جواب حضرت آقای سیدعلی محمد دستغیب درباره ی لباس روحانیون

               

                بسم الله الرحمان الرحیم.

            آیا فقهای اسلام و طلبه های فقه اسلامی (که ظاهراً «روحانی» نامیدن آنها سابقه ی چندانی در جهان اسلام ندارد و تعبیر «روحانی» برگرفته از مسیحیت است) «صنف» هستند؟

            آیا «واضح است» که، بر فرض که فقهای اسلام و طلبه های فقه اسلامی «صنف» باشند، «هر» صنفی برای این که شناخته شود دارای لباس مخصوص است؟

            آیا این طور نیست که انبیا و رسولان و امامها، برای فی الفور شناخته شدن، اولا بودند، اما لباس انبیا و رسولان و امامها مانند بقیه ی افراد جامعه بود و نیز نقل است حضرت رسول الله و حضرت علی در مساجد و مجالس طوری می نشستند که موضع نشستن آنها نسبت به بقیه ممتاز نباشد؟

            آیا فقهای بزرگوار اسلام و طلبه های بزرگوار فقه اسلامی، امر تقریباً قطعی که انبیا و رسولان و امامها لباسشان با لباس بقیه ی مردم جامعه شان تفاوت نداشته، و اصل ِ «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة» را توجه نمی کنند، و به فرع و استدلالهای سلیقه ای مانند استدلالی که در سخنان حضرت آقای سیدعلی محمد دستغیب حفظه الله مشاهده خواهید کرد، توجه می کنند؟

            حضرت آقای لطف الله صافی حفظه الله عیناً به نقل از http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708141083 فرموده است «چادر زن مسلمان از عبای علما مقدس تر است». آیا همان طور که حضرت آقای لطف الله صافی حفظه الله، عبای خود و دیگر فقهای اسلام و طلبه های فقه اسلامی را «مقدس» می داند، آیا حضرت رسول الله و حضرت علی و امام حسین و امام صادق و امام رضا هم عبای خود را مقدس می دانستند؟ آیا اصولاً تشخیص دادن مقدس بودن یا نبودن چادر و عبا و عمامه و اعلام کردن مقدس بودن یا نبودن آنها، یک مسئله ی فقهی و در اختیار فقیهان و طلبه های فقه اسلامی است؟

            سؤال و جواب عیناً طبق وبسایت حضرت آقای سیدعلی محمد دستغیب:

http://www.dastgheib.com/index.php?option=com_content&task=view&id=194&Itemid=69

چرا روحانیون طرح لباس خود را عوض نمی کنند؟

اکنون که می بینیم در جامعه به روحانیون بی احترامی می شود چرا روحانیون طرح لباس خود را عوض نمی کنند که زیاد در چشم نیاید. ضمنا این شکل لباسی که روحانیون می پوشند از کجا آمده؟

واضح است که هر صنفی از جامعه برای اینکه شناخته شوند دارای لباس مخصوصی می باشند و در طول تاریخ این رویّه ثابت بوده است. خصوصاٌ در مورد اهل علم که محل رجوع عامه مردم در مسائل دینی می باشند و این شکل لباس شبیه به لباس پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) و ائمه اطهار (علیهم السلام) می باشد و تغییر لباس راه چاره نبوده و حکایت از ضعف روحیه و عدم استقامت در راهی که انتخاب کرده اند می باشد. 

نظرات 26 + ارسال نظر
حسین فروتن چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:31 http://aut87.blogfa.com

سید جان سلام
خوب شد که آمدی و این ها را توضیح دادی
آخر مرد مومن با قرمز کردن که آدم های گیجی مثل من منظور شما را نمی فهمند
من همه را از باب توجه و تاکید پنداشتم
کاش بالای هر پستی که نقل قول است چند جمله ای در مورد شان نزول اش مرقوم بفرمایید
که ما هم دوزاری کج مان بیفتد که عجب سید نازنینی جسته ایم در این عالم
موفق تر باشید از همیشه
راستی نوری زاد را به خاطر شجاعتش تحسین می کنم
حالا اگر زد یک وقتی توی حماقت دیگر با خودش است
از پدرش نقل کردند که از جان گذشته است
اباذر یعنی پسر محمدآقا مدتی به ما صوت و لحن قرآن تعلیم می کرد
گویا الان ینگه دنیاست
خدا حفظ اش کند و شما را

امین چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:48 http://jeninediroz.blogfa.com/

شاید لباس روحانی در امروز ایران زیبا نباشد اما هنوز لبلس روحانی سود زیادی دارد

محمدرضا چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 22:04 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
اهل علم؟!

جواد خراسانی چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 22:40 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام
آن پستهای چت سه جلسه ای با حضرت روحانی پاسخگو را یادتان هست. همه استدلال های آقایان را که سرجمع کنید چیز بیشتری دستگیرتان نمی شود. فرقی هم بین آیات عظام و نو ملبس هایشان نیست. این لباس ضد اصول اولیه دین برای آقایان منافع فراوان دارد و متاسفانه به راحتی حاضر به کنار گذاشتن و اصلاح نیستند.

محمدرضا چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:56 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلطان شکر محقق تاریخی هم شده اند؟ ایشان اصلا می دانند هلوکاست یعنی چه؟
ایشان می توانند یکسال از وجوهات و عواید خود چشم بپوشند و به فقرا کمک کنند؟

رضا پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:03

سلام
اینکه به آیه و لکم فی رسول الله اسوة حسنة استدلال می کنی قبل ازا ینکه نقدی به روحانیون وارد باشد به شما وارد است که کت شلوار می پوشی پیامبر که کت شلوار یا پیراهن نیم آستین نمی پوشید! می پوشید؟ ریشش را می تراشید؟
شاید هم به روحانیون و هم به شما این نقد وارد باشد ولی آنچه روحانیون بر تن خود می کنند شباهت بیشتری به رسول الله دارد تا لباس شما! البته شاید دل شما نزدیک تر به دل پیامبر باشد والله اعلم
از طرفی این طلابی که می فرمایند برایشان لباس منفعت دارد در خیابانها چیزی جز مارمولک و تقلب الله نمی شنوند بماند که ...
قداست عبای پیامبر هم چیزی است که در کلمات ائمه آمده مثلا آمده که امام حسین روز عاشورا عبای پیامبر را بر دوش انداخته و عمامه اش را بر سر کرده و ...
وانگهی خود شما حاضری به استناد آیه و لکم فی رسول الله اسوة حسنة سوار الاغ بشوی و یا مثل او در میدان جنگ شمشیر حمایل کنی و... اصلا مثل اینکه روحانیون وجودشان شما را آزار می دهد!
در هر صورت کل حزب بما لدیه فرحون

ضدشکرستان پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:26

۱ـ شخصادردفترمشهدسلطان شکرنشسته بودیم . جناب سلطان هم مطابق سفرهمه ساله نزول اجلال شکری فرموده بودند . طلبه ای معمم آمدازمشکلات نالید و.... دریغ ازقرانی مساعده به این آقا که حیثیت خودرازیرپاگذاشته بود .اوهم باخجلت وناراحتی وسرافکندگی و... ازدفتربیرون رفت .ازمسوول دفترپرسیدم پس حاج آقا اینهمه سهم سادات راچه میکند؟؟ که این بنده ی خداسیداولادپیغمبرکه مشکل داشت وشخصیت خودش راباروزدن لگدکوب کرد بایددست خالی ازاینجابیرون برودخب اگرمشکل نداشت که رونمینداخت جالب است مسوول دکان !! گفت حاج آقاتاکیدشون برساختمان سازیست!!ساختمانهای عام المنفعه !!گفتم بخاطرتابلوهای دوروبرش که می زنند تحت اشراف شکرالاسلام والمسلمین ؟؟؟؟؟ خب یه ده هزارتومان به این سید نگگون بخت میدادسقف اون ساختمانهازده نمیشد؟؟؟؟وباردوم که جهت کاری به قم رفته بودم ازتشنگی داشتم هلاک میشدم خودرابه حیاط مدرسه ای چندطبقه انداختم که سقفی نیمه فایبرگلاسی سایبانش بودومانع دیدن آسمان می شدتاازآب سردکن آنجاآب خوردم دیدم سیدمعمم دیگری باسلطان شکردرحال بیرون آمدن ازاتاقی هستندکه شکرالاسلام درآن بود سیدازمشکلاتش میگفت وشکرستان بانهایت نازوکرشمه ی مخصوص باآن راه رفتن عجیب وغریبش که به پنگوءن میمانست ده هزارتومان!! درکف دست سیدگذاشت وهرچه آن سیدبنده خداازمشکلات دیگرش نالیدفایده ای نداشت . شکرالاسلام سوارماشین بسیارتیمیسی که ازنویی شدیدابرق می زد شدورفت وسید ناله کنان گفت ؛ اجدادازماوکیف ازشماها . خداذلیل دنیاوآخرتت کنه !! ازاین جمله خنده ام گرفت که ذلت ؟؟؟ چندسال بعدفهمیدم که ذلت به منال داشتن یانداشتن تنهانیست آنهم هست ولی همینکه خدامحبت بعضی رادلهای عامه ی مرد میگیردخودنوعی ازخداذلیلت کنه هاست ********** درموردلباس هم سیدجان توخودت جرات پوشیدنش رونداری حالاازسرتوجیه برمیای ؟؟؟؟ خب لباس های اقوام وملیت های مختلف عوض شده ولی روحانیت بدلیل نخوردن ازچشمه ی حکومت ها تغییری درلباسشان نشده توهم مثل مگس نباش هرجا ----معذرت میخوام ------مف دیدرویش بنشیند -----این لباس ازصدهاسال است پوشیده میشود وخواهدشد ----- این اعتیادبه نوشتن هم عجب چیزیه ها--------- کم گوی وگزیده گوی چون در

خلیل پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:40 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام. مثل این که این لباس مقدس از زمان صفویه یادگار برادران شرلی است.

محمدرضا پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 http://mamrizzio3.blogspot.com/

شباهت غریبی بین کامنت ضدشکرستان و جناب غایب تلخ وجود دارد. اگر ایشان هستند سلام گرمی عرض می کنم و می گویم مدتهاست به وبلاگ بنده قدم رنجه نفرموده اید.

سیدمحمدی - رضا پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:31 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
طبق درک من:

حضرت محمد (ص)، لباسش لباس مردم زمان خود بوده. اسوه بودن آن حضرت برای ما، این است ما هم لباسمان لباس مردم زمانمان باشد. لباسمان لباس ممتاز نباشد. عبا و عمامه (بر فرض که واقعاً حضرت محمد (ص) و امامها عباشان این گونه بوده و عمامه ی شان این گونه بوده و مانند لباس فعلی ی مردم عربستان نبوده باشد) لباس مردم کوچه و بازار عربستان در زمان حضرت محمد (ص) بوده یعنی حضرت محمد و حضرت علی و ابوسفیان و ابولهب و ابوجهل و امام حسین و یزید همه شان لباسشان آن گونه بوده.

اسوه بودن حضرت محمد در این نیست که ایشان آن زمان سوار بر اسب می شده و در کاسه آب می خورده و عبا بر سر می گذاشته. لباس و ظرف غذا و مانند آنها عوض می شود به مرور زمان. طبق درک من:

اسوه بودن یعنی مسئله ی کلی ای مانند «متمایز نبودن لباس حضرت از دیگران» و «متمایز نبودن جایگاه نشستن حضرت در مسجد و مجلس از دیگران» و «مقدم بودن بر سلام کردن» و «رد نکردن هدیه» و اینها. نه که حضرت اگر سوار بر اسب سفید می شده ما هم سوار اسب سفید شویم.

عیسی پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:10 http://isadf.blogfa.com

در راستای تکامل لباس روحانیت و البته همراهی روحانیت با نسل جوان بزودی عبا و عمامه لی LEE بین روحانیون جوان رایج خواهد شد.
بعید هم نیست مگر نمی بینید که این روزها آخوند ها برای اینکه مخاطب جذب کنند خودشان را دلقک می کنند نمونه اش همین دانشمند است و البته من چند تای دیگه هم دیدم که خیلی از دانشمند دلقک ترند.

رضا پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:09

این چیزی است که تو می گویی . اگر اسوه بودن ایشان به این معنی باشد باید مثل مردم زمان همه یا ریش بگذارند یا بتراشند اگر همه تراشیدند و یا اگر همه بی حجاب شدند اسوه بودن آن حضرت می طلبد که خانمهای محجبه بی حجاب شوند تا نکند خدای نکرده متمایز از بقیه نشوند و...
اگر اسوه بودن حضرت به این چیزی است که شما می گویی من هم می گویم خامنه ای هم مانند مردم خود در این زمانه عمل می کند که مثلا وقتی می نشیند از بقیه متمایز است. چون در این زمانه هر پدری در سر سفره خانواده اش به گونه ای می نشیند که اگر بی گانه وارد شود بزرگتر بودن آن را می فهمند. یا مدیر عامل و یا ... کلا در این زمانه این جور است دیگه نه سید؟ پس اینکه می گویی اسوه بودن طبق درک من ..... است خوب من می گویم آنها طبق آن زمانه بوده است چه می گویی؟ همان طور که خر سوار شدن الآن طبق فرهنگ این زمانه نیست متمایز نبودن هم طبق زمانه نیست. پدر شما حاضر است دم در بنشیند و بچه هایش بالای اتاق؟ اصلا خود تو حاضری با پدرت این کار را بکنی؟
اصلا چرا اسوه بودن آن حضرت در لباس را اینگونه تعریف می کنید ولی در مثلا احکام اسلامی جور دیگری معرفی میکنید مثلا خود شما حاضری چون بیشتر مردم دنیا خدا را با دلشان عبادت می کنند نه با نماز و کلیسا و ... نماز نخوانی؟ اگر شما یادت نیست از بزرگترهایت بپرس تا بگویند این لباس یعنی عبا و عمامه در زمانی نه چندان دور لباس همه مردم بوده نه فقط روحانیون. وانگهی تعریف لباس شهرت جلب توجه کردن است به گونه ای که انگشت نما شوی الآن کجا لباس روحانیت در میان مردم اینگونه است؟

فرزانه جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
پوشیدن این لباس پر زحمت بیشک اگر منفعتی نداشت تا حالا منسوخ شده بود
ضمن اینکه لباسی که فرموده اند هر صنف دارد لباس کار است سر کار می پوشندش برای ایمنی و نظافت و ... از قرار آقایان همیشه سرکارند!! وگر نه پاسخ به سوالات مردم که لباس ویژه پوشیدن نمی خواهد.

رضا جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:49

به به فرزانه جون:
فرض کن وسط خیابان دارید راه می روید ناگهان مساله برای تان پیش می آید که باید حکم شرعی آن را بدانید یا یک مساله اعتقادی و ...؛ و فرض کنید تمام روحانیت لباس معمولی می پوشیدند از کی سوال می پرسی؟ مثلا در مشهد در حرم امام رضا بودم وقتی یک روحانی در صحن گوهرشاد وارد می شود در طول مسیر حداقل 5 بار جلوی او را می گیرند تا مساله از او بپرسند و یا در فلان خیابان هر روحانی حداقل دوبار مورد سوال واقع می شود. کدام دکتر یا مهندس حاضر است در خیابان با لباسی که مشخص کند او دکتر است یا مهندس راه برود تا مردم مشکلات پزشکی یا معماری خود را از او بپرسند؟
ای کاش با طلبه هایی که در صدد ملبس شدن هستند می نشستی تا ببینی چقدر در دلهره و اضطراب به سر می برند و تنها چیزی که به آن فکر می کنند احساس تکلیف و وظیفه است و می اندیشند که چگونه با محرومیتها کنار بیایند

محمدرضا جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 http://mamrizzio3.blogspot.com/

«وقتی یک روحانی در صحن گوهرشاد وارد می شود در طول مسیر حداقل 5 بار جلوی او را می گیرند تا مساله از او بپرسند و یا در فلان خیابان هر روحانی حداقل دوبار مورد سوال واقع می شود»

این میانگین ها نشان از این دارد که یک کار میدانی-پیمایشی وسیع صورت گرفته تا این اعداد استخراج شده اند. من پیشنهادم این است که جراحان هم با لباس جراحی بیایند خیابان شاید یک نفر فتقش در رفت! یا آپاندیسش عود کرد!
تصور کنید یک نفر در خیابان ناگهان مساله ای شرعی برایش پیش بیاید. تصور کنید...
دفاتر مراجع و آقایان هم برای رسیدگی به شکر و روغن و تاید و واردات و صادرات است و سئوال شرعی را سرچهارراه بایستی پرسید.

رضا جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:28

به ممد رضای مشنگ
جیگر! پیشنهادت نشان می دهد فتق داری دنبال جراحی مفتی می گردی! تو که لیبرالی و فتقِ مغرت در رفته را نمی گم؛ برو از آنهایی که برایشان سوال فقهی پیش می آید بپرس سوالت را از کجا می پرسی؟ تو که دهانت را پر می کنی و می گی کار میدانی و .... گشاد بازی را بگذار کنار و برو کار میدانی بکن. عرضه هم نداری برو کنار بگذار باد بیاد

محمدرضا جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 http://mamrizzio3.blogspot.com/


از توجه شما ممنون. همین نوع برخورد شما به من ثابت کرد!

بابا لنگ دراز جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:46

بابا تورو خدا یکی به ما بگه سلطان شکر کیه؟

جواد خراسانی جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:43

سلام، فکر می کنم حدود چهارصد سال از وقتی دولت صفوی سوار بر موج شیعه گری قدرت را تصرف نمود، می گذرد. احتمالا" در این مدت سطح سواد مردم به چیزی حدود 90% در شهرها رسیده است و خودشان از عهده خواندن رساله برمی آیند تا بتوانند مسائل غامض احکام را بفهمند. حتی برای سخت ترین مسئله رساله که شکیات نماز است مهر رکعت شمار درست شده است!
اگر مهمترین استدلال آقایان برای این تفاوت لباس، پرسیدن احکام شرعی است، چرا حضور آقایان روحانی در روستاها که اتفاقا" با فقر و بی سوادی به مراتب بیشتری دست به گریبان هستند اینقدر کم رنگ است.( که حضرات مراجع و حوزه ها چند سالی است با لطایف الحیل آخوندهای تازه کار را برای وعظ و تبلیغ به صورت سازماندهی شده و با حقوق و مزایای، به روستاها می فرستند؟) این وضعیت مگر غیر از این است که در روستاها پولی کف دست اقایان را پر نمی کند.

جواد خراسانی جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:50

چاشنی نقلی بحث این روایت از حضرت رسول ص است که در خصوص شرایط آخرالزمان و قحط الرجال عالم دینی می فرماید: روزگاری می رسد که مردم دین شان را از کتاب ها فرا می گیرند.

سیدمحمدی - رضا شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:52 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
رسول خدا لباسش لباس مردم زمانش بود و لباس آن حضرت و نشستن آن حضرت در مسجد و مجلس متمایز با دیگران نبود. ظاهراً این مطلب محل مناقشه نیست.

مثل این که دوست داری اسوه بودن آن حضرت را مصداقی تر بگویم. باشد. اگر آن حضرت اسوه ی من باشد، من دهنم را باز نمی کنم به یک زن محترم بگویم «جون» و به یک مرد بگویم «مشنگ» و «جیگر». شما اگر بگوئی آقای علم الهدی که به میلیونها نفر گفت «بزغاله و گوساله» اسوه ات است و بگوئی عالمان بزرگواری که حتا با جنگ جهانی ی سوم حاضر نیستند عمامه و عبا و ... را کنار بگذارند و مانند مردم دیگر شوند و متمایز از بقیه نباشند اسوه ات هستند، پذیرفتنی می نماید، اما اگر بگوئی حضرت محمد (ص) و حضرت علی و امام حسین و امام رضا اسوه ات هستند، به تیپت نمی خورد.

امین شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:11 http://jeninediroz.blogfa.com/

لباس روحانی معنا نداره اگه پیغمبر اون موقع چنین لباس می پوشید بقیه مردم هم لباسی شبیه پیغمبر داشتند

مجید شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:28 http://divoon.blogfa.com

سلام سید جان
چطوری؟
دقت فرمودیم که هاوکینگ چی گفته! دقیقا منهم متن خبر رو ابتا از سایت یاهو دیدم, همونی که شما ملاحظه کردی.

هاوکینگ گفته جهان رو خدا خلق نکرده و بیگ بنگ یک رویداد ناگزیر ناشی از قوانین فیزیک بوده.
منهم اشاره کردم که باید کتاب بیاد و بخونمش تا دقیقا برام معلوم شه که ایشون چی میخواسته بگه.

اما تا خمیر تازه است و تنور هم داغه عرض میکنم که چندین سال پیش به این موضوع فکر میکردم, آیا خدا جهان رو جوری خلق کرد که وقتی میخواهیم به گذشته اون نگاه کنیم به نظرمون میرسه که بیگ بنگی در کار بوده, به اصطلاح از وسط کار خلقش کرد, یا اینکه واقعا بیگ بنگ بوده و خلقت خدایی به وسعتی وسیعتر از اون برمیگرده ( زمان رو به کار نبردم چون زمان بعد از بیگ بنگ معنای اندازه گیری برای انسان پیدا کرده)

به هر صورت علاوه بر این موضوع که برام جالب بود سوالم جواب پیدا کرده، توجهت رو به این مسئله جلب میکنم که خدای مسیحیت یه موجود بدبخت و بیچاره است که نمیتونه مخلوق خودش رو تو باغ بهشت پیدا کنه, حداقل خدایی که من میپرستم الله هستش با صفتش اکبر , قرار نیست خودش در خلقتش محبوس بشه.

راستی به شوخی عرض کنم که این دفعه دوم شد که شما بنده رو پیشاپیش مورد تفقد قضاوتی خودتون قرار دادین دقعه اولش یادت هست!؟

مجید شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:50 http://divoon.blogfa.com

عجبَ چرا من دچار اشتباه شدم!؟
به هر صورت پیام وبلاگم از طرف محمد رضا بودَ اما من داشتم به سید فکر میکردم در نتیجه اشتباها فکر کردم شما اون نظر رو نوشتی.
به هر صورت پیام رو که نمیشه پس گرفت. فقط میشه اشاره کرد که اون پیام در اصل برای محمد رضا هستش.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:23

البته درموردعبا برروی دوش انداختن ـ عمامه برسرگذاشتن و . . . خوب بود یک بررسی درروایات می کردید . در"سنن" رسول الله وسیره اهلبیت علیهم السلام هم مطالب زیاداست

سیدی دیگر سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:25

البته درموردعبا برروی دوش انداختن ـ عمامه برسرگذاشتن و . . . خوب بود یک بررسی درروایات می کردید . در"سنن" رسول الله وسیره اهلبیت علیهم السلام هم مطالب زیاداست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد