بسم الله الرحمان الرحیم.
1) طبق وبسایت حوزه دات نت طبق http://www.hawzah.net/Hawzah/Questions/QuestionView.aspx?LanguageID=1&QuestionID=62667&SearchText=%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1%20%D9%85%D8%B1%DA%AF%20%D8%A8%D8%B1%20%D8%B6%D8%AF%20%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%20%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87 :
«در هر صورت «شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه» از مبانی اصولی و محکمی در شرع مقدس اسلام برخوردار میباشد.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
جوادی آملی، ولایت فقیه، ص 491.
امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، ص 48.
علی شیرازی، پاسخ به شبهات پیرامون ولایت فقیه، ص 12 و 24. »
2) طبق http://taher-news.blogfa.com/post-2011.aspx :
«وحدت ما در پناه تحقق شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه است»
3) طبق http://www.khabaronline.ir/news-47442.aspx :
«حجتالاسلام والمسلمین "سید احمد علمالهدی"، در خطبههای سیاسی عبادی نماز جمعه این هفته مشهد ....... این شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه" به معنای مرگ بر ضد خدا، ضد پیامبر (ص)، ضد امام علی (ع)، ضد فاطمه زهرا (س) و ضد امام زمان (عج) است که همگی در یک جمله خلاصه شده است چرا که ضد ولایت فقیه ضد همه اینها و ضد بندگی خداست. اطاعت خدا تنها در سایه اطاعت از ولی فقیه ممکن است........ متاسفانه در این کشور مقدس، یک عنصر سیاسی به خاطر مطامع سیاسی خود سبب شد تا شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" که به معنای مرگ بر همه مقدسات است، داده شود و لازم است بین وفاداران به انقلاب و ضد انقلاب تفاوت قایل شویم.»
4) بنده نتوانستم مستنداً بیایم شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه اولین بار در چه تاریخی و در چه مکانی به کار رفته و چه کسی ابداع کننده ی این شعار بوده. اما:
در http://maatt22.persianblog.ir/post/312/ به نقل از سیدابراهیم نبوی گفته است:
«کرونولوژی شعار در ایران........
1361: مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر منافق، مرگ بر صدام یزید کافر»
اگر این سخن سیدابراهیم نبوی درست باشد، شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه، شروعش از سال 1361 بوده، و ظاهراً یعنی از سال 1361 در مجامع مختلف گفته می شده این شعار.
5) به هر حال سالها (حدود سی سال) است که در جمهوری ی اسلامی ی ایران شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه رایج است، و سالها است شعار بین دو نماز در نماز جماعت است، و شعار در نماز جمعه ها است، و شعار در مراسم نیروهای مسلح است، و شعار تظاهرات است، و شعار در حضور مسئولان و مقامات است، و قسمتی از «تکبیر» است.
سلام
1.خیانت در هر شکلی که باشد زشت وقبیح است زن و مرد هم نمیشناسد اسمش رویش است:"خیانت" !
کسی که در یک تعهد زنا شویی بلغزد "خائن"است.
2.حساسیت مردان ایرانی به این مواردی که ذکر کرده اید از آن جهت بی فرهنگی و خشونت است که دوطرفه بودن این حساسیتها را برنمیتابند. وگرنه من هم موافق ولنگاری و بی بند و باری و بی مسئولیتی نیستم.
3.آسیب پذیرتر بودن زنان نسبت به مردان تقصیر کیست؟تقصیر خودشان است؟مردان؟ یا خدا که اینگونه آفریده شان؟ چه کنیم که آسیب پذیری در زنان کمتر شود؟
4.. تمام این چیزهایی که در پایان گفتید زیبا و دوست داشتنی اند و همه دوستشان دارند اما نمیدانم چرا کسی برای تحققشان تلاشی نمیکند؟[ناراحت]
چه عکسهای جالبی! این خواهران بد حجاب در میان خیل برادران دینی شان با این لبخندهای ملیح چه میخواهند؟ آمده اند برای مولایشان جا فشانی کنند ؟
سلام،
نمی دانم توجه کرده اید یا نه، در اسلام (اسلام یعنی آنچه که از متن قرآن و روایات صحیح مسند فهمیده می شود) هیچ نظام شکلی برای رهبری جامعه معین نشده است. یعنی سیستم خاصی برای اداره جامعه و رهبری آن معرفی نشده است.به عبارت دیگر در اسلام، مثلا" نظام موروثی یا شورایی یا دموکراتیک برای نظام حاکمیت و مدیریت جامعه معرفی نشده است.
آنچه از متون دینی می شود فهمید، این است که اسلام معیارها و ملاک های حاکم و نظام حاکمیتی را معرفی نموده است و این معیارها در درجه اول خواست مردم است، زیرا که در پذیرش دین و حاکم دینی هیچ اجباری نیست.
دوم تقواست، تا حاکم خداترس باشد و حقوق مردم و راه تعالی ایشان را سد نکند و بر ایشان ظلمی روا ندارد. و این تقوی بزرگترین نشانه اش و نزدیکترین راهش، عدالت است و عدالت است و عدالت.
و این عدالت ناموس خلقت است در امر اجتماع و جامعه انسانی، که با برقراری آن راه رشد بشر هموار گردد.
حال اگر گروهی به هر طریق و روشی و با هر اسمی و رسمی، قدرت را بدست گرفت و ادعاهای گزاف کرد و لباس فلان تن کرد و شعار عدالت و تشیع سر داد، ولی در عمل، حاکمیتش به اعتراف عوامل خودش و شواهد موجود و روشن برای همه، ضد عدالت و در نتیجه ضد تقوی بود، باید روشن باشد که آن سیستم و نظام، ضد دین، ضد مردم و ضد پیشرفت و سعادت است.
علاوه بر اینها، و بد از بدتر این که، این نظام و این روش حکومت خود را منتسب به دین کند و با مظالم و ستم هایش و با غارتها و چپاول های جهنمی و بی سابقه اش آبروی دین را بر باد دهد و مردم و جوانان بی پناه را از دین گریزان و فراری نماید.
ای بابا آقا سید، اتفاقا خرمشاهی هم تو همون مقاله زیاد تلاش میکنه به نتایجی که شما اینجا خواستید بگیرید برسه، اما دریغ...
ثانیا اینکه این را هرکسی میداند که نماز از ضروریات اسلام و مسلمانی نیست، گرفته ای ما را آقا سید؟
ثالثا: اینکه "منع عقلی نیست که بتوانیم" با اینکه "توانسته ایم" به گمانم زمین تا آسمان متفاوت است.
هر دوی اینهایی که فرمودین درست است.
حرف شیخ شما متین، ولی نگاهی پسینی به اسلام و تفسیرهای تا بدین حد متفاوتی که امروزه و در کشورهای مختلف از اسلام میبینیم، گواه بر مدعای ماست...
سلام
اگر بیایند تفسیر کنند که چرا باید مخالفان ولایت فقیه را کشت بد نیست!
همه می میرند حتی موافقان ولایت فقیه!
سلام
بعد مدتها توانستم به ایماگر سریزنم در قسمتی از مطلب سه قسمتی اش تحت عنوان " مراجع تقلید و سیاست روز " چنین نوشته است:
مسألهی دیگر تفاوت بین حکم و تشخیص موضوع است. دو مسآله ی استهلال و موسیقی برای نمونه مناسب هستند. در مسألهی استهلال هم عرض کردم که تشخیص موضوع با مکلّف است، اگر کسی ماه را ببیند همین برای او کافیست هرچند مرجعش به آن نظر نرسد. در موسیقی هم فرضاً کسی از آیتالله خمینی تبعیّت کند که موسیقی غیرمطرب را مباح میداند ولی چه نوع موسیقی برای چه کسی مطرب است؟ این دیگر به خود فرد بستگی دارد و بنا به تشخیص خود عمل میکند. عالمی که حتّی تلویزیون هم کم نگاه میکند با شنیدن یک تصنیف شاد کردی، شاید احساس کند که اشکال دارد ولی جوان امروز نه. در فتواهای برخی مراجع مثلاً سازهای حرام و حلال آورده شده است و «طنبور»! دارای اشکال دانسته شده است. طبعاً بعید است این فرد تفاوت تنبور و تار و عود را بداند و حتماً نمیداند که از هر سازی شاید بتوان استفادهی لهوی کرد جز تنبور که هیچرقمه به درد آن کار نمیخورد. هیچ مسلمانی به دنبال فساد نیست ولی وقتی مکلّفی میداند که مرجعی به هنگام سخن گفتن پیرامون یک نامزد انتخاباتی تحت تأثیر اخبار غلط اطرافیان خود قرار گرفته است، مسلّم است که اینجا حکم آن مرجع برای وی حجیّت ندارد و نمونههای از این دست فراوانند
جای خوشحالی است که در حالیکه دستگاه حاکمیّت فقط از تبعیّت چشموگوشبسته میگوید، کسانی مانند سروش محلّاتی نشان میدهند که حتّی از دل فقه سنّتی نیز نظراتی که بر اختیار و انتخاب و عقلانیّت انسان تأکید شود، بیرون میآید. توجّه کنید که بزرگانی که وی ابتدا نام میبرد جزو فقهای نواندیش امروزی نیستند پس خود فقه سنّتی دارای بالقوّگیهاییست که در سی سال استیلای اسلام سیاسی بر ایران - به عمد یا غیرعمد- از چشمها دور نگه داشته شده است. تمام مطالب فوق به دلیل تفاوت عظیم بین امام معصوم و فقیه جایزالخطاست، آنچه در دین دربارهی تبعیّت محض آمده از پیشوایان دین است نه عالمان دینی که ممکن است خطا کنند. یکی از علل مقایسهی مداوم رهبر و رسانههای نظام بین زمان ما و صدر اسلام، برداشتن مرز بین امام و مجتهد- و حکم واقعی و حکم ظاهری- است که جای تأسّف دارد. باز هم روشن است که کسی که دنبال نافرمانی دینی باشد از ابتدا دنبال این ریزهکاریها نمیرود و روی سخن ما با کسی است که میخواهد هم طبق تشخیص خود عمل کند و هم حجّت شرعی داشته باشد، چنین کسی باید بداند که تحت هیچ شرایطی مجبور – یا حتّی از آن مهمتر، مجاز- به زیر پا گذاشت «یقین» خود و تبعیّت محض از عالمی که میداند در مسألهای اشتباه میکند نیست.
برای بحث شما نقل قول آوردم نه برای متن شما
ضمنا :
تازه فهمیدیم که پول نفت یک حق نیست یک هدیه است!
یارانهها خمس ندارد
حجت الاسلام فلاح زاده نماینده آیت الله خامنه ای درگفتگو با برنامه زمزم احکام رادیو معارف گفت : یارانه نقدی که به حساب افراد واریز شده به استفتا حضرت آقا خمس ندارد.
به گزارش معارف ، حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین فلاح زاده نماینده آیت الله خامنه ای در برنامه زمزم احکام رادیو معارف در پاسخ به این سوال که آیا یارانه های که از طرف دولت به حساب افراد واریز می شود آیا خمس دارد ؟
گفت :«به نظر حضرت آقا آنچه که بعنوان یارانه نقدی به افراد داده می شود هدیه ای است ازطرف نظام اگر تا سر سال هم باقی بماند خمس ندارد ولی اگر کسی سپردگذاری کند یا به کار نبرد و سود بیاورد آن سود اگر باقی بماند تا سر سال خمس دارد»
در جستجوی ایماگر به مطلبی در رابطه با کتاب " در فریند تکامل برخوردم. چون می دانم برایت جالب است لینک مقاله ای در نقد کتاب را برایت می گذارم:
http://www.ketabnews.com/detail-10153-fa-20.html
کدام فرایند تکامل؟/ عبدالله ایماگر
ملاحظاتی انتقادی دربارهی "مکتب در فرایند تکامل"
این مطلبش هم جالب و خواندنی است:
http://www.ketabnews.com/detail-7546-fa-20.html
انکار بلاگرها ممکن نیست / یونس شکرخواه
سلام علیکم.
در
http://www.ketabnews.com/detail-10153-fa-80.html
مقاله ی
«کدام فرایند تکامل؟» است به قلم عبدالله ایماگر
....
...
2 ثمرهی بحث فوق جایی آشکار میشود که ما بخواهیم بین عقیدهی امامان و اطرافیان خاص آنها و عامهی شیعه تفاوت بنهیم.
خردنامه / شماره 28
همچنین در
http://imayan.blogsky.com/print/post-574/
می بینیم:
سابقه نداشت که بین مقدّمهی یک بحث و خود آن بحث، اینقدر در ایمایان فاصله بیفتند. پس از نوشتن آن مقدّمه، آنقدر درگیر نوشتارهای واکنشی و نقد بر این و آن شدم که از این کتاب واماندم. امیدوارم بتوانم در چند روز این کتاب را هم مرور کنم تا نوبت باقی موضوعهای در انتظار برسد.
ایمای امروز به بخش اوّل این کتاب نظر دارد که به خلاصهای از تاریخ تشیّع، از وفات پیامبر تا آغاز دوران غیبت میپردازد. این بخش از کتاب، گزارشوار است و ظاهراً هنوز به جایی که قابل نقد باشد نرسیده ولی توجّه به سه نکته به عنوان مقدّمه بد نیست:
.........
.........
2. ثمرهی بحث فوق جایی آشکار میشود که ما بخواهیم بین عقیدهی امامان و اطرافیان خاص آنها و عامّهی شیعه تفاوت بنهیم. اگر این تفاوت و تمایز را قائل نشویم، زمینهی انواع سوءبرداشت را آماده کردهایم.
***
می بینید؟
واضح نیست که عبدالله ایماگر = ایماگر = ع ایماگر = عیار ایماگر
که همگی نامهایی جعلی برای یک نفر هستند؟
در قسمت دوم که نقل کردم، عباراتی مانند
«سابقه نداشت که بین مقدّمهی یک بحث و خود آن بحث، اینقدر در ایمایان فاصله بیفتند»
و
«ایمای امروز»
هست، که در متن منتشرشده در کتاب نیوز دات کام، نیست. قاعدتاً ایماگر، نوشته اش را برای انتشار در خردنامه ی همشهری و در وبسایت کتاب نیوز دات کام، ویرایش می کند و از الفاظ «ایمایان» و «ایمای امروز» استفاده نمی کند.
شعار مرگ نباشه زندگی معنای خودشو از دست میده اقای دوازده امامی.....
این قرانی که توش هیچ حکومتی نیست کی نازل شده ما خبر نداریم؟؟؟؟!!!!!
شما که با حکومت مخالفید و اون رو ظالم و دیکتاتور و دروغ گو و جنایت کار می دونید دلیل نمی شه دین رو همین طوری تفسیر کنید.
پیامبر خدا ۱۰ سال در مدینه کار حکومتی نماند که انجام نداده باشه.
سیستم مالی کامل مشخصی داشت .نیروی نظامی و جنگ وصلح و قرادادهای نظامی و غیر نظامی فراوان: تعیین جانشین:فرستادن سفیر: و رهبری همه این امور.
به این آیات توجه کنید.
فَلَا وَرَبِّکَ لَا یؤْمِنُونَ حَتَّى یحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیمًا(النساء/65)
در این آیه خدا قسم یاد میکنه که شرط داشتن ایمان: قبول حکم پامبر بودن هیچ ناراحتیث و اکراه قلبی و تسلیم محض.
وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یکُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا(الأحزاب/36)
دیگه لحن آیه شدت موضوع رو می رسانه.
إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ(المائدة/55)
و آیات دیگر ......
مثل حجاب در قران که پیش فرض است و آیات حجاب بر شدت حجاب تاکید دارد.
در مورد حکومت نیز این گونه است.حکومت در اسلام از بدیهیات است.
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ(الصف/9)(التوبة/33)
این وعده قطعی است.
بنده در بازجویی هایم هم ذکر کردم که به قانون اساسی ملتزم هستم.
اما به اصولی از آن من جمله اصل ۱۱۰ اعتقادی ندارم.
اشخاص موجهی این شعار رانقد کردند
و ..هنوز نیاز داریم این شعار نقدشود
اما انصافا مهندس بازرگان وابولحسن بنی صدربهترین بودند آقای جوادی گفته مرگ بر ضد ولایت فقیه
یعنی مرگ بر ضد ولایت فقه که خنده دار است
با سلام و احترام
اولین مخالف شعار بدعتی مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرجع فقید آیه الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی بودند و این اعتراض تا بحال ادامه داشته... اما کو گوش شنوا!!
و اما متن سخنان آیه الله العظمی مرتضی تهرانی پیرامون شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه:
http://morteza-tehrani.blogfa.com/post-61.aspx
باآرزوی توفیق و به امید ظهور حق
مدیر وبلاگ مرحوم آیه الله العظمی شیرازی