مقایسه میان تصمیمات واختیارات ولی فقیه ، واراده واختیارآحادمردم

                بسم الله الرحمان الرحیم.

            حضرت آقای سیدعلی حسینی خامنه، عیناً طبق رسالۀ اَجوبة الاستفتائات، تهران، انتشارات پیام عدالت، 1389، صفحه ی 24، جواب به سؤال 63، و عیناً طبق وبسایت مقام معظم رهبری عیناً منتشرشده در http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8 :

            «تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است

نظرات 8 + ارسال نظر
هادی طباطبایی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:28 http://tabatabaie.blogfa.com

سابقا تصور می کردیم که این اندیشه در عرصه ی عمل تنها تحقق عینی یافته است و هیچ ریشه ای در عالم نظر ندارد.اما علی الظاهر در مقام اندیشه و نظر هم چنین رویکردی یافت می شود.

خلیل چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:30 http:// tarikhigam.blogsky.com

سلام

کدام فقیه دینی است که چنین نظری ندارد؟ اگر یکی پیدا کردی، لطفن معرفی کند. چون ممکن است بعضی وقت ها یا بسیاری وقت ها نظر عمومی با نظر شرعی همآهنگ نباشد. نظر عمومی، نظر روز است ، اما نظر فقهی، نظر شرع است که مبنایش را دست کم 1400 سال پیش گذاشته اند و در مورد شرع های مسیحی و غیره بیش از دو هزار سال پیش.

محمدرضا چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:18 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
و هر چیزی می تواند ذیل اموری مثل مصالح اسلام باشد

حضرت خضر پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:37 http://hazratekhezr.blogsky.com

البته فکر کنم نظر امام خمینی هم همین بوده.

فرزانه پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
راه درست همین است
بیان افکار واقعی اینها بدون آنکه لباسی مردم فریب بر کلماتشان بپوشانی

مهدی نادری نژاد پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
این اجتهاد را مقایسه کنید با شیوه رسیده از حضرت امیر که بخاطر مصالح عمومی اسلام ۲۵ سال از حکومت صرفنظرکرد (باواژه سکوت مخالفم چرا که حضرت در دوران غیر حکومت هم به خلفا بخاطر مصالح اسلام مشورت می دادند.)

سیدعباس سیدمحمدی-اشکان مجللی(خضر) پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:38 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.

عین فرمایش آقای خمینی رحمت الله علیه:
«حکومت، که شعبه‏اى از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است. حاکم مى‏تواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مى‏تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدى که ضِرار باشد، در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مى‏تواند از حج، که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند.»


دقت کردی؟
قراردادی را که حکومت با مردم بسته، می تواند خودش تشخیص دهد که مخالف مصالح اسلام است، و می تواند یکجانبه لغو کند.
به نظرت قانون اساسی، که قرارداد و میثاقی بین مردم و حکومت است، از مشمول این فرمایش آقای خمینی خارج است؟
به نظرت منظور آقای خمینی از «حکومت»، 1) آحاد مسئولان حکومتی است، یا 2) فقط شخص ولی فقیه است که می تواند هر قراردادی را به تشخیص خودش از «مصالح اسلام و مسلمین» یکجانبه لغو کند (از جمله هر قسمت از قانون اساسی را) و آحاد مسئولان حکومتی هم به اجازه ی ولی فقیه چنین حقی می یایند؟

وقتی ده سال تمام (دقت کن: ده سال تمام) نام پارلمان ایران در قانون اساسی دقیقاً «مجلس شورای ملی» بود اما آقای خمینی آن نهاد را «مجلس شورای اسلامی» نامید و می نامید، و مجلس ایران حتا اختیار اسم خودش را نداشت، به نظرت از دید آقای خمینی، «حکومت» که می تواند طبق تشخیص خودش از «مصالح اسلام و مسلمین» قراردادها (و قانونها؟ و عهدها؟) را یکجانبه لغو کند، یعنی شخص ولی فقیه، یا یعنی رئیس جمهور و رئیس مجلس و شوراها و ...؟

در لسان فقها، ملت معمولاً حتا اختیار تغییر دادن مرجع تقلید خود را ندارند. در لسان اکثر فقها، اگر زن مجتهد باشد، مجتهد بودنش را قبول دارند، اما می گویند مردم حق ندارند از آن زن تقلید کنند.

حالا شما به نظرت فقها، از جمله آقای خمینی رحمت الله علیه، اگر قائل به «تشخیص مصالح اسلام و مسلمین و لغو یکجانبه ی قراردادها و عهدها و قانونها» باشند، منظورشان فقیه حاکم است، یا آحاد مسئولان حکومتی؟

جواد خراسانی پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:55 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
فرقی بین فقیه و غیر فقیه نیست، مهم این است که هنگام تعارض، مصالح عمومی درست تشخیص داده شود و بر اساس آن تصمیم گیری شود.
مثلا" اگر حاکمی با اختیارات مطلقه، تشخیص داد مصالح عمومی اسلام و مسلمین در این است که از حکومت چشم پوشی کند و خانه نشین شود، بی هیچ مصلحت سنجی دیگری(ولو این که با اراده و اختیارات خودش تعارض داشته باشد)، مصلحت اسلام و مسلمین را عملی و حاکم کند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد