ، یقین من علم باور هم کمتر است .

اما بحث اینست که برای آن مسائلی که علم هنوز پاسخ روشنی برای آنها نیافته ، چه ؛توضیح جایگزینی؛ وجود دارد ؟ و این توضیح جایگزین چه رجحانی بر توضیحاتی که علم می دهد ، دارد ؟

فعلا (طبق اطلاعات من) واکنش شیمیایی که به طور طبیعی منجر به تشکیل RNA و DNA از اسیدهای آمینه و ... شود یافت نشده است . پس در این باره باید موضع لاادریگری پیشه کنم . اما توضیح جایگزین که دوستان ارائه می کنند چیست ؟

خداوند اسیدهای آمینه را مستقیما به RNA تبدیل کرد و بعد تکامل اتفاق افتاد ؟

خداوند اسید های آمینه را مستقیما به شیر و پلنگ و نهنگ و میمون و انسان و پشه و درخت خرمالو تبدیل کرد ؟

خداوند هیچ را (عدم را) مستقیما به شیر و پلنگ و نهنگ و میمون و انسان و پشه و درخت خرمالو تبدیل کرد ؟

خوب اگر بنا بود که مثلا پاسخ آخر را بپذیریم , آیا قبول دارید که بخش های مهمی از دانش بشری اصولا رشد نمی کرد ؟ و با پذیرفتن چنین جوابی چه نیازی است به تئوری گرانش نیوتن برای مثلا تعلیل سقوط سنگ ؟ خوب خداوند خواسته است که سنگ سقوط کند ! ... با چه سرعتی : هر سرعتی که خداوند ارائه کند ؟

این فقط بخشی از ایراد است . ایرادهای فلسفی (یا حداقل پریسش های بی جواب فلسفی)/ ایراد های جامعه شناختی (چه گروه از افراد جامعه معمولا با این پاسخها اقناع می شوند)/ ایرادهای تبارشناختی (این پاسخ ها از کجا آمده اند)/ ... نیز وجود دارند

... اما درباره تکامل کار از این حرف ها گذشته است . جناب محمدی باور بفرمایید این سنگر فتح شده ! همرزمان تان اکنون در سنگر "6 ثابت جهانی" در حال مبارزه اند ...

امید یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 http://andishe-pooya.blogfa.com/

در ضمن کتاب دکتر بهزاد متعلق به سال ۱۳۵۶ است . در این سی و سه سال اخیر هم خوب اتفاقاتی افتاده ... حالا خدمتتان می رسم و عرض می کنم چه اتفاقاتی

تا بعد ...

faryad یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 http://mojebigarar.blogfa.com/

عفو بین?الملل خواستار تحقیقات کامل در مورد قتل عام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز در سال 1367 شد
عفو بین?الملل از رژیم ایران خواسته است:
تمامی?زندانیانی را که به?خاطر اعتقادات سیاسی، مذهبی یا سایر عقاید، وابستگی قومی، زبان، ملیت یا وابستگی اجتماعی به زندان انداخته شده?اند آزاد کند.

سیدمحمدی - امید یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:10 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
چون نظریه ی تکامل پاسخ روشن در برابر سؤالاتی که از او می شود ندارد، پس «دوستان» باید جور او را بکشند؟ نظریه ی تکامل درباره ی

ایجاد شدن ذیحیات اولیه از بیحیات

و

واحد بودن و نه متعدد بودن ذیحیات اولیه

و

ایجاد شدن تمام ذیحیاتان از ذیحیات اولیه

نظر می دهد. ظاهراً شما قبول داری هیچ کدام از گزاره های فوق، هرچند ظاهر علمی دارد، ولی قطعی نیست. شما، حقجویانه و علمدوستانه، قبول کن هیچ کدام از اصول نظریه ی تکامل قطعی نیست. «دوستان» و «جایگزین» و «لاادری گری» اصطلاحات علمی نیستند.

دانش بشری با احتیاط و تواضع و کوشش رشد می کند. با نفی خدا کدام دانش رشد کرده؟ شخص شما، اگر در مباحث علمی، نسبتاً جامع الاطراف و محتاط باشی، من راضی می شوم از گفت و گو. کاری به عقاید دینی و فلسفی ات ندارم. اگر شما از نظر علمی، به آن پختگی برسی که بدانی که بیگ بنگ و قانون پایستگی ی جرم و انرژی، نمی گوید و نمی تواند بگوید ماده ی دنیا و انرژی ی دنیا از کجا آمده و از ازل بوده یا نه، من از گفت و گو با شما احساس رضایت می کنم.

با احترام.

امید یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:45 http://andishe-pooya.blogfa.com/

۱. نظریه تکامل درباره ی

ایجاد شدن ذیحیات اولیه از بیحیات

و

واحد بودن و نه متعدد بودن ذیحیات اولیه

تا آنجا که من می دانم نظر نمی دهد . موضوع بحثش نیست . موضوع بحثش چگونگی تولید شیر و پلنگ و نهنگ و میمون و انسان و پشه و درخت خرمالو در جهان است . توجیه و تفسیر گستردگی حیات و تطابق با محیط است . اگر تعربف تکامل را اینگونه خلاصه کنیم که : :موجودات زنده در طی زمان تغییر یافته اند و آن ها که اکنون می زیند با آن ها که در گذشته می زیستند تفاوت دارند و موجودات بسیاری که زمانی می زیسته اند اکنون منقرض شده اند؛

و یا در شکل داروینی ترش که :

تمام گونه های امروزی از طریق فرآیند انتخاب طبیعی از شکل های ساده تر حیات تکامل پیدا کرده اند

این ادعاها علمی هستند و هزاران شواهد برای آنها گرد آوری شده است که آنان را به اندازه هر نظریه ی علمی دیگری (که شما به علت عدم منافاتشان با اسطوره های کهن آنان رامی پذیرید) محکم می سازد .

کسانی که با تکامل مخالف بودند سال ها فرصت داشتند که پاسخ دهند : اگر شیر و پلنگ و فیل و ... از ابتدای آفرینش (؟) وجود داشتند ، پس چرا ما یک فسیل مربوط به مثلا ۶۵ میلیون سال پیش از آنان نیافته ایم اما از موجوددات عجیب و غریب دیگر یافته ایم ؟

معقول ترین پاسخی که دادند این بود که خدا می خواسته با قرار دادن این فسیل ها و پنهان کردن آن فسیل ها ایمان ما را امتحان کند !

آخر انصاف داشته باشید جناب محمدی ، ما دو تئوری داریم یکی می گوید فیل از طریق تغییرات ژنتیکی به طور تدریجی در طول چند میلیارد سال به وجود آمده (که ممکن است هر از گاهی بفهمیم که مسیر تکاملیش مثلا از فلان گروه موجودات میگذشته نه بهمان گروه) و تئوری دیگر می گوید که خداوند لامکان و لازمان به فیل گفت باش ! پس موجود شد ! ... حالا چرا خرطومش دراز است ؟ نمی دانیم ، او می خواسته / چرا عاج دارد ؟ نمی دانیم . او می خواسته / ... تئوری که هیچ چیز را توضیح نمی دهد طبیعتا اشتباهی هم نمی کند

تصحیح درخت تکاملی یک موجود به معنای قطعی نبودن درخت خاص تکاملی کشیده شده برای آن موجود است اما در اصل اینکه این گونه تکامل یافته است تا کنون خللی وارد نشده است .(نه خرگوش پریکامبرین تا کنون یافت شده ، نه فسیل انسان ۳میلیارد سال پیش ... )

امید یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:03 http://andishe-pooya.blogfa.com/

شما آن سلول اولیه نفطه من و شما و شیر و پلنگ و نهنگ و میمون و پشه را در نظر بگیرید . تفاوت خاص علی الاظاهر

ندارند . تفاوتشان در تقسیمات سلولی بعدیشان مشخص می شود . هر کدام بر اساس یک الگوی خاص تقسیم می شوند و

ارگانیسم موجودی که باید بسازند را می سازند . این ویژگی سلول اولیه را که شما لابد می گویی فطرت آن سلول ، در

کد ژنتیکی است که در هسته آن سلول قرار دارد .(قبول دارید)

هسته سلول مثلا ما ، دارای ۲۳ جفت کروموزوم است که هر کروموزم کلافی در هم پیچیده از رشته های

مضاعف(دوتایی) مارپیچی به نام DNA هستد . هر رشته مضاعف DNA به نوبه خودم مرکب از واحدهای کوچکتری

است که اسیدنوکلئید نامیده می شوند . اسید نوکلئید ها چهار نوعند که عنواین A , T ,C,G دارند . نظیر پله

های یک پلکان مارپیچی اسید ئوگلئیدها نیز جفت جفت در طول این مارپیچ قرار می گیرند . هر جفت اسید نوکلئتیک "

جفت پایه" نامیده می شوند . توالی دقیق اسید نوکلئیدهای A , T ,C,G زنجیرشده در DNA "کد ژنتیکی"

شرودینگر را می سازند . هر ژن مجموعه ای از چند (بعضی مواقع چند هزار) جفت پایه است .

تا اینجای کار موافقید ؟ ... فرق ما با موش و ویروس و سگ و گربه و ... در همین توالی ها DNA و در همین کدهای

ژنتیکی است .

حال می توانیم برای تعیین میزان تشابه دو موجود زنده به جای استناد به خصوصیات مورفولوژیک (ظاهری) به میزان

تداخل(اشتراک) کد ژنتیکی یا فاصله ژنتیکی آنها توجه کنیم .

فاصله ژنتیکی دوقلوهای همسان تقریبا صفر است (البته آنها نیز چند دوجین اختلاف ژنتیکی دارند که بر اثر جهش ایجاد

می شوند . چند جفت در سه میلیارد جفت موجود)

فاصله ژنتیکی هر فرد با خواهر / برادر / پدر و مادرش به طور متوسط در حدود 0.05 درصد است . یعنی در

99.95 درصد ژنها اشتراک وجود دارد (که این خود البته اختلاف در 1.5 میلیون نوکلئید است !) . به عبارت دیگر

اگر کسی را بیابند که 99.95 درصد با شما اشتراک ژنتیک داشته باشد این شخص حتما یکی از اعضای خانواده شماست

اکنون اگر دو فرد را به طور تصادفی از جمعیت جهان انتخاب کنیم . چقدر اختلاف ژنتیکی دارند ؟ ... به طور متوسط

حدودا دو برابر رقم قبلی یعنی در حدود 0.1 درصد (من نمی دانم چه چیزی بیش از این می توان پایه ای برای انسان

دوستی باشد ؟)

حال قانونی دیگر در زیست شناسی به میان می آید : ژن های موجود در بدن آدمی در هر یک میلیون سال 2 تا 4 درصد

ناهمگون می شوند

ناهمگونی ژنتیکی فعلی بین انسان ها به طور متوسط چقدر بود؟ 0.1 درصد یعنی هنوز یک میلیون سال از پیدایش گونه

ما نمی گذرد .

تا اینجای قضیه به کسی بر نمی خورد . کسی از اینکه بفهمد که با برادرش 99.95 درصد ژن مشترک دارد , تعجب

نمی کند که با او اعقاب مشترک دارد . اما وقتی مفهمیم که 98.4درصد ژن هایمان را با شامپانزه شریک هستیم , انکار

شروع می شود ! ... و 90 درصد را با گاو ... و 75 درصد را با موش .... و 40 درصد را کرم های حلقوی

nematode و 15 درصد با باکتری ایکولی (E-coli) ... از پیچیده تر به ساده تر ... دقیقا همانطور که انتظارش را داشتیم

امیدوارم کافی باشد ...

محمدرضا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:50 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
به قول خودتان تعریفی از فطرت ارائه ندادید. انگار مثلا اگر نصر بگوید تکامل ستون خیمه ی مدرنیسم است حرف درستی زده اما اگر فلان کس شبیه این را بگیود باید به هزار سئوال پاسخ دهد.
شما از کجا فهمیدید «فطرت» تئوری نیست و وجود دارد و حتی آلوده می شود؟ توضیح ندادید پگونه الوده می شود. شاید شاید شاید منظورتان از آلوده شدن این است که کسی به برخی چیزها باور ندارد و فطرت خود را لگدکوب و الوده می کند.
چطور برای اثبات ناهنجاری های برخی ویژگی های زیسنی به کمک می آیند اما نوبت به برخی نصوص که می شود نه!؟
پسر عزیز شما پدر محترمش را دوست دارد. این یک ویژگی انسانی ست. اصلا تحمل نمی کند زبانم لال حرف نبودنش را بشنود یا تصور کند.

آی سودا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:51 http://ashkemah.blogsky.com

چرا به بچه ۳ ساله این را گفتی ؟ دلم واسش سوخت. طفلکی. چرا باید یه بچه ۳ ساله درک کنه یک روز پدرش را ازدست میده؟ واقعا واسش لازم بود؟

مجید یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:25 http://divoon.blogfa.com

سلام سید جان
متنی که نوشتی رو به جز مقدمه اش سرسری خوندم تا بعدا سر فرصت باز بخونمش

برای همین یه جواب سرسری میدم.

تو کتاب هوش مصنوعی راسل و نورویگ وقتی داره راجع به کارگزار هوشمند Intelligent Agent صحبت میکنه.
یه بحثی رو هم مطرح میکنه که به فلسفه نزدیک تره

و اون اینکه یه کارگزار باهوش نیاز به دانش اولیه ای هم داره. و الا مجبوره که با سعی و خطای اولیه پایگاه دانش خودش رو ایجاد کنه.

در خصوص بچه انسان این پایگاه دانش درونی ژن های اون میتونن باشن.

شما که تجربه کردی, تجربه منهم جدیدتر از شما است.
به نظر من مراحل رشد فکری و جسمی یه بچه, خیلی سریع تر و دقیقتر از اونی هستش که من به این نتیجه رسیدم قبل از اونکه فرآیند یادگیری و واکنش اکتسابی باشه ناشی از برونداد فعالیتهای درونیه که نسبت به کنش های بیرونی واکنش نشون میده.

شاید تمام یا بخشی از فطرت ( یا اونی که اسمش رو فطرت گذاشتی همین باشه )
شاهد. حدیث داریم از معصوم که هنگام ذبح چارپایان آنها را جلوی چشم هم ذبح نکنید و داستانهایی داریم از سرنوشت شوم کسانی که مثلا گوساله ای را در مقابل چشم مادرش سر بریدند.

من اسم این رو میگذارم عاطفه که یه غریزه است تا یه چیزی مبتنی بر فطرت باشه

سیدمحمدی - مجید دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:05 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
به نظرت چیزی به نام "فطرت" وجود دارد؟

شاهرخ دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:25

۱ـاین نظربالایی یعنی چه؟؟؟(سیدمحمدی ـ مجید )؟؟؟؟؟؟؟؟ ۲ـبچه رودیوونه نکنی ؟؟؟ - واقعاکه !!!!!!!!!!!!

نســــــل ســـــــوختـــــــه سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:41

امروز درایستگاه اتوبوس بودم . رهگذری داشت باتلفن همراهش صحبت میکرد : " من شماره های ناشناسوبرنمیدارم " . تاکنون بارهاوبارها دقیقااین جمله راشنیده ام چرا ؟ ؟ ؟

مجید سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:52 http://divoon.blogfa.com

سلام سید جان

من به فطرت اعتقاد دارم, به دلیل اینکه در قرآن هست.

اما هنوز در اینکه به چه چیزی اشاره میکنه, مطمئن نیستم

سخنرانی مشفق سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:38


http://omidbalatarin.blogfa.com/post-1.aspx

فایل صوتی سخنرانی سردار مشفق که مجنر به شکایت اصلاح طلب ها شد
فایل صوتی صحبتهای سردار مشفق در مورد اصلاحات که منجر به شکایت امین زاده، تاجزاده، نبوی، میردامادی، عرب سرخی، فراهانی و رمضان زاده شد

محمد حسین سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:14 http://mosovictory.blogfa.com/

تحلیل باحالی بود

نورالهی چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:46 http://denkenserfahrung.blogfa.com

به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
برادر ارجمند
سلام و درود بر شما
ای به قربان اون اشکهای لطیف آقا پسر گلتان بروم.
دیگه جلوی بچه این حرفها رو نزنید ها!
هنوز زودش ئه. انقدر وقت داره غصه بخوره که نگو و نپرس.

اما فطرت زمانی بروز می یابد که عقل شکوفا شده باشد. بدون عقل که شاید به نحوی همان فطرت باشد (عقل قوه ی تمیز است: ر.ک. افلا تعقلون ها قرآن کریم) هنوز نمی توان از فطرت سخن گفت.

بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد