سیداحمد فردید و سیدحسین نصر

          

                     بسم الله الرحمان الرحیم.

            عین کامنت آقای محمد نورالهی (نویسنده ی ارجمند http://denkenserfahrung.blogfa.com/ ) در وبلاگ سیدعباس سیدمحمدی در ذیل http://seyyedmohammadi.blogsky.com/1389/09/07/post-99/ :

«نورالهی

دوشنبه 8 آذر ماه سال 1389 ساعت 01:09

هیدگر صد در صد در آثارش (بیشک و به قطع و یقین) از تفکر فلسفی 2500 ساله‌ی یونانی‌بنیاد تبری جسته‌است و کاملاً بر ضد آن بوده‌است (نظراً) و اصولاً «پدیدارشناسی» او درست به معنی غیر فلسفی‌بودن است .......... یک خاطره از استاد ضیاءشهابی: ایشان روزی برای من نقل کردند که سیدحسین نصر شیخ دانشکده‌ی ادبیات محسوب می‌شد به نحوی که مرحوم فردید که در رمضان سیگار می‌کشد وقتی از دور او را می دید سریع سیگارش را می‌انداخت داخل گلدانی چیزی سر راه! حال آن بدبخت فلک‌زده با آن همه سابقه و سواد و چنین و چنان! شده‌است پادوی استعمار برای به زیر یوغ کشیدن کشور و مملکت و مردمش و آن مرحوم هم رفته‌است آن دنیا آب خنک بخورد. در چه حالی است خدا عالم است. اما آنچه باقی مانده میراث فکریش است نه نمازنخوانیها و روزه‌نگیریها و فسق و فجورش!» 

پایان نقل عین کامنت آقای محمد نورالهی.  

 

  اصلاح و تکمیل آقای محمد نورالهی در ذیل http://seyyedmohammadi.blogsky.com/1389/09/08/post-100/ :

            «دوشنبه 8 آذر ماه سال 1389 ساعت 17:01

             خاطره ی استاد ضیاءشهابی همینقدر است و بقیه اش تحلیل! خودم است:

ایشان روزی برای من نقل کردند که سیدحسین نصر شیخ دانشکده‌ی ادبیات محسوب می‌شد به نحوی که مرحوم فردید که در رمضان سیگار می‌کشد وقتی از دور او را می دید سریع سیگارش را می‌انداخت داخل گلدانی چیزی سر راه!»

            «دوشنبه 8 آذر ماه سال 1389 ساعت 17:02

مزدور استعمار شدن نصر هم مدرک واقعی از وزارت خارجه و سازمان سیا دارد و تحلیل نیست. عین مدارکش موجود است نشون بدم!»

 

 http://www.aftab.ir/glossaries/book/images/315186.jpg   http://www.ibna.ir/images/docs/000009/n00009574-b.jpg  http://photo.goodreads.com/books/1244632190l/6538702.jpg

 

سیدعباس سیدمحمدی:

ــ از مرحوم سیداحمد فردید، جز «نمازنخوانیها و روزه‌نگیریها و فسق و فجورش» (که عین فرمایش آقای پرویز ضیاء شهابی یا آقای محمد نورالهی است، و تعبیر بنده نیست) میراث دیگری هم باقی مانده، و آن «فلک زده» نامیدن دیگران است.

سیدحسین نصر ظاهراً پس از انقلاب ایران اموالش مصادره شد و او ایران را ترک کرد و ظاهراً غیر طبیعی نبوده بتواند با مدرک دکترایش و معلومات و سوادش و فضلی که از محضر مرحوم سیدمحمدحسین طباطبائی و تعدادی سنتگرایان شهیر آن زمان و از افراد مختلف کسب کرده بوده، در خارج از ایران استاد دانشگاه شود و معاش خود را تأمین کند.

میراث «فکری» (که تا حدی در کتاب دی‍دار ف‍ره‍ی‌ و ف‍ت‍وح‍ات‌ آخ‍رال‍زم‍ان‌ اثر مرحوم سیداحمد فردید و در کتاب نگاهی دوباره به مبادی حکمت انسی اثر مرحوم سیدعباس معارف  دست یافتنی است) و تعبیرات «اختراعی» (یک نمونه اش عبارت «به نام خداوند پریروز و پس فردای تاریخ») و ادبیات «لطیف» (یک نمونه اش همین «فلک زده» نامیدن افراد) مرحوم سیداحمد فردید بیشتر از این حرفها است.

«پادوی استعمار» نامیدن دکتر سیدحسین نصر ظاهراً میراث انحصاری ی مرحوم دکتر سیداحمد فردید نیست و در این گونه خطابها و تعبیرات و نامیدنها، ظاهراً افراد، میراث دار کَسان مختلف هستند، کَسانی فوت شده و کَسانی در قید حیات.

ــ این که «هیدگر صد در صد در آثارش (بیشک و به قطع و یقین) از تفکر فلسفی 2500 ساله‌ی یونانی‌بنیاد تبری جسته‌است»، بنده معلوماتم فعلاً در حدی نیست این حرف را نفی کنم یا تأیید کنم، اما با توجه به این که چند ده سال است ملت ِ هایدگری دارند بحث و جدل می کنند که مُراد هایدگر از فلان واژه این نبوده و آن بوده و آن نبوده و این نبوده، احتمال است فرمایش شما صحیح باشد، یعنی چون هایدگر  بر حسب فرمایش شما (آن هم به قید «صد در صد») از تفکر فلسفی ی 2500 ساله ی یونان بنیاد تبری جسته، پس شاید فلسفه ای یا فکری یا چیزهایی خود ـ بنیاد یا هایدگر ـ بنیاد یا مانند اینها بنیاد نهاده است، و طبعاً 50 سال 100 سال اول ِ بعد از هایدگر، صرف ِ بررسی ی واژه ها و اصطلاحات این فلسفه یا فکر یا چیز ِ جدید می شود تا مُراد مؤسس ارجمند این فلسفه یا فکر یا چیز روشن شود!

با احترام به مرحوم سیداحمد فردید و آقای پرویز ضیاء شهابی و آقای محمد نورالهی.

          

نظرات 11 + ارسال نظر
فرهاد دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:56 http://m-shirazi.blogfa.com

با سلام و احترام
عید بزرگ ولایت را به شما دوست عزیز تبریک میگویم. بابت تاخیرم معذرت میخوام..
سعی میکنم سوالت را به سایت ارجاع بدم.
در پناه حق و به امید ظهور حق
وبلاگ آیه الله العظمی شیرازی

نورالهی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:01 http://denkenserfahrung.blogfa.com

سلام
خاطره ی استاد ضیاءشهابی همینقدر است و بقیه اش تحلیل! خودم است:
ایشان روزی برای من نقل کردند که سیدحسین نصر شیخ دانشکده‌ی ادبیات محسوب می‌شد به نحوی که مرحوم فردید که در رمضان سیگار می‌کشد وقتی از دور او را می دید سریع سیگارش را می‌انداخت داخل گلدانی چیزی سر راه!

لطفاْ اصلاح بفرمایید.

نورالهی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:02 http://denkenserfahrung.blogfa.com

مزدور استعمار شدن نصر هم مدرک واقعی از وزارت خارجه و سازمان سیا دارد و تحلیل نیست. عین مدارکش موجود است نشون بدم!

محمدرضا دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:43 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
هایدگر فیلسوف مکتب سازی بوده شاید خیلی ها از حرفهایش سر در نیاورند. من از تقریبا نصف حرفهایش اصلا سر در نمی آورم از باقی هم هر چه فهمیده ام به مدد شرح و تفسیر بابک احمدی بوده یا سیاوش جمادی که اولی را موثر تر می دانم.
نمی دانم اینکه برخی ها اینقدر هایدگر را مهم می دانند یعنی چه ان هم قبل از این که آثار مهم این فیلسوف همه به فارسی ترجمه شده باشد! در مورد گذشتن از فلسفه ی یونانی هم تا جایی که مطالعه کرده ام ژاک دریدا و بعد از آن ریچارد ررتی انتقادهای محکمی بر فلسفه یونانی و حضور باوری و وجود شناسی داشته اند مخصوصا نقدهای دریدا

جواد خراسانی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:44 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
به سوابق فردی و سیاسی اساتید،در اینجا کاری ندارم .
همه به کشف حقیقت به روش خود کمک می کنند. البته بین این دو استاد، ترجیح من فردید است.هم به لحاظ اینکه حرف های نو بسیاری آورده است،(فردید به نوعی با تربیت شاگردان و وضع الفاظ و اصطلاحاتی ویژه، مکتبی نو در اندیشه ایرانی پدید آورد،حکمت انسی)، هم به خاطر روش و سبک ویژه پژوهشی اش. در مقابل از دکتر نصر چیز نو و تازه ای سراغ ندارم.

جواد خراسانی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:56

آنطور که من با مرور مختصر کتاب کشف اسرار متوجه شدم این است که، جزوه سی و هشت صفحه ای حکمی زاده با عنوان اسرار هزار ساله بیشتر نقد روحانیت شیعه بوده است (حضور هزارساله روحانیت رسمی!)و به نوعی نقد شیعه گری است؛ نه ارتداد و بحث رد اسلام و تشیع، و این با مسئله سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی خیلی تفاوت دارد.
البته موقعیت اجتماعی و سیاسی حضرت خمینی در هنگام صدور فتوای سلمان رشدی خیلی قابل توجه و مهم است.

مشتی اسمال دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:00 http://www.mashtee-smal.blogfa.com

سلام
پاسخ حضرت عالی در وبلاگم:
در متن پست این موضوع را توضیح داده ام و ان را چاله بحث خوانده ام.اگر ممکن است یک بار دیگر پست را مطالعه بفرمایید.بنا نیست بین فیزیک و وحی رابطه به شکلی بنا شود که بین وحی و مثلا علم اصول بنا شده است.چرا که نظام معرفتی فیزیک بر مبنای تجربه و عقل تجربی شکل گرفته است و نظام معرفتی علم اصول چیز دیگری است.بلکه بنا است میان گوهر مرکزی و معرفتی فیزیک با وحی رابطه منطقی برقرارشود.دقت کنید ابزار معرفتی فیزیک چیست؟مثلا تجربه خب ما در ایجا تجربه را به عنوان یک بعد از ابعاد معرفت بشری مینگریم نه به عنوان یک جزء مستقل که نظام مخصوص خود را دارد.
معرفت بشر از طریق چه وسائلی حاصل می اید؟
1-تجربه و حس
2- عقل
3-شهود
سخن این است که این ابزار را به عنوان اجزای مستقل نگاه نکنیم بلکه به عنوان ابعاد معرفت بشری به انها بنگریم و رابطه انها را به صورتی منطقی با وحی مشخص کنیم.در این صورت تمام معارف ما به گونه ای متدیک با وحی ارتباط دارند.
البته در پست بعد توضیحات دیگری در این زمینه خواهم نوشت.یا علی

مشتی اسمال دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:38

متوجه منظور حضرت عالی از این جمله نمیشوم
" فرض کنیم افرادی لغو گفته اند. حتا مهمل گفته اند. خب آیا ما که نظریه پردازی مان مؤخر بر آنها است، باید محتاط تر باشیم، یا نه؟"
ضمنا فرموده اید
" من که اعتراف می کنم کلاً اجمعین اصلاً نفهمیدم در مقاله ات داری چی میگی."
کجای بحث نیاز به توضیح دارد حقیقت من متوجه میشوم خودم چه میگویم اما دوست دارم بدانم اگر جایی از بحث نامفهوم است بیشتر به ان بپردازم.شما بفرمایید من بیشتر توضیح دهم.یا علی

نورالهی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:46 http://denkenserfahrung.blogfa.com

سلام علیکم
سپاسگزار از اصلاح سریع
و تشکر از این که در وبلاگ پرخواننده تان - گوش شیطان کر - مطلبی نیز از بنده ی کمترین گذاشته اید.
بدرود

مهدی نادری نژاد سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
نمونه این تفکر ویروس گونه را شما دراینجا ببینید:
"به بهانه شرکت در همایش روز جهانی فلسفه
سیدحسین نصر، مأمور پنتاگون به ایران می آید؟!"
http://kayhannews.ir/890902/14.htm#other1401

یک فردیدی از گلستان سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:03

باسلام.صرف نظراز دیدگاه سیاسی وفلسفی که دارم بدون هیچ تعصب وغرضی میگم که شترسواری دلادلا نداره!نصردرحکومت شاه کنار شایگان ونراقی وشفادردفتر فلسفه به تولید تئوری برای مشروعیت دستگاه می ژرداخت والان هم ارتباط خوبی با پهلوی هاداره!ژیام فضلی نژاد کلی سندومدرک ارائه کرده که میتونید دنبالش برید-ماهنامه فرهنگ عمومی-داوری با خودتان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد