دوم خرداد 1376

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            جمهوری ی اسلامی ی ایران، هفتمین انتخابات ریاست جمهوری، دوم خرداد 1376. چهار نامزد بودند. علی اکبر ناطق نوری. سیدمحمد خاتمی. محمد محمدی ری شهری (محمد محمدی نیک). سیدرضا زواره ای. رقابت اصلی بین ناطق نوری و خاتمی بود. ناطق نوری رئیس مجلس شورای اسلامی بود. خاتمی رئیس کتابخانه ی ملی بود. وزیر ارشاد سابق. مطمئن نیستم، و مدرکی ندارم الان، اما گمان کنم ناطق نوری به کشورهایی مسافرت می کرد، و او را، در آن کشورها، یا در تحلیلهای بعضی مطبوعات داخلی، «رئیس جمهور آینده ی ایران» می نامیدند. این اندازه قطعی می دانستند که ایشان رئیس جمهور خواهد بود.

            مقامهای سیاسی و شخصیتهای سیاسی و حزبی و عُلما، تصریحاً یا تلویحاً، از ناطق نوری یا خاتمی، و یا دو نامزد دیگر، حمایت می کردند. بعضی فعالان سیاسی هم انتخابات را تحریم می کردند. بعضی از حامیان ناطق نوری، می گفتند انقلاب و امام (امام خمینی) و اسلام و خون شهدا، بسته به انتخاب شدن ناطق نوری است. بعضی عُلما می گفتند «به کسی رأی بدهید که هم معلومات حوزوی دارد و هم معلومات دانشگاهی». نام نمی بردند، اما یعنی سیدمحمد خاتمی!

            شور و هیجان عجیبی بود. عجیب. 

                        http://media.farsnews.com/Media/8405/ImageReports/8405120256/52_8405120256_L600.jpg

            یک شعار از شعارهای طرفداران خاتمی این طور بود: خاتمی خاتمی خدا نگه دار تو قلب تمام ملت صندوق آرای تو. یک شعار این بود: سلام بر سه سید فاطمی خمینی خامنه ای خاتمی.

            به روز انتخابات نزدیک می شدیم. شایعاتی بود که تقلب می شود. شایعات و طنزهایی بود که «می نویسیم خاتمی می خوانند ناطق نوری». یادم است هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت، که طبق http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2840 ، آقای خامنه ای در دوم خرداد 1376 فرمود: «براى شخص من، هیچ کس آقاى هاشمى رفسنجانى نخواهد شد») در آخرین نماز جمعه قبل از انتخابات دوم خرداد 1376 هشدار داد به اندیشه های تقلب و احیاناً فتواهای تقلب. یادم است رفسنجانی گفت در قلمرو قدرتش اجازه نمی دهد تقلب شود، و گفت اگر تقلب شود، تاریخ آینده ی ایران، نمی بخشاید.

            حدود دو هفته قبل از انتخابات بود. تلفن کردم به حسن یوسفی اشکوری. پرسیدم پیش بینی ی شما چیست؟ گفت در تهران و چند شهر بزرگ، خاتمی بیشتر رأی می آورد، اما در کُلّ کشور، رأی ناطق بیشتر است و ناطق رئیس جمهور می شود. من شک داشتم به پیش بینی ی اشکوری. چرا بین تهران و شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک و روستاها، حائل در نظر بگیریم؟ همان روزها تلفن کردم بیرجند. یک آشنا داشتم. گفت پسر من معلم است و روستاهای اطراف بیرجند می رود، و پسرم می گوید حتا در روستاهای بسیار کم جمعیت، بحث «ناطق و خاتمی» و هیجاناتش هست.

            موجی که در تهران ایجاد شده بود، کم و بیش به تمام نقاط ایران، شهرها و روستاها، سرایت کرده بود. 

            انتخابات انجام شد. حتا قبل از اعلام نتایج شمارش «تمام آراء»، ناطق نوری به خاتمی تبریک گفت. خاتمی بیست میلیون رأی. ناطق نوری هفت میلیون رأی.

            سیدمحمد خاتمی پیروز شد. پیروزی ای حماسی. بدون هیچ اما و اگر.  

                                http://ghoolabad.com/media2%5Cimage%5Ckhatami_family_tree_mohammad_roohollah_emam_hasan_ali.jpg              

            بعد از انتخابات، طرفداران خاتمی به بیست میلیون رأی خاتمی افتخار می کردند، و گروه مقابل، به سی میلیون تعداد کل شرکت کنندگان در انتخابات افتخار می کردند. این طور یادم است رهبر ایران، که البته گفته می شود ایشان نظری نداشت بر هیچ کدام از چهار نامزد، فرمود من نماز شکر خواندم به دلیل حضور سی میلیون نفر در انتخابات. اگر اشتباه نکنم، حتا رهبر ایران، عبارت «حماسه ی دوم خرداد» را به کار می بُرد.

            سیدمحمد خاتمی در سال 1380 هم با حدود بیست و دو میلیون رأی رئیس جمهور شد.

           

نظرات 21 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 18:32 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
آیا این روایت تان دنباله خواهد داشت ؟ یا فقط گریزی زده اید به خاتمی ای که در خرداد 76 بود و خاتمی ای که الان هست ؟

ستاریان شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:31

سلام

در فشار رسانه ای و ایجاد فضای بسته ی مطبوعاتی و خبری ، در حالی که خودشان فله ای مطبوعات دارند و رسانه ملی را هم در اختیار گرفته اند ، فضا را چنان نشان می دهند که انگار چه خبر شده است !؟

خاتمی و به طور کلی اصلاح طلبان را نمی توان از صحنه حذف کرد چون پایگاه اجتماعی دارند.

اخیرا خاتمی طرحی داد برای برون رفت از وضعیت فعلی و پیشنهادمناظره داد . واکنشهای متفاوتی ابراز شد و من دیدم بعضی از اصولگرایان مثل علی مطهری هم استقبال کرده است در هر حال امیدوارم عقلانیت و قانون حاکم شود و فضا برای گفتگو باز شود.

انا ابن هاشمی نسب شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:07 http://sadri11.blogfa.com

با سلام خدمت دوستان
اخبار موثقی به دست آمده که پدر آقای خاتمی یعنی آیت الله روح الله خاتمی(همن که عکسش روی وبلاگه) با ورود محمد خاتمی به مسائل سیاسی سخت مخالف بود و معتقد بود او غرب زده است.
اما اینک بعد از این همه سال اثبات شده که فرمایش ایشان درست بوده

سلام علیکم.
در خورجین شما، و کشوی دفتر ساختمان روزنامه ی کیهان، از این گونه "اخبار موثق" البته زیاد است:

"اخبار موثقی به دست آمده که پدر آقای خاتمی یعنی آیت الله روح الله خاتمی(همن که عکسش روی وبلاگه) با ورود محمد خاتمی به مسائل سیاسی سخت مخالف بود و معتقد بود او غرب زده است.
اما اینک بعد از این همه سال اثبات شده که فرمایش ایشان درست بوده"

***
افراد "اخبار موثق" نقل می کنند.
افراد "اثبات می کنند".
کی به کی یه!
***
ورود افراد به سیاست، و رأی دادن یا ندادن مردم به نامزدهای مختلف در مقامهای سیاسی ی مختلف، ظاهراً امری اختیاری و تحقیقی است.

حضرت آقای خمینی رحمت الله علیه فرموده است:
«شعار سیاست از دین جداست، از تبلیغات استعماری است که می خواهند ملت های مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش باز دارند. در احکام مقدس اسلام، بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث شده است.»

بنده می گویم نامزد شدن سیدمحمد خاتمی خالق حماسه ی دوم خرداد 1376 ، طبق تشخیص خودش بوده، و البته مختار بوده با پدر بزرگوارش مشورت بکند.
انتخابات 1376 و 1380 که پیروزی ی سیدمحمد خاتمی بدون ذره ای اما و اگر بود، ظاهراً نشان می دهد مردم ایران اکثرشان به افکار و دیدگاه سیدمحمد خاتمی گرایش دارند.

اگر کسی که الفاظ بزغاله و گوساله به زبان نمی آورد، "غربزده" است، و کسی که نمی گوید



دیشب آقای رئیس جمهور فلان کشور بداخلاق نشسته و با وزیر خارجه اش داشته فالوده می خورده، آنجا نقشه ای زیر دستشان بوده، صد جای ایران را نوشته اند مثلاً روز هجده آبان قرار است بمباران کنیم. من آمده ام به شما خبر بدهم و... جنگ روانی و ... ما به آنها گفتیم بابا! شما که کسی نیستید. هفت جد و آباد شما هم بیاید پشت تان، ملت ایران از شما نمی ترسد



و نمی گوید



اولین قطعنامه را دادند گفتند ایران را منزوی کنیم بنده کوچک شما در کمتر از صد ساعت به چهار تا کشور که در گوشه و کنار امریکا زیر گوش امریکا بود سفر کردم. برای اینکه خیال نکنند ملت ایران ترسیده و منزوی شده است و دوستان ما را نترسانند. 96 ساعت طول کشید که 56 ساعت آن روی آسمان بودیم. آنجا دوستان ما استقبال مردمی کردند. کنار گوش امریکا مشتهای گره کرده و فریاد علیه امریکا بلند شد. همان جا من اعلام کردم گفتم آقای بوش خیال کرده است که می تواند ملت ایران را منزوی کند. ملت ایران آقای بوش و جد و آباد و همه را منزوی خواهد کرد



"غربزده" است، چه بسا غربزده بودن صفتی مثبت است، که قلب معنا شده است..




حضرت آقای خامنه ای، طبق http://leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=1462 در هنگام تنفیذ حکم اولین دوره ی ریاست جمهوری ی سیدمحمد خاتمی (دوازده مرداد 1376) و طبق http://leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=2132 در هنگام تنفیذ حکم دومین دوره ی ریاست جمهوری ی سیدمحمد خاتمی (یازده مرداد 1380)، در مجموع در هر دو تنفیذ از خاتمی پنج مرتبه به صورت «رئیس جمهور عزیز»، و طبق http://leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=2772 ، در هنگام تنفیذ حکم ریاست جمهوری ی محمود احمدی نژاد (دوازده مرداد 1384)، از سیدمحمد خاتمی به صورت «جناب آقای خاتمی عزیزمان» نام برده است.


آیا آقای خامنه ای در طول هشت سال ریاست جمهوری ی خاتمی و حتا بعد از ریاست جمهوری ی او و هنگام تنفیذ حکم ریاست جمهوری ی محمود احمدی نژاد، متوجه

غربزده بودن

خاتمی، که "اخبار موثق" دال بر آن است، و "اثبات شده است"، نشده بود؟

نورالهی شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:11 http://denkenserfahrung.blogfa.com

برادر گرامی
سلام
دربارۀ مرحوم مغفور!!!!!!!!!!!!!! خاتمی نوشته اید!
امشب با هم حرف زدیم و برخی خاطرات تازه شد ولی خوشم می آید که حسبی در مواضعتان مصمم اید. (استادیتان بر من در مورد ویراستاری البته سر جای خود باقی است)
بردر ارجمند
مردم رشید و بالغ و فهیم و بی نظیر و با تاریخ و فرهنگ بی نظیر و بی نظیر و بی نظیر "ایران" "خالق" حماسۀ دوم خرداد بودند و نه هیچ فرد دیگری.
در ضمن در مورد یک واژۀ قرانی در وبلاگ آقای کریمی نای چیزی نوشته ام که برای شما هم می گذارم شاید برایتان جالب باشد:
گلخن: مرکب از گل و خن. خن: خانه، محل استقرار. بنده در مورد ریشۀ گل نظریه‌ای دارم. در قرآن کریم ترکیبی است به صورت «وردة کالدِّهان» (الرحمن: 37) که آن را «روغن مذاب گلگون» (مکارم شیرازی)، «سرخ‌فام چون چرم سرخ» (موسوی گرمارودی)، «چرم گلگون» (فولادوند) و معادلهایی در همین محدوده ترجمه کرده‌اند. بنده گمان می‌برم با توجه به سیاق عبارات و آیات قبل و بعد این «وردة» با همین «گل» در معنی آتش همریشه است و از ورد نیست به معنی گل سرخ (که باز با «گل» همریشه است. در عبری وَرد: گل سرخ، وِرِد: گلرنگ؛ حییم، 127 و 128. ظاهراً ورید نیز با همین کلمه همریشه است. واو به گاف و خوشۀ «رد» به «ل» بدل شده است. اشاره به منابع این قاعده را ذیل «فارس» ببینید). در لغتنامه‌ها ریشۀ این گل را مشخص نکرده‌اند (نک. پکرنی / لوبوتسکی، 1828) اما طبق آن وردة می‌توان آن را بازسازی کرد. جز رجوع به سیاق عبارات علت دیگر این ادعا این است که آیۀ شریفه می‌خواهد بگوید آسمان آتشین می‌شود مثل دِهان نه این که گلرنگ می‌شود مثل روغن (که تشبیه برعکسی است. چه سرخی ای بالاتر از گل سرخ و درکل روغن چه سرخی‌ای دارد؟! برای همین هم ترجمه‌کنندگان به روغن مجبور شده‌اند یک داغ یا مذاب نیز بر روغن بیفزایند! در برخی ترجمه‌های اروپایی نیز چنین است مثل انگلیسی یوسف علی و آلمانی ندیم الیاس که هر دو همین ترجمه کرده‌اند) به نظر بنده در اینجا معنی «دِهان» روغن نیست بلکه چرم سرخ است که خود واژه‌ای مبتنی بر مجاز است (بسنجید ارتباطش را با دَهماء و دَهناء که گیاه سرخ‌رنگی است مورد استفاده در عملیات دباغی) بدین ترتیب «وردة کالدهان» چنین معنی‌ای دارد: آتشین چون چرم سرخ که با اوصاف رستاخیز و آیات دیگر مربوط به موضوع کمال نزدیکی را دارد.
البته این یادداشت متنی بر منابع و مقدماتی است که خود شما چون اهل فن اید آنها را مد نظر قرار می توانید گرفت.

نورالهی شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:12 http://denkenserfahrung.blogfa.com

1
عرب و عجم
در خصوص معنی «عجم» و «عرب» چون در اشعار شاعر قبیلۀ ما معادل پارسی «تازی» نیز چند بار آمده‌است اشاره‌ای کوتاه لازم است. در مقدمه می‌گویم بنیان زبان‌شناسی تاریخی و فهم و درک زبانهای باستانی اصولاً بر پایۀ مقایسه و همسنجی بوده‌است. تمام کتیبه‌های باستانی و بالتبع زبانهای باستانی از طریق مقایسه خوانده و فهم شده‌اند (ر.ک. زبانهای خاموش، یوهانس فریدریش، ترجمۀ دکتر یدالله ثمره، دکتر بدرالزمان قریب؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سوم،1381) سامی‌زبانان (و نه لزوماً سامی‌نژادان) چند دستۀ مهم بوده‌اند که دودستۀ باز مهمشان عبرانیان و اعرابیان خوانده می‌شوند. شواهد زبان‌شناسی حاکی از این است که این دو اسم کاملاً می‌توانند به هم مربوط باشند و در واقع چنین نیز هست. در خصوص ریشه‌شناسی کلمۀ «عبری / Hebrew» آنچه مورد اتفاق زبان‌شناسان است این است که از ماده‌ای همریشه با «عبور» عربی و در معنی عابر گرفته شده‌است (اینجا وارد جزئیات زبان‌شناسانه نمی‌توانم شد؛ بنگرید به بخش «آپیرو، ابیرو، ایبری» از فصل سوم کتاب تحقیقی در دین یهود، جلال‌الدین آشتیانی، نشر نگارش، چهارم، 1386 بدون این که قصد پذیرش حتی یک سطر دیگر از این کتاب را داشته باشم و نک. نیز لغتنامه‌های ریشه‌شناختی) به نظر می‌رسد «عرب» نیز از همین ریشه باشد چنان که در تاریخ عرب قبل از اسلام (دکتر عبدالعزیز سالم، مترجم: باقر صدری‌نیا، انتشارت علمی و فرهنگی، سوم، 1386، ص 27) آمده‌است: «این کلمه در سفرهای تورات به معنی «چادرنشین» آمده‌است.»
شاهد دیگر این‌که «اِعراب» نیز به معنی «حرکت داشتن» است. حال اگر به معادل «تازی» نیز نگاهی بیندازیم (پهلوی: tâcîk که باید از tâcîshn: تازش، حرکت، روان‌بودگی، جاری‌شدن آب باشد. ر.ک. فرهنگ پهلوی) باز به همین مفهوم می‌رسیم. اما نگاهی به قرآن نیز می‌تواند راهگشا باشد. در قرآن کریم از 11 بار وصف قرآن به «عربی» اینگونه توصیفاتی برداشت می‌تواند شد: «حکم عربی» (رعد:37)، «ضد اعجمی» (نحل:103 و فصلت:44) «غیر ذی‌عوج» (زمر:28)، «عربی مبین» (شعراء، 195)، «فصلت آیاته» (فصلت: 3 و 44)، «لسان عربی» (احقاف:12) آن مفهومی که تمام این دلالتهای گوناگون را چون زنجیری به هم متصل می‌تواند کرد «روان بودن» است چنان‌که در خصوص حکم می‌گوییم حکروایی، حکم روان یا رایج (که باز از همین روان است) در ترجمه‌های مطرح قرآن نیز آن را به روشن و واضح ترجمه کرده‌اند (مکارم، فولادوند، موسوی گرمارودی در پانوشت) یعنی علت «عربی بودن» آن را تنها به اجمال دریافته‌اند. حکم روان یعنی هم خداوند اجرایش را تضمین می‌کند و هم به علت داشتن پشتوانۀ فطری، تحکمی آنچنانی در اجرایش ضرورت نمی‌یابد. اصل معنی «اعجمی» نیز طبق نظر بنده «ناروان» و «شخ‌وسفت و به‌هم‌پیوسته و یبس» در مورد جان‌نداران و «سرسخت و نافرمان و متحکم» در مورد جانداران است و همریشه است با عجماء (ریگزار بدون درخت)، عجمة (سنگ درشت)، عَجَم (هستۀ سفت میوه‌ها)، جمم (گردامدن و انبوهی نیز یبسی، جم غفیر)، جمأ (سنگ درشت)، جمح (سرکشی، تن‌زدن)، جمد (سفتی)، جمع (انبوهی و گردامدن). در اینجا خارخار همسنجی این ماده با مؤلفۀ اصلی واژگان پارسی «انجمن» و «انجام» که آن را jam/gam هندوایرانی می‌دانند و گام‌زدن معنی می‌دهد برانگیخته‌شدنی است. البته به نظر بنده باب بحث همچنان باز است (نک. بررسی ریشه‌شناختی فعلهای زبان پهلوی، صص 200 – 202).

نورالهی شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:15 http://denkenserfahrung.blogfa.com

"حسبی" در ابتدای یادداشتم چیزی تو مایه های
خیلی و بسیار و این جور چیزهاست!!!!!!!!!!!!!!

بدرود

فرزانه یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 http://www.elhrad.blogsky.com

دوباره سلام
پس حکایت حکایت خاتمی است .
آن زمان من در خود حماسه شرکت نکرده بودم .
اما بعد از رخ دادن آن حماسی شده بودم و زیر علم دوم خرداد سینه می زدم.
یادش بخیر دوران دانشجویی ام بود.

حضرت خضر یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 http://hazratekhezr.blogsky.com

البته نظر بنده این است که رای به خاتمی به نوعی رای منفی به نظام بود.
ضمنا این ابن هاشمی در وبلاگ بنده به شما پاسخ گفته که من هم مقداری جواب دادم.

برزین یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:53 http://naiestan1.blogsky.com

سلام
در مورد سفرهای آقای ناطق نوری در آن زمان یک نکته به توضیحات شما اضافه کنم و آن سفر ناطق نوری به روسیه بود که به دعوت مقامات رسمی کرملین صورت گرفت .
در آن زمان سفارت روسیه تحلیلی از شرایط انتخابات و رقابت کاندیداها ارائه می دهد و بر اساس تحلیل خود ناطق را برنده انتخابات معرفی می کند . مقامات روس هم بر اساس تحلیل سفارت خود پیشدستی می کنند و قبل از انتخابات ناطق را به روسیه دعوت کردند و وی نیز به همراه یک هیات سیاسی بلند پایه به این کشور سفر کرد .
گفتنی است بعد از انتخابات دوم خرداد 76 سفیر روسیه در ایران برکنار و فرد دیگری جایگزین وی شد

مهدی نادری نژاد یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:05 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
امروز ۱۳۸۹/۱۰/۲۶ یکشنبه
باشد تا روایتی دیگر....

انا ابن هاشمی نسب یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:37 http://sadri11.blogfa.com

باسلام خدمت آقایی که خودتون را سید عباس سید محمدی می نامید و دوست خوب آقای خضر
درسته حرف آخر را سودان میزنه
اگه موافق با جدایی بود اشتباهه و اگه موافق با جدایی بود غلطه
بنده هم کمبود ندارم که بخوام هویت خودمو پنهان کنم و بیخود خودمو سید بنامم چون خداوند عالم به اعمال بندگانش هست و همه ما رو سیاه هستیم در مقابل خدا و امام زمان ؛ چون نتونستیم اونطور که باید به انقلاب اسلامی خدمت کنیم ومجالی نشد در اسلام جان فدا کنیم.
البته شما شناخته شده هستید به این نام چون همیشه خودتون را به این نام معرفی کردید و صد البته بنده هم به نام انا ابن هاشمی نسب در نزد دوستان و آشنایان شهرت دارم.
بله اگر همچین دادگاهی تشکیل شود و همه به حق و حقوق خود برسند خوب است اما از این میترسم باز هم بگویند تقلب شده.
بنده از شخص دکتر احمدی نژاد دفاع نمیکنم بلکه برخی از افکار او را قبول دارم چون به آرمانهای من نزدیک است . وتوجیه گر اشتباهات هیچ کس نیستم. بنده طرفدار رحیمی هستم و نه... پس خودتون را خسته نکنید چون اظهار نظر نمیکنم.
درسته سطح فکری با حرفها معلوم میشه اما به شرطه این که همه جوانب در نظر گرفته شود به هر حال هدف من رضایت شما و دیگران نیست . بنده به عشق انقلابم مینویسم.
آدرسها را هم رجوع کردم در تناقض با غربزدگی خاتمی نبود!!!!!!
این مطلب از نزدیکان حضرت آیت الله سید روح الله خاتمی ابوی بزرگوار محمد خاتمی درز کرده!!!!! به من چه اگر ناراحتید به اطرافیان ایشان بگید گاف ندن. تعاریف رهر من در واقع احترام به رای مردم بود چون مردم واقعا با سیادت خاتمی رای دادند. ازجمله دوستان و هم شهریهای خود من که به ای اشتباه خود اعتراف کردند.
غرب زده قلب معنا نشده عزیز من غرب زده یعنی هر کجا به سود ما بود بله وگرنه وحیانیت قرآن هم زیر سوال است و قرآن غیر قابل استناد میشود دقیقا همان کاری که خاتمی و دوستانش کردند.
البه این غرب زدگی اگر یادتان باشد همان ایام هم مطرح بود اما روزنامه های زنجیره ای روز نکبت(دوم خرداد) آن را بایکت کردند.
البته در آن تاریخ پدر بزرگوار دار فانی را وداع گفته بودند و نتوانستند به خاتمی مشورت بدهند و البته در آن رای گیریها شکی نیست انشاله که درست و سالم بوده اما مردم انقلابیه ایران ثابت در رای بیست و چند میلیونی به دکتر احمدی نژاد ثابت کردند از آن انتخاب پشیمان و نامد اند.


http://sadri11.blogfa.com/

انا ابن هاشمی نسب یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:39 http://sadri11.blogfa.com

آقای خضر خوشحال میشم جواب شما را هم داشته باشم چون رای دادن هر کشور در وحله ی اول یعی قبول داشتن اون حکومت ُ این یه قانونه- رای به خاتمی رای به انقلاب بود چون اون مدعی هست که یک فرد انقلابیه

محمدرضا یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:55 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
مدتی در سفر بودم و به اینجا سر نزدم شرمنده!
من خرداد 76 رای اولی بودم خیلی هم از انتخاب خاتمی کیف کردم و ذوق زده شده بودم! پدرم مسخره می کرد که پسرم از یک آخوند خوشش آمده!

۱ یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:33

۱

ابراهیم ابریشمی یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:38 http://avakh.blogsky.com

درود بر تو سید بزرگوار
در باب کامنتی که در بلاگم گذاشتید:
فوکو، به عنوان یک خبرنگار در هنگامه‌ی انقلاب وارد ایران شد و با افرادی نظیر بازرگان و آیت الله شریعت مداری و .... وارد گفت و گو شد و در نهایت تحلیل‌هایش در باب انقلاب را در کتاب "ایران، روح یک جهان بی روح" آورد.
البته فضای پیش از انقلاب از سویی و افرادی که فوکو با آنان گفت و گو کرده بود، از دیگر سو، فوکو را به نتایج آن کتاب رساند و با دگردیسی عجیب و عمیق پس از انقلاب، نسبت به فضای پیش از انقلاب، طبیعی بود که پیش‌بینی‌های فوکو دیگر صادق نبود.
کما اینکه سپس‌تر، خود فوکو مواضع خود را در باب انقلاب تغییر داد.

نورالهی دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 00:06 http://denkenserfahrung.blogfa.com

آقا سلا
در مورد یادداشت بالای آقای ابریشمی چیزی به ذهنم رسید که بگویم. فوکو چیز بوده یعنی بچه باز بوده لواطکار بوده ببخشیدها
از انقلاب ایران خوشش می آید حتی قبل از انقلاب اهواز و این حور جاها هم رفته بوده.
به انقلاب ما می گه "اولین انفلاب پست مدرن دنیا".
بعد که مبارزه با اونجور کارها شروع می شه می گه اینها بازار ما رو کساد می کنن از تعریفاش برمی گرده!!!!!!!!11
فوکو از بیماریهای مقاربتی می میره.
بدرود

[ بدون نام ] دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 00:41

ستار جان!
تو که اصلاح طلبی، تو چرا؟
آخه چرا انقدر بی منطقانه غرب ستیزی؟
عجیبه!
بابا ما هر چی داریم از غربه!
شما یه علم رو نام ببر که خواستگاهش غرب و یونان و روم نبوده باشه؟!
90 درسد کتاب الحاوی عینا از کتاب های یونانی برداشته شده!

خلیل دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:17 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

و دیدیم که آقای خاتمی چگونه با وفاداری کامل به قانون اساسی و اختیارات رهبری، رئیس جمهور بی اختیار از کار درآمد. و حتی در دوره ی دوم ریاست جمهوری اش هم حتا نتوانست قانون مطبوعات را در مجلس مطرح کند چرا که آقای کروبی رئیس مجلس وقت گفت به دستور رهبری و حکم حکومتی ایشان این لایحه بایگانی می شود. هنوز هم ایشان دلشان در پی نجات جمهوری اسلامی است.

انا ابن هاشمی نسب دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:12 http://sadri11.blogfa.com

خوشحالم از اینکه هنوز به بندگی خود در مقابل خاتمی معترفید
چون در قیامت هر کس را با مولایش محشور خواهند کرد و شما را هم با آدم غرب زده ای که وحیانیت قرآن کریم را زیر سوال برد و گفت قرآن گفته بشر است و قابل استناد نیس محشور میکند انشاله/// البته ابو لهب ها و ابو جهل ها هم زمانی این حرفها را میزدند و دیدیم که چه شدند....

امیر دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:17

درود بر خاتمی و تمام اصلاح طلبان و آزاد اندیشان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد