لطفاً «رایانامه» و «رایانشانی» و «برقنامه» را به کار نبرید

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            شاید دیده اید در برابر   email  واژه های «برقنامه» و «رایانامه» و «رایانشانی» را به کار می برند.

            «برقنامه» در برابر  email  درست نیست. توجه کنید که طبق http://en.wikipedia.org/wiki/Email  :

Electronic mail, commonly called email or e-mail, is a method of exchanging digital messages across the Internet or other computer networks.

            این تعریف را تا پایان مقاله ی بنده خاطرتان بماند لطفاً.

            وقتی برقنامه را در برابر electronic mail به کار ببرند، قاعدتاً یعنی «برق» در برابر electronic است و «نامه» در برابر mail . اما در فارسی «برق» در برابر electricity و در برابر electrical است، و نه در برابر electronic . اگر اشتباه نکنم، electricity را در فارسی «برق» می گویند و «الکتریسیته» (تلفظ فارسی بر اساس électricité در فرانسوی)، ولی در برابر  electronics  جز «الکترونیک» و در برابر electronic جز «الکترونیک» و «الکترونی» نمی گویند. یعنی هرچند electronic و electricity همریشه باشند، در فارسی در برابر اینها معادلهای مختلفی به کار برده اند. همچنین «نامه» در برابر mail معادل نارسائی است. در email منظور از mail «پُست» است. «نامه» نیست. اصولاً در انگلیسی mail ، آن جا که به بحث ما مربوط می شود، یعنی «پست». airmail یعنی پست هوایی. certified mail یعنی پست سفارشی. express mail یعنی پست اکسپرس. voice mail یعنی پست صوتی. پس در «برقنامه» هم «برق» اشکال دارد و هم «نامه».

            خب. اما «رایانامه». طبق http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87  :

            «رایانامه (پست الکترونیکی، ای‌میل) (به انگلیسی: e-mail مخفف Electronical Mail)،نامه‌ای الکترونیکی است که با رایانه فرستاده می‌شود.»

            ظاهراً کسانی که «رایانامه» را ساخته اند، متوجه شده بودند در تعریف این واژه، باید توضیح بدهند ربط بین «رایا» یا «رایان» یا «رایانه» با electronic mail چیست. لذا گفته اند: «رایانامه (پست الکترونیکی، ای‌میل) (به انگلیسی: e-mail مخفف Electronical Mail)،نامه‌ای الکترونیکی است که با رایانه فرستاده می‌شود.»

            اولاً به نظر می رسد املای electronical mail درست نیست و درستش همان electronic mail است.

            ثانیاً  تعریف «رایانامه (پست الکترونیکی، ای‌میل) (به انگلیسی: e-mail مخفف Electronical Mail)،نامه‌ای الکترونیکی است که با رایانه فرستاده می‌شود»، در مقایسه با تعریف

Electronic mail, commonly called email or e-mail, is a method of exchanging digital messages across the Internet or other computer networks.

            به گمانم غیر فنی و مبتدیانه است.

            ثالثاً email را فقط با کامپیوتر نمی فرستند، بلکه احتمالاً دوستان می دانند با موبایل هم email می فرستند، پس دخالت دادن واژه ی «رایانه» به نظرم ناقص و ناشیانه و احتمالاً برای مقبول کردن واژه ی «رایانامه» است.

            رابعاً دوستان را ندانم، اما بنده با خود «رایانه» به جای «کامپیوتر» مشکل دارم و تا این لحظه نپذیرفتمش.

            خامساً همان طور که گفتم mail معادلش «پُست» است و «نامه» معادل غیر دقیقش است، و لذا در «رایانامه»، طبق آنچه توضیح دادم، هم «رایا» دارای اشکال است و هم «نامه».

            وقتی در فارسی در برابر electronic می گوئیم «الکترونیک» و در برابر mail می گوئیم «پست» (پست اکسپرس، پست صوتی، پست هوائی، پست سفارشی)، واقعاً این «برقنامه» و «رایانامه» و «رایانشانی» چه وجهی و چه فایده ای دارد؟ هوس است برای واژه سازی، آن هم واژه سازی ی مغلوط؟ ببخشید. رایانامه و رایاپیک و رایانشانی از خُم شرکت رنگرزی ی «رایارنگ» بیرون نیامده اند؟

            من می گویم «ایمیل». پیشنهادم هم فقط یکی از این دو است: ایمیل؛ پست الکترونیک.

            از دوستداران زبان فارسی درخواست می کنم «رایانامه» و «رایانشانی» و «برقنامه» را به کار نبرند.

نظرات 62 + ارسال نظر
مسعود پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:39 http://www.masoud88.co.cc

یک بار هم به من سر بزنید؛ چیزی میشه؟!

ناشکیبا پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:21 http://www.nashakiba.ir

خیلی جالب بود لذت بردم .
به من هم سر بزن[گل][گل][گل]

مجید پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:39 http://divoon.blogfa.com

سلام سید
تابناک خبر مذبور رو از سایتش حذف کرده. و به جاش خبر دیگهری نمایش داده میشود.

به هر صورت این برنامه در جهت حفظ و توسعه فرهنگ ایرانی مان بود. گامی که نتیجه ای نداشت
تمسخر هم به دنبال داشت

زیتون 7روان شناسی رنگ لباس پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:00 http://zatun07.persianblog.ir

رفتم بسراغ ایمیل بازی فرصت مطالعه ازم گرفته شده همیشه سعی میکردم نوشته های تاریخی شمارابخونم
ایمیل خوبه اما علم بهتراست یه چیزی یادمی گیریم درایمیل ها اغلب سرگرمی ارسال میکنندوتصاویرمضحک وخنده دارکه خسته نمی کند
نکات ارزنده ای بود انشاالله بمروربومی شوند این کلمات

محمدرضا پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 22:58 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
در ایم زمینه با شما کاملا موافقم. پیشنهادتان به جا و دقیق است

خلیل پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:22 http://hafezehtarikhi.blogsky.com

سلام. استدلال درستی است. علم، صنعت هر جا رفته، واژه نامه خودش را هم برده. حالا هی بنشینند با واژه های عهد بوق برای تکنیک و علم تازه واژه سازی کنند. آن فقط یک ناندانی است. فرهنگ عمومی هم واژه کج و کوله و دور از ذهن را نمی پذیرد.

فرهاد جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:05 http://s-shirazi.blogfa.com

با سلام و احترام و تبر یک عید سعید فطر
فرارسیدن سالروز تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (علیهم الصلاه و السلام) و نهمین سالگرد رحلت مظلومانه نابغه قرن بیستم در تالیف، مرجع فقید مرحوم آیه الله العظمی سید محمد شیرازی را گرامی میداریم... روحش شاد
با آرزوی توفیق و به امید ظهور حق
وبلاگ آیه الله العظمی شیرازی

مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 http://divoon.blogfa.com

این رو میشه خیلی راحت گذاشت
پستا = پست الکترونیکی

به جای e اول کلمه در انگلیسی
آخر کلمات یک 'ا' بگذارند

نظیر
پستا
بانکا
تجارتا
دوستا
و غیره

والسلام نامه تمام

فرزانه جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
اتفاقاً بتازگی مطلبی از کورش علیانی می خواندم در رابطه با واژه سازی نامتعارف و غلط که فارسی را به زبانی مضحک و بی مایه تبدیل می کند.
به عقیده علیانی واژه هایی که مدت زیادیست وارد زبان فارسی شده اند و متداولند دیگر نیازی به واژه سازی ندارند
حقیقت این است که قدرت واژه ساری زبان فارسی محدود است نسبت به انگلیسی یا حتی ترکی و عربی

مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 http://divoon.blogfa.com

سید جان اما یه موضوع

به نظرم به غلط email یا electronic mail ترجمه شده پست الکترونیکی

اگر توجه کنی پست, اداره پست و نظیر اونها و در حقیقه خود پست یک کلمه غیر فارسی است که اشاره به شرکت پست, سیستم پست و سیستم مراسلات دارد.

اما نامه در انگلیسی همان mail است. پس مشکل اصلی از ترجمه اولیه نامتعارف بوده که به نظرم شما رو هم به اشتباه انداخته و به طبع اون ما رو.

پس واژه پستا رو باید پس گرفت و به جایش کلمه ناما رو پیشنهاد میکنم.

واژه پستا رو نمیشه برای سرور ایمیل به کار برد, چون اط طریق پست علاوه بر نامه به ارسال محموله نیز میپردازند, اما از طریق ایمیل , خوب فکر کنم راه درازی در پیش است,
در حقیقت یک ایمیل میتواند حاوی محتوای الکترونیکی و مجازی باشد. حال هر چه باشد

نوایش جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 http://navayesh.blogfa.com

ادرس جدید رو به ما نداده بودید!!؟

سیدمحمدی - مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام مجید جان.

شما اولاْ در ردیف آنها قرار می گیری که برقنامه و رایانامه ساخته اند، و خودت هم می آیی «پستا» می سازی و سپس تصحیحش می کنی و «ناما» می سازی.

ثانیاً شما می فرمائی

«به نظرم به غلط email یا electronic mail ترجمه شده پست الکترونیکی»

خب. قاعدتاً شما به ترجمه شدن electronic به الکترونیک اشکال نمی گیری. حرفت ظاهراً این است که mail پست نیست و نامه است. خب. توجه کن:

http://en.wikipedia.org/wiki/Mail

Mail, or post, is a method for transmitting information and tangible objects, wherein written documents, typically enclosed in envelopes and also small packages are delivered to destinations around the world. Anything sent through the postal system is called mail or post.[1]


آیا علاوه بر مثالهایی که من قبلاً عرض کردم، که پست هوائی بود و پست اکسپرس و پست صوتی و پست سفارشی، این تعریف از ویکیپدیا به اندازه ی کافی صراحت و وضوح ندارد؟


و توجه کن به وبستر:



Main Entry:2mail
Function:noun
Usage:often attributive
Etymology:Middle English male, from Anglo-French, of Germanic origin; akin to Old High German malaha bag
Date:13th century

1 chiefly Scottish : BAG, WALLET
2 a : material sent or carried in the postal system b : a conveyance that transports mail c : E-MAIL 2a
3 : a nation's postal system — often used in plural




سیدمحمدی - فرزانه جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:00 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
اگر واژه سازی، درست و با خوش ذوقی و با رعایت جوانب امر باشد، اشکال ندارد. من هنوز می گویم اس ام اس و نمی گویم پیامک، ولی این طور می فهمم واژه ی پیامک خوب ساخته شده.
من نمی گویم پروسه، و می گویم فرایند.
اما:

برقنامه و رایانامه و رایانشانی، طبق فهم و معلومات من، اصلاً پایه ندارد. در electronic mail کلمه ی electronic را می گوئیم الکترونیک، و کلمه ی mail هم همان پست است:



http://en.wikipedia.org/wiki/Mail

Mail, or post, is a method for transmitting information and tangible objects, wherein written documents, typically enclosed in envelopes and also small packages are delivered to destinations around the world. Anything sent through the postal system is called mail or post.[1]

پس معادل طبیعی برای electronic mail می شود پست الکترونیک. طبق گوگل فارسی:

پست الکترونیک 3710000 نتیجه
ایمیل 77800000 نتیجه

من حرفم این است با استدلال نشان دهیم برقنامه و رایانامه معادل درست و مناسب برای email نیست. یک واژه هایی هست که معادلسازی برایش سخت است. اما electroni mail چیز عجیبی نیست. مسئله ی شاقی نیست.



مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 19:09 http://divoon.blogfa.com

سید جان
بحث داره مغلوبه میشه توجه داریند که

اولا عارضم خدمتتون که wikipedia از یه نقص درونی رنج میبره, اونهم اینه که چون هر کسی میتونه درگاهی رو ایجاد کنه و کسی نمیتونه به اون ایراد بگیره, احتمال وجود غلط در اون هست، لذا باید هر مطلبی که نیاز به سند بودن داره از اون مرجع و توسط یک مرجع دیگه تایید بشه
به اصطلاح استاد لینوکس ما دوبار چک بشه
اما از فرهنگ Longman

mail (noun)
1-The letters and packages that are delivered to you
2-Especially American English: The system of collecting and delivering letters and packages (syn post )
mail حالت فعلی هم داره بر طبق چیزی که در اون فرهنگ نوشته شده.
پس بنابر این حر ف من اشتباه نبوده, به هر حال دیدگاه من بر این بوده که شما چیزی رو از طریق سیستمی ارسال میکنی, به هر دوی اونها یه اسم اطلاق شده اما ماهیت اونها با هم متفاوته و در این صورت باید یه نفر ادب دان بیاد اولیویت اونها رو تعیین کنه و مشخص کنه در ترجمه کدام کلمه مناسبه که به کار بره

مصطفی جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 20:05

سلام
وبلاگ
http://hamidseyedmohammadi.blogfa.com/
حمیدرضا سید محمدی را ببین

سیدمحمدی - مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 20:12 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ادب دان؟




یک) مرحوم کریم امامی، فرهنگ معاصر کیمیا فارسی - انگلیسی:


پست الکترونیکی
e-mail
پست زمینی
surface mail
پست سفارشی
regitered mail
پست هوایی
airmail

و از همه جالبتر:
صندوق پست
postmail
Br
mailbox
Us



دو)
دایرة المعارف فارسی به سرپرستی ی غلامحسین مصاحب:


پست هوائی

سه)
مرحوم دکتر علی محمد حق شناس، فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی - فارسی:


airmail
پست هوایی
airmail letter
نامه ی هوایی
mail
[اسم]
1. پست 2. نامه های پستی، محموله ی پستی، بسته های پست، پست
mailbag
کیسه ی پست
mailbox
صندوق پست، صندوق نامه ها
mail-coach
دلیجان پست
mailer
پاکت؛ جعبه ی پستی
mailing-card
کارت پستال، کارت
mail-order
سفارش پستی، محموله ی پستی
mail-shot
آگهی پستی
mail-train
قطار پست


چهار)
دکتر محمدعلی شفیعا، واژگان مهندسی صنایع:



mail credit
اعتبار پستی
mail order
حواله ی پستی، سفارش پستی
mail transfer
حواله ی ارزی کتبی، انتقال پستی

مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:04 http://divoon.blogfa.com

سید جان
چطوری برادر؟

یه جوابی با همون کوره سوادم تو یه پست جدید نوشتم.
ببین اشتباه میگم!!؟

مصطفی جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:43

http://www.1.majzooban.org/

مجید جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:21 http://divoon.blogfa.com

سید جان
چطوری جان برادر

حق با توئه, من اخوی گرامیشون رو اشتباه گرفتم.
اما حرفم در مورد mail و post درست بود یا غلط

به نظرم مسئله فقط سر این بوده که مترجمین محترم اشاره شده, معنای کلمه mail رو به پست فرا افکنی کردن.
و الا قرار نبوده که فرهنگ نویسان زبان گفتاری رو تنظیم کنند بلکه بر عکس اون درسته.
به اصطلاح غلط مصطلح, درسته.

نورالهی شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:52 http://denkenserfahrung.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
برادر ارجمند
سلام علیکم
از عید فطر گذشته است اما سخن گفتن درباره اش شیرین است؛
شبرین است؟
شاید شیرین باشد اما من بالمعاینه آزاد شدن شیطان را پس از عید دیدم!
و اما بعد. اینک چند جمله ی کوتاه در مورد یادداشتهای اخیر وبلاگتان:
1) گفته اند شرف المکان بالمکین: ارج جایگاه به جایگیر [در آن] است. لباس روحانیون یا درستتر عالمان دینی یا فقهای عظام از آنجا که ایشان عموماً اهل علم و عمل به دین مبین اسلام اند از ایشان ارج می گیرد چنان که خاکی که شهید بر آن افتاده باشد یا زمینی که مسجدی در آن ساخته باشند و غیره. مطلب ساده است. از نظر برخی مسایل جامعه شناسناسانه نیز اگر عالم در جامعه مشخص باشد چنان که نیروهای انتظامی یا پزشکان بهتر است و فوایدی دارد.
2) در مورد طلاق فقهای گرامی باید نظر بدهند اما در مجموع بنیان خانواده بر مسؤولیت مرد استوار است از همه نظر اما البته توافق بهتر است.
شاید بهتر باشد احتمال بدهیم خداوند که گفته است بین شما دو تا مودت و رحمت برقرار کرده ام و اما این مرد است که به زن آرام می گیرد و پشت گرم می شود (بر خلاف ظاهر امور واقع) شاید حکمتی دارد که با تأمل و تدقیق و پرسیدن وجهش معلوم شود. سخن خداوند است و باید بسیار احتیاط کرد.
3) از اینترنت آرشیو بسیار بهره برده ام.
4) ظاهراً قانونی در مورد محل دفن وجود ندارد . اگر شما را در خانه‌تان دفن کردند احتمال می دهید کسی بیاید شما را نبش قبر کند خدای ناکرده؟
اطلاعات خوبی جمع کرده اید.
5) در مورد «برقنامه» که ظاهراً معادل من است برای نامه ای که از طریق امکانات اینترنت (و نه لزوماً رایانه زیرا همچنان که خود گفته اید با تلفن همراه و وسایلی شبیه به آن نیز فرستاده می تواند شد) نیز گفتنی است برقنامه لزوماً معادل electronic mail نیست بلکه شاید اگر معادل چیزی باشد درستتر این است که بگوییم معادل electronic letter است و «برقنامه‌گاه» معادل E-mail. لزومی ندارد معادل‌گذاری‌های ما طابق النعل بالنعل اصل خارجی! باشد مثل ماوس که گفته ایم موشواره اگر می خواستیم تبعیت کنیم می گفتیم موش!
اما در مورد لزوم معادل‌گذاری در مورد امور فناورانه زیاد بحثی نیست البته برای همانها هم معادل گذاشته شود برای هوبت بومی دادن به چیزهای فناورانه بد نیست و از نظر مسایل انسانی مفید است اما در مورد علوم انسانی تا معادل‌گذاری نکنیم به تفکر وارد نشده ایم. خارجی ها برخی اصطلاحات هیدگر را ترجمه نشده می گذارند که نشان از عدم توانایی در خصوص تفکر در مورد آن اصطلاحات است مثل Dasein یا Gestell یا احیاناً Existenz (اگزبستانسیالیته، اگزیستانسیال، اگزیستانسیل) و غیره.
بدرود

نورالهی شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:59 http://denkenserfahrung.blogfa.com

همین الان در کتابی که شما گرامی به بنده لطف کردیه اید: درآمدی بر چگونگی شیوه ی خط فارسی دیدم که آقای ادیب سلطانی معادل پست کهربائیک را به کار برده است.
بدرود

مهدی نادری نژاد شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:25

با سلام
مکتوبتان را خواندم.
درست میفرمائید.البته افاضات فرهنگستان زبان در این چند سال عام وخاص را به خنده واداشته است.
بنگرید به فرهنگستان اول که چگونه واژه سازی می کردند.واژگانشان ماندگار ومتین ومحبوب بودند.
البته با این گفته خانم فرزانه که گفتندحقیقت این است که قدرت واژه ساری زبان فارسی محدود است نسبت به انگلیسی یا حتی ترکی و عربی زاویه اختلاف دارم.

آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:47

آقای محمدی!
شما کلا با چی موافقید؟
با واژه بسیار علمی و دقیق و زیبای "نپاهشگاه" به دلایلی مخالفت می کنید.
با رایانامه هم به سبکی دیگر.
اول اصول خود را بفرمایید تا ما هم بتونیم شما رو نقد کنیم.
نمیشه که همه رو بکوبید.
اکر معیارهای شما علمی بودن و معنا دار بودن است قاعدتا باید با واژگان برساخته ی دکتر ملایری مشکلی نداشته باشید.
اگر جنبه های جامعه شناسیک و .. برایتان مهم است پس چرا به معنی "رایانامه" گیر دادید؟

مهدی نادری نژاد شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:48 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
بدون شرح, خودتان تفسیر کنید؟!

آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:57

به دوست گرامی که به غلط ادعا کردید زبان فارسی توان واژه سازی ندارد:
1- زبان فارسی خیلی بیشتر از زبانهایی که بکار بردید توان واژه سازی دارد. اگر سواد زبان شناسیک ندارید لااقل به برساخته ای نوین فرهنگستان نگاهی بیاندازید و ببینید دیگر زبانها هم موفق بوده اند یا نه؟
مانند : برافزا(add-on) - در افزا(add -in) - بد افزار(malware) - نرم افزار - دش دمی - دش میزی - هو مرگ - پیرابین - پادزیست - گذرواژه - و ...

با مخالفت و نق زدن چیزی درست نمی شود. زمانی که واژه ی "میانرودان" در وب شروع به استفاده شد برای همه عجیب غریب بود اما امروز 100 هزار نمونه در گوگل یافته می شود.

مجید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:59 http://divoon.blogfa.com

سید جان
یک اصلی در ادبیات هست که اشاره میکنه کلمات مترادف با اینکه هم معنی به نظر میرسند اما اصولا هیچ دو کلمه مترادفی به یک معنی یکسان اشاره نمیکنند.
مشکل دوم هم این است که در دو کشور انگلستان و آمریکا کلمات مترادف اما متفاوتی رو برای نامه به کار میبرند.

اما در کشور گل و بلبل و مهد تمدن خودمان.
اصولا, مشکل از دو منشا رخ داده است.
ما صرفا دست در کار ترجمه داریم, حالا دو متن یکی از انگلستان یکی از آمریکا آمده است, هر دو ترجمه ای متفاوت پیدا کرده.
دوم کاربرد آنها در ادبیات عامه است.
برای اشاره به مرسوله ما از کلمه نامه استفاده میکنیم نه از کلمه پست. میگوییم نامه داری, نامه رسید, نامه رو پست کن.
اما از کلمه پست به صورت فعل یا اسم ترکیبی استفاده میکنیم.
پست امد, پست برد. اداره پست, صندوق پست.
پس توجه داری که حرف من درست بود.
ترجمه email به نظرم من نامه الکترونیکی, یا بقولی نامه کهربایی است که کاربرد دومی به نظرم وسعت پیدا نمیکند.
پس به نظرم نامآ یا نامک کلمه مناسبی میتواند باشد

مجید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:04 http://divoon.blogfa.com

در ثانی اشاره ای به مبایل کرده بودی.
مبایل اشاره ای دارد به تلفن همراه

اصولا شما با دستگاه تلفن ایمیل نمیفرستی, بلکه از طریق مودم و خط تلفن و توسط کامپیوتر ایمیل رو ارسال میکنی.
از طرف دیگه, شما با خود تلفن از نوع همراه ایمیل ارسال نمیکنی, بلکه از طریق سیستم کامپیوتری دستگاه مبایل هستش که اقدام به ارسال ایمیل میکنی.
پس در حقیقت اینجا هم نقش رایانش در ارسال ایمیل مهم می باشد

سیدمحمدی - آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:50 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
«رایانامه» هیچ جوره معادل email نیست.
«نپاهشگاه» اگر مکانیکی واژه سازی کنیم معادل observatory هست البته، ولی وقتی چند صد سال است در فارسی در برابر مفهوم observatory واژه ی «رصدخانه» به کار رفته و عالم و عامی می فهمد «رصدخانه» یعنی چی و منجمان ما هم این کلمه را حتا به مثابه ی وازه ی فنی ی علمی به کار می برند، بنده واژه سازی ی دکتر ملایری را (که فقط نپاهشگاه نیست، و ایشان به وبسایت هم می گوید «تارسیت») را کاری زائد می دانم.
اگر گرهی را ایشان می گشود، بنده مخلص ایشان هم هستم.
یک عده از ماها می خواهیم خودنمائی کنیم.

سیدمحمدی - مجید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:53 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
حرف شما درست نبود.
اما تلاشت ستودنی است

آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:21

اصلا ادبیات شما ناپسند است.درواقع به جای نقد توهین می کنید.
بنده قبلا هم دیدم در کامنت هایی که برای دکتر ملایری گذاشتید مراعات ادب رو نمی کنید. ایشون چه نیازی به خودنمایی دارند؟ اصلا کدام تریبون را برای خودنمایی دارند؟ ایشون دارند کار خودشون را می کنند و نتیجه ی کارشون رو هم در اختیار همه (در اینترنت) می گذارند. به جای نقد نظر دیگران بی ادبی هم نمی کنند.
شما بهتر است شخصیت افراد را نقد نکنید. کار آنها را نقد کنید.
بنده از مریدان روش علمی ایشون هستم و کار ایشون رو هم می پسندم برای گسترش کار ایشون هم می کوشم.
بذارید با زبان و ادبیات خودتون شما رو نقد کنم:
شما حتا خودتون هم نمی دونید معیارتون چیه! 1- میگید: "نپاهشگاه" مکانیکی؟ خوب باشه! عیبش چیه ؟ مگر "آسمان خراش" و "سیب زمینی" مکانیکی نبودند؟
2- میگید "رصدخانه" موجوده! خوب مگر "قمر مصنوعی/مزید موخر/ لابراتوار/..." موجود نبودند؟ پس چرا الان از "ماهواره/پسوند/آزمایشگاه..." استفاده می کنند؟ و 100 ها نمونه دیگر.
3- میگید : "چند صد سال است در فارسی ..." خوب مگر "طبیب/دوا/شفاخانه/مریض خانه" چند صد ساله نبودند؟ کجا رفتند؟ چرا جای خود را به پزشک/دارو/بیمارستان و درمانگاه و .. دادند؟ و 100 ها نمونه دیگر.

4- شما معنی گره را می دانید؟ تا دیروز جامعه ی علمی به جای واژگانی با معنی کاملا متفاوت absorb/adsorb/to sorb و .. هیچ معادلی جز "جذب" نداشت ولی با برساخته های دکتر ملایری "درشمیدن/برشمیدن/واشمیدن/بازشمیدن" فرهنگستان هم به صرافت افتاده و واژهای "درجذب/برجذب" رو پیشنهاد د اده است. دانستن فرق absorb و adsorb هم کار هر کسی نیست و اساسا کار ذوقی و سلیقه ای نیست. کار علمی است.

برساختن فعل "نپاهیدن" درست ترین و علمی ترین کاری است که میشه کرد. اینجوری برای همه ی مشتقات این فعل واژه میشه ساخت. نپاهشی/نپاهشگر/نپاهش پذیر/ /نپاهیده/بازنپاهش/...

حمید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:47

نکته ای که برای من جالبه اینه که اگر یه نفر از واژگان قلنبه سلنبه عربی و انگلیسی استفاده کنه (حتا به غلط) هیچ کس بهش بر نمی خوره!
اما اگر یکی بیاد یه واژه ی فارسی پیشنهاد بده اونوقت همه میشن ملا و واژه شناس و زبان شناس و لغوی!
و جوری مقاومت میشه که انگار این بیگانه است و اونها آشنا!

دوست گرامی! آقای محمدی!
شما روزانه ده ها واژه ی عربی بکار می بری و اصلن بهت برنمی خوره که واژگان بیگانه اند و یا اصلن برات مهم نیست که عالم و عامی بفهمند! (مثل همین "به مثابه ی" که من دکتر هنوز نمی دونم معنیش چیه!) اونوقت نگرانی مردم "نپاهشگاه" رو نفهمند؟ خوب مردم نفهمند! اخترشناسان و دانشمندان که می فهمند!
اصلا می دونید چند صد هزار واژه به روش مکانیکی در زبان انگلیسی ساخته شده و روزانه داره ساخته می شه؟ هیچ انگلیسی زبانی هم از ندونستن واژگان نوساخته تعجب نمی کنه! چون اونا تو گنداب ساکن گذشته غطل نمی زنند. فرهنگشون زایا و پویا است.
هر روز دارن واژه می سازن و بیشتر واژه سازی هم مکانیکی هستند. سرعت زیاد پیشرفت های علمی می طلبه روش مکانیکی رو.
یه سر به واژگان پزشکی بزن! فکر می کنی چند درصد مردم انگلیسی زبان معنی "هماتوریا/دیسپارونی/دیسفاژی/پریکاردیوگرافی/ دیس منوره/ .. " رو می فهمند؟ خوب مردم عامی ما هم نفهمند که "خون میزی/ دش آمیزی/ پیراشامه نگاری/ .." یعنی چه!

چرا واژگان انگلیسی پذیرفتنی هستند ولی معادل های فارسی شان ناپذیرفتنی؟ مرغ همسایه غازه؟

سیدمحمدی ـ آرش ـ حمید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:16 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
«رایانامه» هیچ جوره معادل electronic mail نیست.
electronic یعنی الکترونیک. mail هم یعنی پست.

سیب زمینی و راه آهن مفهومش نبود در فارسی. اصلاً سیب زمینی تا قبل از کشف آمریکا، در بقیه ی قسمتهای دنیا نبود. «رصدخانه» هم واژه اش هم مفهوم علمی و عینی اش در فارسی بوده. رصدخانه و رصد کردن و رصد، واژه هایی بی ابهام هستند در فارسی و در واژگان علمی ی فارسی.

من یک کتاب ویرایش می کردم. مؤلفش مهندس و خارج رفته و خارج دیده بود. گفته بود «شیشه ی بزرگنمائی». کنجکاو شدم شیشه ی بزرگنمائی چیست. معلوم شد منظور ایشان magnifying glass است، مفهومی که در فارسی آن را «ذره بین» می نامند. برای مفهوم observatory در وازگان عادی و علمی ی فارسی واژه ی «رصدخانه» بوده و هست. چنان که در واژگان عادی و علمی ی فارسی وازه ی «ریاضیات» و «هندسه» و «معماری» است. اما دکتر میرشمس الدین ادیب سلطانی، می گوید مزداهیک (به جای ریاضیات) و هندازش (به جای هندسه) و مهرازیک (به جای معماری)، چون واژه های اروپایی را مبنا می گیرد و با ریشه شناسی و با سود جستن از ریشه های فارسی ی باستان یا ایرانی ی باستان، می رسد به واژه های جدیدی که خودش می سازد. دکتر ملایری هم، واژه ی observatory را مبنا قرار می دهد، و با تحلیل این که معادل هر کدام از اجزاء واژه ی observatory در فارسی ی باستان یا ایرانی ی باستان چه بوده، می آید «نپاهشگاه» را اختراع می کند.

من حرفم این است:
برقنامه
و
رایانامه
نه معادل مکانیکی ی electronic mail هستند و نه واژه هایی بوده اند که از قدیم در برابر مفهوم متناظر اروپائی شان در فارسی به کار رفته باشند.
واژه سازی یک معیارهایی دارد.
من گفتم:
نپاهشگاه، بر خلاف اصول ساخته نشده. اشکال من به این واژه این است این واژه ضرورتی برای ساخته شدنش نیست. داریوش آشوری هم به من گفت ضرورتی برای ساختن واژه ی نپاهشگاه نمی داند و رصدخانه دقت کافی را دارد.

با احترام.

آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:38

1- اینکه آقای آشوری نظری داده دلیل نمی شود واژه ای را دور ریخت! آقای فروغی هم زمانی "مزید مقدم/مزید موخر" را به "پیشوند/پسوند" ترجیح می داده و از این واژگان جاافتاده و پرکاربرد امروز دفاع می کرده.

2- ذره بین هم ترجمه ی مکانیکی برای میکرسکوپ هست. زیاد هم قدیمی نیست!

3) واژه‌ی «مشاهده» به معنای observation در فارسی پیشینه ی چندانی ندارد و از اصالتی برخوردار نیست. برابری است که برخی مترجمان بی آن که به امکان های زبان فارسی توجه کرده باشند با سهل‌انگاری به کار برده‌اند. این واژه در مقایسه با واژه‌هایی چون خوردن، پریدن، خواندن، دویدن، دیدن معنای دقیقی ندارد.
به فرهنگ‌ها روی آوریم: «ادراک با چشم و بینش و نگاه و نظر. معاینه کردن. نظارت. دیدار. یکدیگر را رویاروی دیدن.» مشاهده همچنین اصطلاحی است عرفانی: «نزد عرفا عبارت از حضور است». وجود این همه معنا برای «مشاهده» نشان می‌دهد که واژه‌ی دقیقی نیست. مشاهده در اصل واژه‌ای است دوطرفه، مانند مجادله (با هم جدل کردن)، مقابله (با هم رو به رو شدن)، معامله، مذاکره (با هم گفت و گو کردن)، مکاتبه (براى هم نوشتن)، مشاهده: یکدیگر را دیدن. اما در observation تنها یک سو، یعنی انسان، است که نگاه می‌کند و خبری از «نگاه به همدیگر» نیست.
افزون بر این کاستی‌ها، «مشاهده» واژه‌ای است چهارهجایی که فعل بسیط ندارد. بدین معنا که «مشاهده کردن» از پویایی، نرمش، و توانایی لازم برای ساختن جداشده‌ها برخوردار نیست. در زبان دانشی وجود همکردها دشواری مهمی است. (از مقاله ی دکتر ملایری) -
خوانندگان خود بخوانند و داوری کنند.

آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:56

ضمنا من گفتم "آسمان خراش" نه راه آهن!
آسمان خراش هم میشد به برج ترجمه بشه! اما مکانیکی ترجمه شد و پذیرفته شد و مردم هم می فهمند و ...
مثل صد ها واژه ی دیگر!

سیدمحمدی - آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:34 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
من از «مشاهده» چیزی نگفتم.
من در برابر observatory می گویم «رصدخانه». رصدخانه را دقیق و رسا و بی ابهام می دانم. اتفاقاً شاید شما قبول کنی، این «نپاهشگاه» است که نیاز به توضیح و توجیه و معنا کردن دارد.

نپاهشگاه را دور نریزید. داریوش آشوری هم چنین حرفی نزده. نظر ایشان، که من نظرش را پرسیدم، این است که ضرورتی برای جایزگینی ی رصدخانه با نپاهشگاه نیست. خب البته دکتر ملایری نپاهشگاه را می سازد و البته چون ایشان این واژه را برساخته، از برساخته اش دفاع می کند، و البته کسانی که می گویند ما مرید دکتر ملایری هستیم، از واژه سازی ی دکتر ملایری دفاع می کنند. مسئله ای نیست.

من علاقه دارم به دکتر ادیب سلطانی. ولی مزداهیک و مهرازیک و هندازش و ائوکلیدس او را غیر ضروری و بیفایده می دانم. نپاهشگاه دکتر ملایری را هم غیر ضروری و بیفایده می دانم. افرادی مانند ادیب سلطانی و ملایری، به گمان من، باید کمک کنند به گسترش زبان فارسی، نه که کمک کنند به گسترش کارخانه ی واژه سازی ی شخص خودشان.

شما گمان می کنید من با فارسی تر شدن زبان علمی و زبان عادی مخالفم؟ نه. این طور نیست. من گرایشی به عربی و به زبانهای اروپائی ندارم. اما معیارهای ملایری و ادیب سلطانی و شما و من، یکسان نیست.


ظاهراً باید باز هم بگویم:
ــ من مخالفت اصولی ندارم به واژه سازی ی مکانیکی.
ــ با افرادی که واژه های ریاضیات و معماری و هندسه و رصدخانه را با معیار قرار دادن واژه های متناظر اروپائی شان تغییر می دهند به مزداهیک و مهرازیک و هندازش و نپاهشگاه، موافق نیستم.






کلمه های ریاضایات و هندسه و رصدخانه کلمه هایی هستند شاید با حدود هزار سال قدمت در زبان فارسی. کلمه های قمر مصنوعی و مریضخانه و بلدیه و مانند آنها، خودشان کلماتی نسبتاً جدید هستند، که با اراده ی حکومت وقت یا فرهنگستان وقت، و البته به نظر من با خوش ذوقی، ماهواره و بیمارستان و شهرداری جایگزین آنها شدند. منظورم این است:


در حدود دویست سال و صد سال و پنجاه سال و ده سال گذشته، زبان ما میدان رقابت واژه هایی جدید بوده (عربی ی خالص، عربی و فارسی، فارسی ی خالص، اروپائی) و آنها که خوش ساخت تر بوده و

«بخت قبول»

بیشتری داشتند، پیروز و ماندگار شدند.

شما گمان نکن من از این مثالهای تاریخی بیخبرم. نه. باخبرم. ما:

زبان فارسی در 200 یا 100 یا 10 سال گذشته، به طور طبیعی میدان رقابت واژه هایی مانند

فلسفه
و
ریاضیات
و
هندسه
و
رصدخانه
و
شعر
و
کتاب
و
عرفان


با معادل ایرانی ی باستان آنها نبوده. این میدان، در تحقیقات افرادی مانند دکتر ادیب سلطانی و دکتر ملایری ایجاد می شود.

سیدمحمدی - آرش شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:54 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
توجه کنید:

چیزی به نام
رصدخانه ی (نپاهشگاه) ملی ایران
وجود خارجی ندارد. آنچه هستند رسماً نامش
رصدخانه ی ملی ایران
است.
اما دوستداران واژه ی نپاهشگاه، می آیند از طریق ایجاد مدخل در ویکیپدیای فارسی


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B5%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

و گفتن

رصدخانهٔ(نپاهشگاه) ملی ایران شامل تلسکوپی ۳ متری است.[۱] مدیریت ساخت این رصدخانه با پژوهشگاه دانش‌های بنیادی است


سعی می کنند این واژه را معرفی کنند به دیگران. خب. اشکال ندارد. اما به چه قیمت؟ به قیمت تغییر دادن نام رسمی ی مؤسسات علمی؟ آیا چیزی به نام

رصدخانه ی (نپاهشگاه) ملی ایران

وجود دارد؟
و یا، خواجه نصیرالدین، در رصدخانه ی مراغه بوده یا در نپاهشگاه مراغه؟:

http://daneshyar.blogfa.com/post-139.aspx
... ریاضیدان نامور نصیر‌الدین توسی (۱۲۰۱-۱۲۷۴ میلادی)، سرپرست نپاهشگاه مراغه ...



واقعاً خواجه نصیر سرپرست نپاهشگاه مراغه بوده؟


ای عزیزان. هول نشوید. صبوری پیشه کنید. اگر واژه ی نپاهشگاه خوش ساخت باشد و نیازی هم باشد به آن، احتمالاً خوش ساخت بودنش و مورد نیاز بودنش، برایش بخت قبول ایجاد می کند. اما نیایید نام رصدخانه ی ملی ی ایران را داخل پرانتز نپاهشگاه اضافه کنید به آن. نیایید مکان رصد کردن در مراغه را نپاهشگاه مراغه بنامید.
صبوری کنید. امانتدار هم باشید در اَعلام.


آرش یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:15

1- ببینید استدلال های شما را بهش می گویند خود-پادگویی (self-contradiction). خودتون مثالی می آورید که با استدلال های خودتان سازگار نیست.
آره! منم می پذیرم که تا وقتی "نپاهشگاه" جا نیافتاده٫ نباید به "رصدخانه ی مراغه" گفت "نپاهشگاه مراغه" . برای رعایت امانت!
اما شما که رعایت امانت بلدید چرا گفتید "خواجه نصیرالدین ریاضی دان" !؟ کجای تاریخ علم ایران این لقب رو به ایشون دادند؟ "ریاضی دان" هم مثل نپاهشگاه قدمت چندانی ندارد. ولی شما به خواجه نصیر گفتید ریاضی دان! پس چرا ناراحت می شوید به برخی هم به "رصدخانه ی مراغه" بگویند "نپاهشگاه مراغه" .!

2- بنده هم موافق تغییر تک-اسم های جا افتاده نیستم! خوبه! اما سود چندانی نداره! ولی باید باید و باید برای واژه-خوشه ها برابر درست ساخته شود. حتا اگر 1000 سال قدمت داشته باشند. درباره ی "نپاهشگاه" هم تو مو می بینی و من پیچش مو! اصلا هدف دکتر ملایری تغییر "رصدخانه" نبوده! ایشون خیلی ریشه ای تر با مسئله ی "observe" برخورد کردند و "نپاهش" رو ساختند. یکی از نتایج این کار شده "نپاهشگاه". ولی هدف اصلی برساختن فعلی برای observe‌ بوده.
من تمام فرههنگ ایشون رو خواندم و در تمام این فرهنگ ایشون با همین روش به مئله نزدیک شدند.
الان فرهنگستان هم دارد با همین رهیافت (approach) واژه سازی می کند. هنجاریدن/هنجیدن/پخشیدن/پیریدن و ...

سیدمحمدی ـ آرش یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:28 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
بنده گفتم

http://daneshyar.blogfa.com/post-139.aspx
... ریاضیدان نامور نصیر‌الدین توسی (۱۲۰۱-۱۲۷۴ میلادی)، سرپرست نپاهشگاه مراغه ...


یعنی عین مطلبی را که در لینک
http://daneshyar.blogfa.com/post-139.aspx
بود نقل کردم. پس خواجه نصیر ریاضیدان بوده یا نبوده، من در نقل مطلب، امانتدار بودم.


فرق بین «ریاضیون» (اصطلاح قدیمتر) و «ریاضیدانان» (اصطلاح جدیدتر) یکسان نیست با تفاوت «رصدخانه» و «نپاهشگاه».

من، شخصاً، گرایشم به نوع واژه سازی ی «قطبی شدن» است، و گرایشم به «قطبیدن» کمتر است. درست است فارسی مصدرهایی مانند رقصیدن را ساخته، اما من گمان می کنم یک حد تحمل دارد. چپ و راست قطبیدن و کوانتیدن و کوانتش و هنجارش و هنجاریدن و پدافندیدن ساختن، معلوم نیست کدامش جا بیفتد و کدامش جا نیفتد.

به گمان بنده، اصولاً برساخته های دکتر محمد حیدری ملایری، که تارسیت و دیسول و هموگش و نپاهشگاه می سازد، نشان دهنده ی خوش ذوق نبودن ایشان در واژه سازی است. من گمان نمی کنم ساختن نپاهشگاه جزئی از برخورد ریشه ای ایشان با observe باشد.




وقتی دکتر محمد حیدری ی ملایری ی عزیز واژه ی دیسول را در برابر فرمول می سازد، و توضیح می دهد که دیسول از دیس به معنای صورت و شکل است و پسوند اول آن است که در زنگوله و کوتوله و مشکوله و تُنگوله (تُنگ کوچک) و گلوله و گوله و جاشوله (در کُردی = خَر ِ کوچک) است، آیا واقعاً مخاطبان خود را ایرانیان فعلی می داند، یا مخاطبان خود را قومی می داند بازمانده از زمان هخامنشان یا اشکانیان یا ساسانیان، که هنوز سخن گفتنشان این گونه است:

او م دیبریه اُوُن کو خوب نیبـِگ اود رَگ نیبـِگ باریک دانیشن کاماگ کار انگوست اود فرزانیگ ساخوان هِم.

آیا دانستن زبانهای اوستائی و پهلوی و مانند آنها، باید به ما سعه ی صدر و دید ِ وسیع تر بدهد، یا هول هولکی هرچی از اوستائی و پهلوی بلد شده ایم بیائیم وارد فارسی ی نوین کنیم؟







آرش دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:37

۱- حرف تازه بزنید لطفا! من پیشتر این کامنت ها رو جای دیگه هم خوندم. تکرار نکنید!
2- همچنان مشکل خود-پادگویی در استدلال رو دارید!
دست عزیز ! ترکیب های "حضرت زینب پرستار"٫ "ابوالفضل جانباز"٫ "بوعلی سینای پزشک"٫ "خیام ستاره شناس!" ٫ "رازی داروساز" دقیقا مثل "نپاهشگاه مراغه" است. "جابر ابن حیان شیمیدان" رعایت امانت است!
با استدلال شما باید از طبیب و کیمیاگر و منجم و ..استفاده کرد!

فرقش چیست؟ دقیق بفرمایید. لطفا شرح دهید و به "فرق دارد" بسنده نکنید.

3- خوب گرایش شخصی شما مشکل دارد. گرایش شما سالها استفاده شده و پاسخ نداده. تازه باعث شده فعل های خودمان هم دور ریخته شود و با گرایش شما ساخته شود. (خشکیدن/خیسیدن در برابر خشک شدن و خیش شدن).
بهتر است بدانید سنتی ترین ادیبان هم این گرایش را یک آفت می دانند! (مراجه به سایت فرهنگستان)
مطمئن باشید "قطبی شدن" به عقل دکتر مصاحب هم می رسیده ! اما چیزهای دیگری هم به عقلشان می رسیده: repolarization (بازقطبش)٫ depolarizate (واقطبش)٫ bipolarization (زی قطبش) ٫ hyperpolarize (ابرقطبش)٫ nonpolarizable (ناقطبش پذیر) و ... هم بوده!
شما اگر خیلی علمی فکر میکنید با گرایش خودتان برای واژگان بالا برابر پیشنهاد کنید! اگر هم نمیتوانید لب فربندبد و بگذارید دیگران پیشنهاد های خودشان را مطرح کنند. با توهین و ... دل آزرده نکنیدشان.

این را هم بگویم! همانگونه که مردم منتظر ادیبان نماندند و خودشان دست به واژه سازی زدند (اخیرا : زنگیدن/ چتیدن برخلاف گرایش شما!) دانشوران هم منتظر نمی مانند و در صورت نیاز واژه های خودشان را می سازند. "اندرکنش" تقریبا در دانشگاه ها جا افتاده و چندین کتاب به این نام منتشر شده و هزاران پایان نامه نوشته شده. با اینکه پیشوند "اندر" خیلی هم پذیرفته نشده!


4- شما کار آقای ملایری را درک نکردید! دیسول و هموگش و .. را برای تک-اسم های فرمول و معادله نساختند. برای equate و formulate و مشتقات فراوان آنها ساختند.

5- بنده تا پیش از دیدن فرهنگ آقای ملایری اصلن باوری به علمی شدن زبان فارسی دری نداشتم. ولی شما ببینید ایشان به چه زیبایی و دقتی برخی واژگان را برساخته است! "ناهمساویک" (مجانبی-asymptotic)

6- الان فرهنگستان هم فهمیده است که بدون استفاده از توان فراموش شده ی زبان فارسی (پهلوی - اوستایی) نمی توان کاری از پیش برد. ببینید واژه ی تاگ (پهلوی) را به چه زیبایی برای clone برگزیده اند!
می توان بسادگی تاگیدن رو برساخت.

آرش شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:06

بنده هنوز منتظر پاسخ شما برای بند های 2 و 3 هستم!

حمید شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:14

آقای محمدی!
قرار نیست وقتی فرهنگستان یا نویسندگان واژه ای را پیش نهاد می کنند به سرعت بر سر زبان مردم بیافتد! باید مراحلی را طی کند:
1- نخست واژه پیشنهاد میشود برای اینکه حداقل جایگزین و برابری وجود داشته باشد. مانند "دش میزی" به جای "دیس اوریا". در این مرحله حتا کسی نمی داند چنین واژه ای وجود دارد!
2- دوم٫ کوشیده می شود واژه به مردم (یا متخصصان آن رشته خاص) شناسانده شود. یعنی مردم از وجود چنین برابری آگاه باشند و معنی آنرا بدانند. مانند شهرآورد/پیامک.. در این مرحله این واژگان اصلا استفاده نمیشوند. فقط مردم از وجودشان آگاهند و معنی آنرا می دانند.
3- سوم٫ استفاده از واژه ی پیشنهادی در رسانه ها و نوشته های رسمی. مانند "رزمایش" در این مرحله هم ممکن است مردم این واژه را بکار نبرند و فقط رسانه های رسمی استفاده کنند.
4- چهارم٫ کوشش برای جا انداختن واژه در زبان محاوره. مانند "دانشکده"
اینکه شما هنوز به "پیامک" میگویید "اس ام اس"! دلیل بر موفق نبودن "پیامک" نیست! من هم می گویم اس ام اس!
به نظر من هر واژه ای که بتواند از مراحل بالا مرحله ی دوم را پشت سرگذارد موفق است.
مرحله ی دوم یعنی شناساندن این واژه توسط من و شما! ا
گر جامعه ی باسوادی داشته باشیم گذر از مرحله ی 3 نیز زیاد طول نخواهد کشید. بیینید "میانرودان" و "فرگشت" چگونه در عرض 2-3 سال از 100 یافته در گوگل به 50000 یافته رسیده است!
"پیامک" افزون بر مرحله ی 1و2 مراحله 3 را نیز پشت سر گذاشته و در نیمه ی راه مرحله ی چهارم است.

محمد شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:52

شما اول خودت یاد بگیر فارسی حرف بزن! بعد بیا بقیه رو نقد کن جناب!
ظاهرا خیلی عربی-دوست و ( به گفته ی آشوری) فاضل تشریف دارید!
این "خامسا رابعا" رو درست کن اول! بعد بیا ادعای فارسی کن.
به نظر شما از اون عرب هایی هستید که مبارزه منفی می کنید با فارسی!

سیدمحمدی - آرش شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:02 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.

طبق
http://aramis.obspm.fr/~heydari/divers/ir-cal-per.html
دکتر محمد حیدری ملایری گفته است:



«به کار گرفتن دیسول (⇐ ۲۳) ریاضی ساده‌ای بازنمود را آسانتر می‌کند»

و گفته است

« دیسول (disul)، در برابر formula»


ظاهراً واضح است که آقای حیدری ملایری دیسول را دقیقاً در برابر formula به کار می برد. حالا شما چرا و بر چه اساسی هم می گوئی «دیسول و هموگش و .. را برای تک-اسم های فرمول و معادله نساختند. برای equate و formulate و مشتقات فراوان آنها ساختند» و هم می گوئی «شما کار آقای ملایری را درک نکردید!»، دلیلش بر من روشن نیست.




منظور شما را از بند 2 نمی فهم.


درباره ی بند 3 هم، ظاهراً شما داور خوبی نباشی برای این که بگوئی گرایش بنده کهنه شده یا نه.



اگر قرار است بنده درباره ی مخترعان نپاهشگاه و مخترعان رایانامه لب فرو بندم، ظاهراً شایسته است شما هم نسبت به عرایض من لب فرو بندی.


شما مختاری به واژه هایی مانند دیسول و هموگش و تارسیت و نپاهشگاه و ناهمساویک آقای حیدری ملایری صفت «دقت و زیبائی» نسبت بدهی.

با احترام.

سیدمحمدی - حمید شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:18 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
موافقم.
با قسمتی از نظرات شما موافقم.
واژه ی پیامک خوش ساخت و مفهوم است و بخت قبول دارد. بله. این که شخص بنده نگویم پیامک و بگویم اس ام اس، مانع جا افتادن پیامک نمی شود.

برساخته های فرهنگستان هم، بعضی هایش مورد قبول قرار نمی گیرد. و: رایانامه و و برقنامه تا آن جا که من می دانم برساخته ی فرهنگستان نیست. من الان از صفحه ی

http://www.persianacademy.ir/fa/contactUs.aspx


چهار فایل پی دی اف گرفتم که وازه های برساخته بر اساس ترتیب لاتین بود. اگر چشمم اشتباه ندیده باشد، در واژه ها نه

email
بود نه
electronic mail


آرش شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:19

1- من نگفتم آقای حیدری به "معادله" نمیگه "هموگش"! گفتم هدف ایشان برخورد ریشه ای تری با equate بوده و فقط به خاطر "معادله" دست به این کار نزده. هدف یک خوشه بوذده نه یک اسم!

2- بنده نگفتم گرایش شما کهنه است! گفتم آفت است. تازه این سخن من نیست. سخن بزرگان ادب فارسی است.

3- لطفا شما با گرایش خودتان برای واژگان زیر برابر پیشنهاد کنید:
(بازقطبش)٫ depolarizate (واقطبش)٫ bipolarization (زی قطبش) ٫ hyperpolarize (ابرقطبش)٫ nonpolarizable (ناقطبش پذیر)

4- شما ظاهرا خیلی هول و عجول و گاهی عصبانی هستید! و فکر می کنید با حاضرجوابی مشکل حل می شود! دوست عزیز! من نگفتم لب فروبندید. گفتم اگر در دادن پیشنهاد عاجز هستید و نمی توانید برای واژگان پیش گفته پیشنهادی بدهید لب فروبندید.
به زبان ساده: یعنی اگر خودت هیچ نظر و پیشنهاد و ایده ای نداری انتقاد توهین آمیز هم نکن!
پس و پیش جمله رو هم در نظر بگیر!

حمید شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:25

شما گفتید ‌:"برساخته های فرهنگستان هم، بعضی هایش مورد قبول قرار نمی گیرد"

دوست ارجمند! حکم قطعی و جزمی نده! یادت باشد بزرگانی مانند فروغی و صادق هدایت و .. هم برای خیلی از واژگان فرهنگستان بختی نمی دیدند ولی تاریخ بگونه ای دیگر رقم خورد.

محمد شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:31

دیدی عرب-دوستی!
آخه این چه طرز فارسی نوشتنه!
"برساخته های فرهنگستان هم، بعضی هایش مورد قبول قرار نمی گیرد" !!!
ما تو فارسی میگیم :
"برخی برساخته های فرهنگستان پذیرفته نمی شوند"!

گرایش شما اینه؟
مورد قبول واقع نشد (به جای پذیرفته شد)
مورد تحسین واقع شد(ستوده شد)
مورد تقبیح واقع شد (نکوهیده شد)
...

شما که فارسی نوشتن هم درست نمی دانی چطور به خودت جذات میدی کار بزرگان رو نقد کنی؟

نیما سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:38

پاسخ به آقای خلیل:
1- ادب چیز خو بیست.
2- نادانی این است که شما نظر دیگران را برنتابید و با ناسزا و دشنام پاسخ دهید.
3- بی مایه سخن گفتن ساده است. تاریخ علم را بخوانید میفهمید که چگونه پدران علم نوین دست به واژه سازی های عجیب می زدند و این واژه سازان چه مخالفانی داشتند. آنها بودند که زبان انگلیسی را لاتینی کردند و تبدیل کردند به یک زبان علمی. هیچ کدام از ترم های علمی در کوچه و خیابان ساخته نشده اند بلکه توسط همین واژه سازان ساخته شدند. آنها در واقع اسکلت زبان علمی را ساختند و پی ریزی کردند. فرهنگ عمومی هم مجبور است بپذیرد و پذیرفت.

نیما سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:48

پاسخ به مجید:
1- بهتر است به جای پیشوند e یک پیشوند گذاشته شود نه پسوند. احتمالا تصدیق می فرمایید که "سیاه رگ"/"پیرزن"/ "جوان مرد"/ "نرم تنان" و ... بهتر از ترکیب های "رگ سیاه" / "زن پیر" و ... هستند. در زبان فارسی برای ساخت ترکیب از فرمول صفت-موصوف بهره میبرند نه از فرمول موصوف + کسره + صفت.
2- از "بانکا" نمی توان ebanking را ساخت. در واقع باید برای فعل to bank و پیشوند e فکری کرد.

نیما سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:53

آقای سیدمحمدی
تا جاییکه من می دانم فرهنگستان به جای cyber از رایا استفاده کرده است.
دفتر هفتم واژگان مصوب:
cyber attack [ رایاتَک [
cyber battlefield [ رایارزمگاه [
cyber defense [ رایاپدافند [
cyber espionage [ رایاجاسوسی [
cyberocracy [ رایاسالاری [
cyber soldier [ رایاسرباز [
cyber threat [ رایاتهدید [
cyber warfare [ رایاجنگ [
cyber weapon [ رایاسلاح [

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد