بسم الله الرحمان الرحیم.
چند روز قبل از آن که دکتر محمود احمدی نژاد در سازمان ملل با «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه» سخنرانی اش را شروع کند و سپس درباره ی حادثه ی یازده سپتامبر سخن بگوید و پیشنهاد دهد گروه حقیقت یاب در این مورد تشکیل شود، در جمهوری ی اسلامی ی ایران وبسایت آیت الله سیدعلی محمد دستغیب (http://www.dastgheyb.ir/ ) مرجع تقلید و نماینده ی مجلس خبرگان رهبری فیلتر شد.
چند روز بعد از این که دکتر محمود احمدی نژاد در سازمان ملل درباره ی حادثه ی یازده سپتامبر سخن گفت و پیشنهاد داد گروه حقیقت یاب در این مورد تشکیل شود، و بعد از بازگشت به ایران هم ایشان به چند شهر رفت و درباره ی یازده سپتامبر توضیحات کافی به ملت ایران داد (چفیه هم بر گردن ایشان بود)، و چند روز بعد از این که منصور واعظی دبیر شورای فرهنگ عمومی اعلام کرد 30 شهریور روز گفت و گوی تمدنها (گفت و گوی تمدنها، پیشنهاد سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور جمهوری ی اسلامی ی ایران از 1376 تا 1384، خالق حماسه ی دوم خرداد 1376) از تقویم حذف می شود چون «روز گفتوگوی تمدنها با توجه به مسائل سیاسی خاصی نامگذاری شد اما چون اکنون متولی خاصی ندارد از تقویم حذف خواهد شد» (http://ilna.ir/newsText.aspx?id=149695 ؛ البته 29 دی «روز غزه» نامیده شده، و قاعدتاً بدون توجه به مسائل سیاسی ی خاص نامگذاری شده و متولی ی خاصی ی هم دارد)، و دقیقاً یک روز بعد از اعطای نشان عالی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران به بشار اسد رئیس جمهور سوریه، وبسایت آیت الله اسدالله بیات (http://bayatzanjani.net/index.php ) مرجع تقلید در تاریخ یازدهم مهر 1389 بیست و چهارم شوال (شب شهادت امام جعفر صادق علیه السلام) فیلتر شد.
حقیقت؟ حقیقت یاب؟
و البته سایت آقای صانعی هم فیلتر شد :))
و البته روز گل و گیاه هم حذف شد !!
سلام علیکم
یکی از فضولی های فیلترچی ها که البته معلوم بود از کجا آب می خورد حذف یک استفتاء بود. از ایشان سوال شده بود درباره آیةالله صانعی و حاج آقا آن بزرگوار را مجتهد و مرجع تقلیدی وارسته دانسته بود و آقایان می خواستند که این حذف شود. گویا نظرات عده ای بی سواد که می ترسند نام شان را اعلام کنند درباره مرجعیت آقای صانعی باید با زور و داغ و درفش اعمال شود. فیلترچی که نمی داند فلانش را باید چند بار آب بریزد تا ژاک شود می آید و درباره مرجعیت نظر می دهد. انالله و اناالیه راجعون
سلام
این صندلی ها چه خوش رنگند! حداقل باعث شد یکبار رنگ انها را هم ببینیم!
برادر
سلام
شما هنوز دست از این سران فتنه بر نداشته اید!
نوبتی کار می کنند؟!
هر روز یکیشان علم را به دست می گیرد؟!
جواب ندین ها شوخی کردم
(شما احتمالاً با لهجه ی مِشِدی : ای دِ روح شوخیات)
در مورد هایدگر/هیدگر/هیدگا جالب است آنان که بیشتر آلمانی دان اند هیدگر می گویند و بقیه هایدگر (در صدی البته) استاد ضیاء شهابی به صراحت هایدگر را غلط می دانند.
در مورد ترجمه ی "هستی و زمان" "هایدگر" از سیاوش جمادی نوشته اند: نه عنوان کتاب را درست ترجمه کرده است و نه نام نویسنده را درست ضبط (نقل به مضمون)
در ضمن به مناسبت شهادت امام صادق (ع) مطلبی در وبلاگم گذاشته ام که اگر بخوانید و نظر بدهید متشکر می شوم.
بدرود
با سلام
جناب سید محمدی
باید اعتراف کرد سخنان مقامات و سیاسیون بیشتر مصرف داخلی دارد.ودر داخل برای سخنان خود هم تره خورد نمی کنند.
سید جان
موسیقی به ذوق انسانی بستگی دارد و البته نقل قول میکنم از شخصی که اعتقاد داشتُ کسی که روح زنده دارد به موسیقی علاقه مند می باشد.
البته منظور از موسیقی، صرفا موسیقی و نه دامبالی دومبول، می باشد.
مثلا از دوران کودکی، شنیدن آهنگ معروف موزارت، اون موقع وقتی کسی یه ضبط میخرید یه نوار کاست چند دقیقه ای توش بود که برای تست کیفیت ضبط میگذاشتن و آهنگ دو تاش رو که من شنیدم مال موزارت بود، فکر کنم رقص مجارستانی، و یا آهنگ معروف فور الیزه بتهوون، که حتی به یاد آوری ریتم پیانوش تو ذهنم من رو به سر شوق میاره.
البته به جز تعدادی آهنگ ساز و آهنگ خوان که اکثرشون قدیمی های سی سال پیش هستند و اقلیتشون جدید.
بقیه چیزی برای گفتن ندارن، بهترینشون سوسن خانمه که یه جور تفکر سنت گرایی رو برای جوون ها تو خودش داره و بدترینشون به نظرم چرندیاتیه که یکی میخونه که حتی زحمت حفظ کردن اسمش رو به خودم ندادم، میگه تو شعرش خوشگل سیدنی هستی،
به هر حال چیزی که عوض داره گله نداره، وقتی میبنی که نوشته های من اینقدر غرا و واضح هستند و برای خودشون شاهکاری به نظر میرسن، منهم میبینم که شما در اوج ادراکات حسی، چنین گفت زرتشت و دامبالی دومبول رو یکی میبینی
راستی یه چیزی
واژه متشرعین رو که به کار بردی
ناخودآگاه تو ذهنم گره خورد به واژه رباخوار در کتاب شهر آشوب لئونید سالاویف ( کتاب دیگه اش شاهزاده ای که خر شد هستش )
البته شباهتی به هم ندارن، بیشتر به نظرم مترادف متشرع تو ذهنم ریاکار هستن. شاید ربا و ریا فقط تو یه نقطه اختلاف دارن برای همین چنین تصوری بهم دست داد.
هر آنچه می گذرد بر دلت مگو به عبارت
که در کمین تو باشند بچه های وزارت!!
سلام
این که شورای مصلحت نظامی هست یعنی این که گاهی مصلحت از حقیقت برتر است و حقیقت باید قربانی مصلحت گردد
سلام
در راستای حقیقت و گروه حقیقت یاب ، از این صندلی های خالی مشخص و معلوم شد که اگر گفته می شود در دنیا زنبیل گذاشته اند که از ما مدیریت یاد بگیرند مقصود کدام دنیاست؟
فعلا که فکر می کنند بستن جلوی دهان مراجع ، از دادن جواب راحت تر است و به اینکار مشغولند
«هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت اگر بر خلاف وظیفه اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.»
* منبع: صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۹۰
سلام
بحث با جناب همسفر درباره انتقاد مستقیم مردم از رهبر که یادتان هست؟ظاهراً ایشان از خود حضرت امام هم بیشتر می فهمند.
سلام علیکم.
صدای بین اَی و آی، در آلمانی و انگلیسی و شاید زبانهای دیگر هست، و آلمانی دانی ی آقایان مختلف، ربط مستقیم ندارد به این که بدانند ai و ei و ay و ey در آلمانی را به فارسی چه گونه بنویسند.
آقای پرویز ضیاء شهابی اگر صریحاً بفرماید املای هایدگر غلط است، از احتیاط علمی و دقتهایی که در ایشان سراغ داریم، دور شده است.
بنده شکافتم مسئله را. املاهای هایدگر و هیدگر، هر دو، از نشان دادن تلفظ Heidegger ناتوانند. اما دلایلی، که توضیح دادم، وجود دارد که املای هایدگر (و هایزنبرگ) را در مجموع پذیرفتنی تر از هیدگر می کند.
بنده، املای هیدگر را نه صریحاً نه تلویحاً غلط اعلام نمی کنم. می گویم این املا، اگر دنبال حل دستگاهمندانه برای نشان دادن
صدای بین اَ و ا
و
صدای بین اَی و آی
در رسم خط فارسی باشیم، با توجه به ادله ی مختلف، کمتر قابل دفاع است، تا املای هایدگر.
صدایی که در آغاز مصوت مرکب ei در Heidegger است، صددرصد همان است که a در Martin است. این بحث، چه قدر ربطی به آلمانی دانی دارد؟
سلام علیکم.
البته فرمایشی که از مرحوم آقای خمینی نقل کردید، یعنی
«هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت اگر بر خلاف وظیفه اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.»
در
19 دى 1357/ 10 صفر 1399
فرموده شده، یعنی زمانی که زمامدار مسلمین ایران، رسماً محمدرضا شاه پهلوی بود.
خوشحال می شوم اگر بیاناتی از آقای خمینی بعد از به دست گرفتن قدرت ذکر بفرمائید که نشان دهد ایشان هنگامی که شخص خودش زمامدار مسلمین بوده معتقد بوده و مایل بوده تمام آحاد مسلمین مستقیماً زمامدار مسلمین (= آقای خمینی = ولی فقیه) را استیضاح کنند و انتقاد کنند و او باید جواب قانع کننده بدهد و اگر ندهد خود به خود از مقام زمامداری معزول می شود.
و:
اصولاً این تعبیر «عزل خود به خود» یا «انعزال خود به خود» که در بیانات فقها دیده می شود، چه تعریف فقهی و چه تعریف قانونی دارد و چه فایده ای دارد در عمل؟ مگر زمامدار مسلمین یا زمامدار غیر مسلمین، خود به خود زمامدار می شود، که حالا خود به خود عزل شود؟ دوست دارم دقت کنید. چرا نظارت دقیق و واقعی و جدی بر زمامدار مسلمین + عزل قانونی و رسمی و عیان و آشکار را، با تعبیرهایی مانند عزل خود به خود (که ظاهراً بعید است در عالم قدرتف «عزل خود به خود» رخ دهد) و «تقوای درونی» و ... معیارهای درونی جا به جا و جایگزین نشود؟
ظاهراً در نظریه پردازی ی های فقها، روی تقوا و «شرایط» (شرایط مجتهد جامع الشرایط) بیشتر مانوور می دهند و بحث می کنند و آیه و روایت می آورند، تا روی معیارهای بیرونی مانند نظارت جدی و واقعی و همه جانبه و بی تعارف؟
این که نوشتی که سایت آیت الله سیدعلیمحمددستغیب نیست . سایت ایشان اینست Dastgheib.ir والبته سایت وآدرس جدیدی هم داردکه آن هم ف ی ل ت ر شد . قابل افتخاردگماتیسم های احمق وحمقی که حتی به سایت دینی مراجع هم رحم نمیکنند گویااینهاازبیان مساله شرعی هم میترسندDastgheib.com