نجات سناریوی «پیدایش حیات از مواد بیجان»

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک)

آ. ای. اُپارین، حیات: طبیعت، منشأ و تکامل آن، ترجمه ی هاشم بنی طرفی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ پنجم، 1358:

حتی اگر در «آبگوشت ابتدایی»، ملکولی با ساختمان مخصوص یک نوکلئوپرتئین ویروسی بر اثر تصادف پدید می آمد (که خود بسیار بعید است)، آن وقت هم ممکن نبود که «تکثیر» و «خودبازسازی» یا تشکیل مجدد و پیوسته مکرر چنین ملکولی رخ دهد. زیرا به همآهنگی بسیار سازمند دستگاههای پیچیده ای از جمله، مخصوصاً به یک سلسله کامل آنزیمهای پرتئینی دارای ساختمان اختصاصی احتیاج پیدا می کردند و اینها به نوبت خود فقط ممکن بود در نتیجۀ سازمانبندی حیاتی پدید آیند. (صفحه ی 148)

            دو)

            اُپارین:

فقط بسیار دیرتر و در سطح پروسۀ تکاملی بسیار عالیتر بود که هم پرتئینها و هم اسیدهای نوکلئیک تیپ کنونی امکان ظهور یافتند. (صفحه ی 149)

سه)

خلیل شکیبا، رودررو با اُپارین، در زمینه منشاء حیات، تهران، انتشارات بدر، 1358:

می بینیم که فقط عبارت "پروسۀ تکاملی بسیار عالیتر" به یاری اُپارین آمده و غیر ممکن ِ صفحه قبل را ممکن ساخته است ... اُپارین و ... هر جا مسأله ای ــ هرچند محال و ناشدنی ــ در جهت تأیید و اثبات تئوری های نظری و ذهنی آنها باشد، به مدد الفاظ و عبارات و با هر زور و ضرب، آن را نه تنها ممکن، که حتمی الوقوع نشان می دهند و اگر خدای ناکرده مسأله ای ــ هرچند ممکن و منطقی ــ بگونه ای، چوب لای چرخ یک تئوری بگذارد، باز هم از دولت ِ سر الفاظ و عبارات، بعید و دور از عقل و ضدّ علمی قلمداد خواهد شد (صفحه ی 63).

چهار)

ادوارد آرجیل، «بخت و منشأ حیات»، ص 154—140، در: موجودات فضایی کجا هستند؟، ترجمه ی پیمان اسماعیلیان خامنه، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1383:

احتمال پیدایش تصادفی حیات روی زمین بسیار بعید به نظر می رسد (صفحه ی 147).

شکاف اطلاعاتی ژرفی میان محصولات یک واکنش شیمیایی کاتوره ای و ساده ترین سازواره های تولیدگر وجود دارد. بی ثمر به نظر می رسد که تکامل داروینی را پیوسته به عقب تر برده، به سازواره هایی ساده تر و (صفحه ی 153) ساده تر برسیم که شاید ساختارشان حاصل آزمونهای کاتوره ای بوده باشد.......... تکامل پیش داروینی برای منشأ حیات اهمیتی حیاتی داشت، اگر بتوان دست کم اجتماعی از مواد شیمیایی تولیدگر را با کمتر از 200 بیت اطلاعات تعریف کرد و آن اجتماع در بن بستی تکاملی به دام نیفتد. (صفحه ی 154)

بعید است که زمین ِ پیش زیستی بیش از 200 بیت اطلاعات تولید کرده باشد، مقداری که با ضریب 30000 کمتر از 6 میلیون بیت در اشریشیا کولی است. برای نجات این سناریو، طبیعی است که سلول اولیۀ ساده تری را در نظر بگیریم. ولی از این پیشنهاد هم طرفی نمی بندیم. (صفحه ی 147)

پنج)

چیزی هست به نام «حیات» و «موجودات دارای حیات». هرچند ظاهراً تعریف کاملاً دقیقی از «حیات» که مورد توافق دانشمندان باشد وجود ندارد، و مرز بین حیات و بیحیات هم صددرصد مشخص و تعریف شده نیست، اما دانشمندی مارکسیست مانند اُپارین شمّ علمی ـ ایدئولوژیکش به او می گوید باید با آزمایش و نظر و نظریه و حدس و ... تکلیف پیدایش حیات را، چنان که «حیات از بیحیات ایجاد شود»، روشن کند. به همین ترتیب، تکاملگرایان بیخدا (تکاملگرایان خداباور را نمی گویم)، به سادگی متوجه می شوند در سلسله ی نظریات و حدسیات علمی ی خود، باید چیدمان اصول علمی و مبانی ی علمی و منشأ و ... طوری باشد که «همه ی امور یا تصادفی یا خود به خودی یا طبق نظریه ی انتخاب طبیعی یا طبق ...» ایجاد شده باشد و پیش برود.

نظرات 8 + ارسال نظر
محمدرضا پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:57 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
چرا برای برخی این قدر ثقیل الهضم است که تصادف و شانس نمی تواند دخیل باشد. خب چگونه نمی تواند دخیل باشد؟
چطور می تواند در شش روز همه چیز بوجود آید ؟
حتما در تحقیقات این روزهایتان به آزمایش استنلی میلر برخورد کرده اید. نظرتان چیست؟

فرزانه پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:59 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
بحث های اخیر را تا حد توان دنبال کرده ام اما بیشتر پرسشهایی که توسط یک طرف بحث ( تکامل گرایان ) مطرح شده بی پاسخ مانده ...
گمان نمی کنم علم گرایان یکباره تصمیم بگیرند شکافهای اطلاعاتی ژرفشان را با معنویات پر کنند آنها هم چنان بی وقفه در حال کارند.
برخی از کتابهایی که در این متن به آنها رجوع شده در ساحت علم قدیمی به نظر می آیند.
همانگونه که فیزیک جدید بر مبنای اصل عدم قطعیت بنا شده و محاسبه ناپذیر است و هر پدیده می تواند بدون علت و ناگهانی و کاملاً تصادفی رخ دهد
گویا اصول مورد استفاده در تکامل یعنی جهش ژنی و انتخاب طبیعی هم می توانند تصادفی و بدون علت باشند .
اگر دنیال این هستیم که چرا حیات ؟ بهتر است بدانیم که میلیونها و میلیارد ها پدیده بی علت وجود دارند و از میان آن همه یکی می تواند منجر به تولید نظمی خاص و حیات شده باشد . این قضیه به هیچ وجه ناسازگاریی با آنچه که علم تاکنون یافته است و با عقل سلیم بشری ندارد .

سیدمحمدی - محمدرضا (- فرزانه) پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:53 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.

قبول نداری که:


دانشمند خداناباور جهان بینی و ایدئولوژی اش به او می گوید باید با آزمایش و نظر و نظریه و حدس و ... تکلیف پیدایش حیات را، چنان که «حیات از بیحیات ایجاد شود»، روشن کند. به همین ترتیب، تکاملگرایان خداناباور (تکاملگرایان خداباور را نمی گویم)، به سادگی متوجه می شوند در سلسله ی نظریات و حدسیات علمی ی خود، باید چیدمان اصول علمی و مبانی ی علمی و منشأ و ... طوری باشد که «همه ی امور یا تصادفی یا خود به خودی یا طبق نظریه ی انتخاب طبیعی یا طبق ...» ایجاد شده باشد و پیش برود.


نه؟

آیا شما قبول نداری خداباور بودن یا خداناباور بودن، در نظریه سازی در علم زیست شناسی، اثر دارد؟ خانم فرزانه گفته است


«گمان نمی کنم علم گرایان یکباره تصمیم بگیرند شکافهای اطلاعاتی ژرفشان را با معنویات پر کنند آنها هم چنان بی وقفه در حال کارند»

من این جمله را این گونه می گویم:

1) دانشمندان یکباره تصمیم نمی بگیرند شکافهای اطلاعاتی نظریاتشان را پر کنند
2) دانشمندان در مبانی ی نظریاتی مانند نظریات زیست شناسی، گرایشی به باورهایی خارج از science هم دارند و هنگام نظریه دادن و هنگام جست و جو برای شواهد ِ صحت ِ نظریاتشان، گرایششان به باورهایی خارج از science محفوظ می ماند
3) آیا شما قبول داری نه حتا در زمان داروین، نه حتا در زمان داوکینز و من و شما و، بلکه ده هزار سال قبل هم، اگر فردی خداناباور باشد، این فرد وقتی بخواهد نظریه ای (ولو نظریه ای خیلی مقدماتی در حد همان ده هزار سال قبل) برای تشکیل کل جهان مادی و نیز ایجاد حیات بدهد، این فرد ِ ده هزار سال پیش هم مانند مثل داوکینز ِ قرن بیست و یکم، متوجه می شود باید در نظریه اش از مفاهیم

تصادف

و

خود به خود

و

انتخاب طبیعی

و

انتخاب طبیعی ناآگاه و نابینا است

استفاده کند، و وقتی خواست آزمایش کند و ... دنبال شواهدی برای صحت نظریاتش باشد؟

آیا شما قبول نداری که چنین است؟


من بحث ارزشی نمی کنم فعلاً. من حرفم این است science با جهان بینی و ایدئولوژی ی ماها (چه من چه شما چه داوکینز چه بازرگان) ارتباط دارد.

محمدرضا پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:59 http://mamrizzio3.blogspot.com/

گویا جاده یکطرفه ست!
در ذهن بنده هر پیش زمینه و هر چیزی باشد در هر صورت تابع آزمایشات شواهد مدارک و دلایل هستم و سعی نمی کنم چیزی را انکار کنم.
باز هم بایستی تکرار کرد که داروین یک مسیحی بود...

مجید جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:03 http://divoon.blogfa.com

سلام به همگی

به نظر من باز داره بحثهای شما در حیطه علم و science به یک ملقمه بی سر و تبدیل میشه.

به نظر من سید سعی می کنه که ثابت کنه تصادف نمیتونه در ایجاد موجود زنده نقش بازی کنه. چرا؟ چون در این صورت خدا طبق چیزهایی که در قصه های پیامبران و قرآن و غیره برامون تعریف کردند باید بره کشکش رو بسابه.

از طرف دیگه با جناب محمد رضا که مدتها است آشنا هستم. حرف ایشون اینه که چون اون قصه ها امروزه بی معنی هستن پس خدا باید بره کشکش رو بسابه.

چه تفاهم جالبی بین هر دو گروه هست

من نمیدونم بین تصادفی بودن و نبودن ایجاد موجود زنده از غیر زنده و خدا شناسی یا خدا نشناسی ادعایی چه ارتباطی وجود داره!؟ اصلا معنای موجود زنده و غیر زنده چیه؟

بقولی یارو باباش رو میکشه میره مرحله بعد!؟ متوجه که هستین؟ یه نگرشی که جناب خودم دارم اینه که تکامل یه سیر بوده که نتیجه اش شدیم ما و بعد از ما هم ممکنه ادامه داشته باشه. اما ما که تحفه نطنز نیستیم! بعدی ها ممکنه از ما بهتر باشن. کسی هم نگفته که لزوما اینطوری هست یا نه؟ ( هر چند خدا گفته که میتونه باشه, گفته که ما قادر هستیم گروهی را بیاوریم که بهتر از شما باشند)

به هر صورت, بقول دانشمند عزیزی که کتاب تاریخچه زمان رو نوشته خدا خوب تاس میریزیه و میدونه اونرو کجا بریزه.

به هر حال سید جان, به همه گفتم شما هم روش. الله اکبر رو به غلط و به دروغ معنا کردن خدا بزرگ است.

معنای اون یعنی خدا بزرگتر و خدا بزرگترین است.
خدایی که با اثبات غلط بودن ایده ما بخواد باطل بشه که خدا نیست. این دلیل اونه که خدا رو نمیشه با دیده عقل و منطق و فلسفه اثبات کرد. منطق و فلسفه ای که یک روز میخواد خدا رو ثابت کنه روز دیگه خودش زیر سوال میره

آی سودا جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 http://firstwindow.blogsky.com

آقای سید محمدی
با این نوشتار نمی توانید دلیل وجود خدا را بر انکار کنندگان اثبات کنید.
تصور شما این است که خدا مثل یک آدمی که داره نقاشی می کشه یا مجسمه می سازه جهان را خلق کرده؟
دانشمندان در پی اثبات حقیقت وجود از هر ذره هستند و دلیل این کار نمی تونه انکار خدا باشه. سوالات بی جوابی در پیدایش حیات هست و بسنده کردن به این جمله که خدا خواسته و کار خدا بوده ساده ترین و کوتاهترین جوابیه که میشه به این سوالات داد. ذهن پویای بشر به دنبال کشف نشده هاست. این جواب ساده قانع کننده نیست و دانشمندان می خوان بدونن خدا چگونه و به چه وسیله ای جهان را خلق کرده؟

مهرگان جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:25 http://cherche.blogfa.com

سلام
این که بگوییم در مسئله آغاز حیاط تصادف و شانس فقط دخیل بوده به همان اندازه ساده ترین و کوتاهترین و دم دست ترین جواب است که بگوییم دلیل فلان مطلب علمی چیزی نیست جز خواست خدا!
واین دعوای بین تکاملگرایان و خواست خداگرایان را فعلا پایانی نیست و گمان نکنم پایانی هم باشد. و این بی پایانی هم اصلا اهمیتی ندارد چون اگر این دعوا و قال و قیل پایان بگیرد یکی از موضوعات داغی که اکثر وبلاگها اخیرا زیاد به آن میپردازند از دست میرود و خیلی حیف میشود.

Daniel یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:12 http://www.danieljafari.com

بیشتر مطالعه کنید در باب تئوری به وجود آمدن همه از هیچ ، دوست گرامی. نیازی هم نیست به علم بغرنج زیست شناسی یا دیرین شناسی رجوع کنید ، اخترشناسی هم به قدر کافی مدرک علیه تئوری مشیت الهی مستند کرده است.
اما اگر می خواهید بر این موضوع پافشاری کنید ، توجه کنید که حتی رد همه تئوری های توضیح دهنده علوم پایه هم حاصلی برای تئوری پیدایش کتب سه گانه ( انجیل و تورات و قرآن ) ندارد ، به این دلیل ساده که یافتن اشتباهات فاحش این کتب در توصیف چگونگی پیدایش تنها نیازمند یک تلسکوپ شده است. رد تئوری های موجود در باب پیدایش (‌علمی ها ) تنها شما را ملزم به بازتوضیح شان می کند نه بازنشانی شان با تئوری هایی که توسط همین تئوری ها نسخ شده اند. جریان علم رو به جلو است نه به عقب. یکایک تئوری های علمی نسخ شده و نسخه های بهبود یافته شان جایگزین شده ( تئوری کوانتومی به جای تئوری اتمی ، تئوری ریسمانی به جای تئوری کیهانی ) ولی هرگز برای توضیح پیچیده تر ، کسی به فرمول های نسخ شده استناد نمی کند.
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد