حسنی مبارک و معمر قذافی در کلام امام خمینی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            الف) حسنی مبارک (محمد حسنی سیّد مبارک) 29 سال  است (از سال 136۰ ؛ الان سال 1389 است) رئیس جمهور و رئیس مملکت مصر است. حسنی مبارک در کلام امام خمینی رحمت الله علیه:

            الف 1)  3 خرداد 1361

یقین بدانید که امثال حسنى مبارک‏

                        صحیفه امام، ج‏16، ص: 259

مصرى «1» و حسین اردنى «2» و دیگر هم جنایتکارانِ آنان براى شما نفعى ندارند 

                                    http://media.farsnews.net/Media/8503/ImageNews/850321/11_850321_L600.jpg

            الف 2) 6 خرداد 1361

                        صحیفه امام، ج‏16، ص: 264

سپس اذهان را از دشمن بزرگ اسلام و غاصب سرزمینهاى آنان منصرف و قرارداد ننگین کمپ دیوید را با برگرداندن حسنى مبارک به جامعه عرب به کرسى نشاند، یا «طرح فهد» «2» را که براى ملت عرب و بالاتر براى اسلام ننگ‏آور است‏ 

                            http://www.qudsdaily.com/archive/1386/html/11/1386-11-11/picture%5C15-1.jpg

الف 3) 31 شهریور 1361                         

صحیفه امام، ج‏16، ص: 520

و از آن جهت که متأسفانه امور مسلمانان به دست اینان است. پیامد آن خدمتگزاریها به این جنایتکار، قتل عام بیگناهان بیروت؛ جنایتى که عمق آن را ما نمى‏دانیم. حجم جنایت به قدرى بوده است که به حسب گزارش خبرگزاریها خشم جهانیان را برافروخته است. حتى جنایتکاران جهان، چون «ریگان» و «حسنى مبارک» را به صورت ظاهر وادار به محکوم نمودن آن نموده است.

الف 4) 22 اسفند 1361                       

صحیفه امام، ج‏17، ص: 362

غیر متعهد نسبت به قدرتهاى بزرگ. لکن امروز مخلوط شده است از یک جنسهاى مختلف، بسیاریشان آنها هستند که غیر متعهدند و بعضى از آنها، آنها هستند که اگر اینها غیر متعهد باشند ما متعهد نباید داشته باشیم. اگر بنا باشد که حسین اردنى «1» و حسن «2» و حُسنى مبارک «3» و امثال اینها غیر متعهدند، همه غیر متعهدند، پس نباید بگویند که یک دسته متعهد، یک دسته غیر متعهد.

الف 5) 16 مرداد 1365

                         صحیفه امام، ج‏20، ص: 96

اخلاق کریمه انسانى- اسلامى را با همه زوّار از هر طبقه و هر طایفه و هر رنگ و هر زبان و هر کشور باشند، با دقت مراعات نمایید و در برخوردها و رفت و آمدها در جمیع اوقات و احوال و پیشامدها صبور و بردبار باشید و کریمانه با همه رفتار نمایید و در مقابل درشتیها، نرمى و سلم و در مقابل بدرفتاریها، خوبى و محبت کنید و براى رضاى خداوند تعالى تحمل هر پیشامد بدى از هر کس باشد، با روى گشاده و سعه صدر نمایید که آن مواقف کریمه و بقاع شریفه محل نزاع و جدال نیست. و آن چنان کنید که معلوم شود شما از کشور امام صادق- سلام اللَّه علیه- آمده‏اید و این خود یک خدمت شایان به اسلام و جمهورى اسلامى و هم میهنان عزیز است. و بدانید که پس از رجوع از سفر، لذت این‏                        

صحیفه امام، ج‏20، ص: 98

عمال معلوم الحال خود را به راه انداخته‏اند تا نگذارند اسلام به پیروزى برسد؛ همچون حسن مراکشى «1» که با ملاقات و دست دوستى دادن به «پِرِز» «2» به اسلام و ملتهاى مسلمان بویژه ملت عرب و فلسطین خیانت فاحش نابخشودنى نموده و بر ملت و دولتهاى اسلامى و عربى است که با برخورد قاطع دست این خیانتکار را قطع کنند؛ و چون حسین اردنى، «3» این دلال دوره‏گرد خیانتکار که تا دولتهاى منطقه را به دام شیطان بزرگ نیندازد از پاى نخواهد نشست؛ و چون «حسنى مبارک» «4» نسخه دوم انور سادات و دیگر خائنین به اسلام را از خود برانند که اینانند که شما را بازیچه خود قرار داده‏اند

الف 6) وصیتنامه ی امام خمینی:

                        صحیفه امام، ج‏21، ص: 398

حسن «4» و حسنى مبارک «5» هم آخور با اسرائیل جنایتکارند 

            ب) معمّر قذّافی 41 سال است (از سال 1348 ؛ الان سال 1389 است) رهبر کشور لیبی است. معمّر قذّافی در کلام امام خمینی رحمت الله علیه:

            ب 1)  26 مهر 1357

حضرت رئیس جمهور لیبى‏

پس از اهداى سلام و تحیت‏ 

                                     http://azarteam.com/uploader/image/images/244_1184305457.jpg

            ب 2) 8 آذر 1357

[آیا حضرت آیت اللَّه با معمر قذافى در لیبى روابطى دارید؟]

خیر، لکن راجع به یک قضیه‏اى من به ایشان پیغام دادم و ایشان هم جواب دادند. «1». 

                                     http://i85.servimg.com/u/f85/12/75/64/37/h10.jpg

            ب 3) 10 اردیبهشت 1358

حضرت سرهنگ معمر القذافى، رهبر انقلاب لیبى‏

            ب 4) 18 اردیبهشت 1358

حضرت سرهنگ معمر القذافى، رئیس جمهور کشور لیبى‏

            ب 5) 27 بهمن 1358

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رهبر کشور اسلامى لیبى‏

            ب 6) 17 فروردین 1359

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رئیس جمهور کشور لیبى‏

            ب 7) 25 بهمن 1359

جناب آقاى سرهنگ معمر القذافى، رئیس کشور مردمى لیبى‏

            ب 8) 27 خرداد 1360

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رهبر کشور لیبى‏

            ب 9) 12 تیر 1360

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رئیس جمهور کشور مردمى لیبى‏

            ب 10) 13 شهریور 1360

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رهبر کشور مردمى لیبى‏

            ب 11) 14 مهر 1360

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رهبر جمهورى مردمى لیبى‏

            ب 12) 26 بهمن 1360

حضرت آقاى معمّر القذافى، رئیس جمهور کشور مردمى لیبى‏

            ب 13) 1361 ه. ش

سرهنگ معمر القذافى، رهبر جماهیرى مردمى لیبى‏

            ب 14) 24 تیر 1361

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رهبر کشور اسلامى لیبى‏

            ب 15) زمان:؟

سرهنگ معمر قذافى، رئیس جمهور محترم لیبى- وفّقه اللَّه لمَرْضاته- السلام علیکم و رحمة اللَّه‏ 

                                   http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/7/19/152381_902.jpg

            ب 16) 12 اسفند 1361

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رئیس جمهورى مردمى کشور لیبى‏ 

                                          http://www.gutierrez-rubi.es/wp-content/uploads/2007/08/gadafi.jpg

            ب 17) 23 تیر 1362

حضرت آقاى سرهنگ معمر قذافى، رئیس جمهور کشور مردمى لیبى‏

            ب 18) 8 مهر 1362

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى، رهبر انقلاب جماهیر عربى لیبى‏

            ب 19) 8 تیر 1363

حضرت آقاى معمر القذافى، رئیس جمهور کشور مردمى لیبى‏

            ب 20) زمان: 1363 ه. ش.

جناب آقاى سرهنگ معمر قذافى، رهبر جماهیر عربى لیبى‏

السلام علیکم و رحمة اللَّه. ضمن اعلام وصول نامه شما که خواستار توقف حمله به شهرها شده بودید، تذکر این نکته را لازم مى‏دانم که حمله به مناطق غیر نظامى هیچ گاه مورد نظر نبوده و نیست. و اکنون هم نمى‏خواهیم مناطق غیر نظامى و مردم مورد هجوم قرار گیرند. ولى قریب به چهار سال است که تحت فشار حملات موشکى عراق هستیم، و آن را تحمل کردیم. اما مقامات جمهورى اسلامى ایران على رغم میلشان چاره‏اى جز مقابله به مثل را ندیدند و با داشتن قدرت هر گونه مقابله به محض درخواست سازمان ملل متحد، دولت جمهورى اسلامى ایران توقف حمله به مناطق مسکونى را پذیرفت.

            ب 21) 1 اسفند 1363

حضرت آقاى سرهنگ معمّر القذافى، رهبر انقلاب جماهیر عربى لیبى‏

نظرات 18 + ارسال نظر
محمدرضا سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:37 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
با دست بانداژ شده از بریدگی ِ ناشی از حواس پرتی این کامنت را می نویسم!

به هر حال آن سالها ایران از لیبی موشک می خریده. این امر مهمی ست. حالا بیایند بگویند ماکیاولی. خدابیامرز رویش سپید است!

ستاریان سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:08

سلام
مبارک عامل غرب و سرسپرده ی آنهاست
معمر قذافی هم امروز دیکتاتوری است در قامت دیکتاتورهای دیگر و به نظرم تعابیری که امام در باره ی معمر قذافی به کار برده نشان از ان دارد که او آنروز دیکتاتور نبود یک دلیلش هم به دلیل پشتیبانی و حمایتی بوده است که لیبی به همراه سوریه از انقلاب ایران در روزهای سخت اول انقلاب داشت در واقع لیبی و سوریه و ایران در زمان جنگ شریکان استراتژیکی برای هم بودند و تعدادی از سلاحهای استراتژیک را ما از طریق لیبی و سوریه به دست می آوردیم. اما مصر از همان ابتدا در کنار صدام قرار داشت و با اسرائیل هم پیمان بود و ایران از قبل از انقلاب با اسرائیل آبش به یک جوی نمی رفت. همانطور که اعراب با اسرائیل به سازش نخواهند رسید منظورم ملتهای عرب است نه دولتها

راجع به پاراگراف آخر و بحثهایی که با هم داشتیم می خواستم بدانم به نظر شما وقتی عراق شهرهای ما را بمباران می کرد و موشک می زد ، شما با مقابله به مثل با آن موافقی و یا مخالف؟

به نظر شما علت تعلل چهار ساله در جواب به جنگ شهرها از سوی ایران چه بوده ؟ اگر مخالفت شرع بوده چطور این مخالفت شرع بعدا نادیده گرفته شد؟

من البته نظر شخصی ام این است که امکان جوابگویی به جنگ شهرها را اگر داشته اند باید از همان ابتدا جواب می دادند و ای بسا این همه ملت در شهرها کشته نمی شدند. نظر شما چیست؟

سیدعباس سیدمحمدی-آقای ستاریان چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:06 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
مصر همسایه ی اسرائیل است.
جنگ کرد.
پیروزی به دست آورد.
شکست نصیبش شد.
رهبر مملکتش تصمیم گرفت صلح کند با اسرائیل.
اگر صلح نمی کرد، شاید هر سال باید اسرائیل و مصر می جنگیدند.
حسنی مبارک هم رهبر مملکتش است.
یکی از عزیزان به من گفت امام خمینی اگر 120 سالش می شد همچنان شایسته بود رهبری اش را ادامه می داد چون رهبری «وظیفه» است و وظیفه سن و سال نمی شناسد.
شاید حسنی مبارک هم استدلال کند من وظیفه ی خودم می دانم سکان رهبری ی مملکتم را به کسی ندهم.
حسنی مبارک دیکتاتور غرب ـ بنیاد است و قذافی دیکتاتور خود ـ بنیاد و کاسترو دیکتاتور شوروی ـ بنیاد و رهبر کره ی شمالی هم دیکتاتور خود ـ بنیاد یا شاید چین ـ بنیاد است. چین هم دیکتاتور خود ـ بنیاد است.

ظاهراً دیکتاتورهای غرب ـ بنیاد (مانند شاه و بن علی و حسنی مبارک) امیدی هست بهشان که زیاد کشت و کشتار نکنند و به فشارهای بین المللی توجه کنند.

بایـــــــــد دنــــــــــیا بتــــــــــرسد از دیکــــــــــتاتورهای خــــــــــود ـ بنیــــــــــاد.


امثال قذافی دیکتاتور خود ـ بنیاد است و فشارهای بین المللی و قطعنامه ها و ... تقریباً هیچ اثری ندارد بر او.


سرسپرده ی غرب بودن حسنی مبارک، شاید از ادبیات «انقلابی»ی بزرگوارانی مانند شما است.
قذافی زمان آقای خمینی هم دیکتاتور بوده. سال 1363 که آقای خمینی به قذافی نامه داده، قذافی 25 سال بوده رهبر بوده.

آقای خمینی در سال 1359 به ابراهیم یزدی نامه داد و روابط سیاسی با مصر را قطع کرد.

آقای خمینی صریحاً گفته است «مرگ بر کارتر». این طور:


الآن مى‏بینید در اینجا مردم عادى فریاد مى‏زنند: «مرگ بر کارتر». و ان شاء اللَّه «مرگ بر کارتر».


و این طور:

ملتها مى‏توانند فریاد بزنند. مى‏توانند مرگ بر کارتر بگویند.


آقای خمینی به سران کشورهای اسلامی نامه می داده و اصرار می کرده نهراسید از گفتن مرگ بر آمریکا.
یعنی این قدر برای ایشان «مرگ بر» گفتن مهم بوده.

***
درباره ی فرمایش آخر شما، اگر مایلید سؤال این گونه طرح شود و هر کس مایل بود نظر بدهد راجع به این موضوع:


«طبق احکام اسلام، اگر در جنگ، دشمن به مناطق مسکونی و غیر نظامی حمله کند، آیا ما هم حق داریم متقابلاً به مناطق مسکونی و غیر نظامی حمله کنیم و موشک باران و بمباران کنیم؟»



افرادی که میل دارند، نظرشان را بگویند در این موضوع.
ظاهراً جواب جناب عالی این است که «بله اگر دشمن مناطق مسکونی و غیر نظامی ی ما را موشک باران و بمباران و ... کرد طــــــــــبق اســــــــــلام می شود مناطق مسکونی و غیر نظامی ی دشمن را موشک باران و بمباران و ... کرد».

***
با احترام.

محمد رضا ابراهیمی چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام
بسیار پر محتوا و مستدل می نویسید.
دیکتاتورها چه غرب بنیاد چه خود بنیاد و چه هر بنیاد دیگری انشا الله رفتنی هستند. انشا اله دیکتاتوری از فرهنگ این کشورها هم برداشته شود که بسیار بعید و سخت به نظر می رسد.

امیر ثابت قدم چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 http://www.sabetq1.blogfa.com


باسلام . زحمات شما سید بزرگوار قابل تقدیراست . اما بهرحال برای هریک جوابی و یاتوجیهی وجوددارد مثلا این که ما باید باعربستان رابطه داشته باشیم که بتوانیم همو.طنان ربه حج بفرستیم . بامصر برای این که بتوانیم کمک هارا به غزه برسانیم . بالیبی برای این که بگوییم امام موسی صدر چه شد ؟ ووووووو

حسن چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:55 http://hhamtaii.blogfa.com

سلام سید. آدرسی که فرمودید را دیدم و اگرچه خیلی جاهای حرف شما را می‌پسندم ولی تخصصی در محل مناقشه ندارم.

ستاریان چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:12

سلام
فیدل کاسترو هم به نظر شما دیکتاتور است؟ او که آموزش رایگان و بهداشت رایگان و ... برای ملتش به ارمغان اورده حالا گیریم چندین سال است در قدرت باقی است.

وابستگی سران حکومتها به نظرم بزرگترین ایراد و بلکه ذنب لایغفر است. و قذافی مستقل و به جایی وابسته نیست و این برای او حسن است هر چند دیکتاتور باشد

نر مورد بمبارن متقابل شهرها قصد بحث ندارم فقط می خواهم بدانم نظر شما چیست؟ و ایران چه باید می کرد؟

سیدعباس سیدمحمدی- آقای ستاریان چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:30 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
دیکتاتور شاخ و دم ندارد. بنده گمان می کنم نیاز به بحث ندارد فردی که 50 سال حکمران مطلق یک کشور باشد، و بپندارد، و وادار کند بپندارند، که مملکت قحط آدم است و جز او کسی نمی تواند انقلاب مقدّس کوبا را به مقصد برساند، دیکتاتور است.

وابستگی به غرب عملاً بدتر از دیکتاتور خودبنیاد بودن است. بر دیکتاتور خودبنیاد، مانند قذافی، هیچ کس اثر ندارد.

در مورد موشک باران و بمباران مناطق مسکونی ی عراق، ظاهراً جواب جناب عالی این است که «بله اگر دشمن مناطق مسکونی و غیر نظامی ی ما را موشک باران و بمباران و ... کرد طــــــــــبق اســــــــــلام می شود مناطق مسکونی و غیر نظامی ی دشمن را موشک باران و بمباران و ... کرد»،
اما بنده طبق آیات و سیره ی ائمه گمان می کنم به چنین امری نمی رسم.
توجه کنید:
اگر سپاه عمر سعد به زن و بچه ی امام حسین حمله می کرد و اگر سپاه عمر سعد هم خیمه ی زنان و کودکان داشت، آیا امام حسین از باب مقابله به مثل کردن، دستور می داد به زن و بچه های سپاه مقابل حمله کنند؟
من گمان می کنم جواب «نه» است.
اگر حضرت علی در جنگ با معاویه یا خوارج، زنها و کودکان همراهش از طرف سپاه مقابل مورد حمله قرار می گرفت، آیا حضرت علی از باب مقابله به مثل، دستور می داد به زنان و کودکان سپاه مقابل حمله کنند؟
من گمان می کنم جواب «نه» است.

با احترام.

سیدعباس سیدمحمدی- آقای ستاریان چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:33 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

عیناً از


http://rofagha-sjk2.blogfa.com/post-28.aspx


نقل می کنم:

فیدل کاسترو دیکتاتور کوبا پس از 50 سال حکومت اعلام کرده است که برای بار دیگر کاندید نخواهد شد. کاسترو در حالی 5 دهه بر ملتش حکم رانده است که کشور همسایه، ایالات متحده آمریکا، در این مدت 9 رئیس جمهور به خود دیده است. ارمغان سوسیالیسم و کاسترو برای مردم کوبا دیکتاتوری ، فقر ، عقب ماندگی و حکومت خانوادگی بوده است. کاسترو همچون بسیاری دیگر از سوسیالیستها از خانواده ای ثروتمند آمد.پدر "فیدل" با سرمایه گذاری در خط آهن کوبا به کار نقل و انتقال شکر مشغول شد و از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار بود از این رو فیدل همچون دیگر دایه های پرولتاریا هرگز به کارگران اعتماد نکرد تا آنها خود در اداره کشور سهیم شوند.فیدل پند لنین را آنجا که می گوید «... می‏دانیم آن دسته از کارگرانی که با دهقانان تماس دارند اغلب در معرض این خطرند که به دام شعارهای غیر پرولتاریایی بیفتند. چند نفر از کارگران درگیر کار حکومت در شوروی شده‏اند؟ شمار آن‏ها بی‏شک بیش از چند هزار در سرتاسر روسیه نیست. اگر مثلاً بگوییم که از آن پس کاندیدها و مدیران را به جای حزب اتحادیه‏ها معرفی خواهند کرد، شاید این کار بسیار دمکراتیک به نظر بیاید و چه بسا که حتی چند رایی هم برای ما به همراه بیاورد. اما برای دیکتاتوری پرولتاریا مهلک خواهد بود.»(سخنرانی در کنگرۀ معدنچیان 23 ژانویه 1921) به گوش جان نیوشیده است و درطول حکومتش برای لحظه ای نیز دچار وهم شریک کردن پرولتاریا در حکومت نشده است و از آنجا که جز خود کس دیگری را برای اداره امور صالح نمی داند اینک 50 سال است که با زور سرنیزه به همراه خانواده و رفقایش بر کوبا حکومت می کند. کاسترو اما نیم قرن حکومت خود را نیز برای بلوغ پرولتاریا در کوبا کافی نمی داند و اینک حکومت را به برادرش رائول می سپارد تا همچون رفقای سوسیالیستش در کره شمالی سلسله پادشاهی سوسیالیستی کاستروها را در کوبا تثبیت کند.
نسبت زندانیان سیاسی به جمعیت کشور در حکومت کاسترو،کوبا را در جهان در صدر جدول نشانده است.کاسترو البته حق دارد که اینگونه مخالفین را سرکوب کند او خوب می داند مخالف سیاسی را نباید به این راحتیها رها کرد؛ چرا که اگر او پس از تلاش برای کودتا توسط باتیستا عفو نشده بود اینک کوبا مصیبت نیم قرن دیکتاتوری او را تحمل نمی کرد.در 1953 کاسترو با همراهی 160 تن به پادگان نظامی در شهر سانتیاگو (دومین پادگان نظامی کوبا) حمله کرد. پادگان مقاومت سختی کرد و نیمی از مردان او کشته شدند و خود او نیز دستگیر و محاکمه شد. در مدت دادگاه این دجال سوسیالیست اصرار داشت ثابت کند که برای کمک به برقراری دموکراسی چنین اقدامی کرده وی مجرم شناخته شد و به 15 سال زندان محکوم گشت. دو سال بعد، باتیستا دستور عفو عمومی داد و زندانیان سیاسی از جمله کاسترو آزاد شدند.کاسترو درسهایش را بسیار خوب آموخته است تمامی احزاب را نابود و تمامی صداهای مخالف را خفه کرده است.او از لنین آموخته است که «پیش‏تر گفته بودیم که اگر روی کار بیاییم، روزنامه‏های بورژوایی را تعطیل خواهیم کرد. اگر وجود چنین روزنامه‏هایی را تحمل کنیم دیگر سوسیایست نیستیم.»(سخنرانی در هیئت اجرائیه کمیته مرکزی، 17 نوامبر 1917) بنابراین یک روزنامه مخالف نیز در کوبا منتشر نمی شود. پیدایش حکومت کاسترو ناشی از اشتباه جهان آزاد است.نیم قرن است که مردم کوبا در رنجند. کاسترو کوبا را به فاحشه خانه ثروتمندان تبدیل کرده است ، مخالفین را سرکوب می کند، حقوق اولیه مردم را نقض می کند، مردم کوبا حتی آزادی مسافرت نیز ندارند، روزنامه مخالفی در کوبا منتشر نمی شود ، حزب مخالفی در کوبا وجود ندارد، امیدی به زندگی بهتر در کوبا نیست.ارمغان سوسیالیسم برای کوبا فقر ، بدبختی و دیکتاتوری بوده است.
جهان آزاد به مردم کوبا بدهکار است. اگر جهان آزاد هوشیار بود کاسترو نیز می بایست به همان جهنمی می رفت که رفیق ماجراجویش چه گوارا رفت. تا شوروی بود جهان آزاد برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بهانه لازم را داشت اینک شوروی نیست و حکومت کاسترو یکی از آخرین نمادهای باقیمانده از آن امپراطوری شیطانیست . کاسترو اینک وارث جنایتکارانی چون لنین ، استالین ومائوست و بالاتر از جلاد حاکم بر کره شمالی، نشان دارترین و عالیرتبه ترین سردار بربریت سوسیالیستی محسوب می شود .جهان آزاد سرنگون کردن کاسترو را به خاطر نقض مکرر و سازمان یافته حقوق بشر در کوبا به مردم کوبا و به تمامی آزادیخواهان جهان بدهکار است.ایکاش کاسترو در رختخوابش نمیرد ، ایکاش او نیز همچون صدام در دادگاهی علنی و عادلانه و قانونی،آنچه از مردم کوبا دریغ می دارد ، پیش چشم مردم کوبا و جهان به خاطر جنایتهایش محاکمه شود و کیفر ببیند. مردم کوبا به استمرار بربریت سوسیالیستی ـ موروثی کاستروها احتیاج ندارند مردم کوبا به آزادی ، دموکراسی و ارتباط با جهان آزاد نیاز دارند.

ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:56

سلام

از قول یک وبلاگ نوشته اید:

فیدل کاسترو دیکتاتور کوبا پس از 50 سال حکومت اعلام کرده است که برای بار دیگر کاندید نخواهد شد. کاسترو در حالی 5 دهه بر ملتش حکم رانده است که کشور همسایه، ایالات متحده آمریکا، در این مدت 9 رئیس جمهور به خود دیده است. ارمغان سوسیالیسم و کاسترو برای مردم کوبا دیکتاتوری ، فقر ، عقب ماندگی و حکومت خانوادگی بوده است.

9 رئیس جمهور امریکا همگی از دو حزب دمکرات و جمهوری خواه بوده اند . در تمام عمر امریکا هیچ نامزد مستقل از این دو حزب به قدرت نرسیده است!به نظر من آزادی امریکایی از دیکتاتوری کوبایی بدتر است چون آزادی دروغین و عوامفریبانه ای است

در خصوص فیدل کاسترو توصیه می کنم فیلم سیتی زن از مایکل مور را ببینی تا متوجه شوی که بر خلاف آنچه امریکاییان تبلیغ می کنند در این فیلم مستند وضع زندگی به لحاظ آموزش و درمان در کوبا بهتر است یا در امریکای به اصلاح آزاد؟ اینکه کوبا یا هر کشور دیگری مثل امریکا پیشرفته نیست برای اینکه اریکا کشور اشغالگری است به طوریکه اگر مثلا دو برج در امریکا را بزنند دو کشور را اشغال می کند!


من جواب واضحی نمی بینم امروز روشهای جنگ عوض شده است شما به طور واضح بفرما در حالیکه ملت ما زیر موشک و بمباران دشمن است مسئولین چه باید می کردند؟
عراق هر روز شهرهای ما را با موشک می زند شما رهبر این کشور هستید چه می کنید؟ می گویید عیبی ندارد آنها اگر می زنند و مردم ما دم به ساعت کشته می شوند ما نباید بزنیم چون امامان ما چنین نکرده اند!!

به نظرم این نگاه ساده انگارانه است این مطلب را که در همین مورد است را بخوانید که از سید محمد رضا آیتی و ومحمد اسماعیل شادروان و عنوانش هست قاعده ی مقابله به مثل و اقدامات تلافی جویانه از منظر فقه شیعه و حقوق بین الملل :
فایل پی دی اف و بیست و دو صفحه است
http://www.tpf-iau.com/news_files/%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87%20%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87%20%D8%A8%D9%87%20%D9%85%D8%AB%D9%84%20%D9%88%20%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA%20%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81%DB%8C%20%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87.pdf

سیدعباس سیدمحمدی-آقای ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:33 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
کاسترو دیکتاتور است. به نظر من سخت نیست پذیرفتن این مطلب.
در 50 سال دیکتاتوری، خب قرار نیست هیچ اقدامی در بهداشت و آموزش همگانی و این مسائل انجام نداده باشد.


درباره ی موشک باران و بمباران شدن مناطق مسکونی ی عراق از باب عمل متقابل، می گویم:
من گمان می کنم حضرت علی و امام حسین اجازه ی حمله به زنان و کودکان سپاه مقابل را ولو به عنوان عمل متقابل نمی دادند، و این که شما می فرمائید «امروز روشهای جنگ عوض شده است» از دید بنده هم درست است هم درست نیست. درست است، به این نحو که بله، روشهای جدیدی در جنگها وجود دارد. درست نیست، به این نحو که اگــــــــــر طبق اسلام تعدادی احکام ثابت وجود داشته باشد درباره ی جنگ، پس «تغییر کردن روشهای جنگ»، آن احکام ثابت فرضی را تغییر نمی دهد.

جنگ چه با شمشیر باشد چه با موشک چه با کلاشینکف چه با اف 14، اگر حمله کردن به زنان و کودکان و افراد غیر نظامی و نقاط مسکونی ی طرف مقابل، ولو به عنوان عمل متقابل، مجاز نباشد، پس همواره غیر مجاز است. اگر مجاز است، پس همواره مجاز است.

امامها، قرار نبوده امر بفرمایند که باید فقط با شمشیر بجنگید یا با کلت یا با تفنگ یا با هواپیما یا با رزمناو. امامها قرار بوده احکام انسانی ی جنگ را به پیروان خود بیاموزند.

تکرار می کنم:

اگر سپاه عمر سعد به زن و بچه ی امام حسین حمله می کرد و اگر سپاه عمر سعد هم خیمه ی زنان و کودکان داشت، آیا امام حسین از باب مقابله به مثل کردن، دستور می داد به زن و بچه های سپاه مقابل حمله کنند؟
من گمان می کنم جواب «نه» است.
اگر حضرت علی در جنگ با معاویه یا خوارج، زنها و کودکان همراهش از طرف سپاه مقابل مورد حمله قرار می گرفت، آیا حضرت علی از باب مقابله به مثل، دستور می داد به زنان و کودکان سپاه مقابل حمله کنند؟
من گمان می کنم جواب «نه» است.


و:
من گمان می کنم این که روش جنگ و مدل جنگ، از شمشیر و سپر و نیزه تغییر یافته به تفنگ و رزمناو و موشک و آواکس و ...، این موجب نفی «عدم حمله به غیر نظامیان ولو به عنوان عمل متقابل» نمی شود.

با احترام.

ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:32

سلام

در خصوص مقابله به مثل لینکی را که گذاشتم را ایکاش می خواندی بعد اظهار نظرت که روی اگر بنا شده را مجددا تکرار می کردی!

در لینک نوشته است که پیامبر برای فتح طائف از منجنیق استفاده کرده است و از امام صادق همین مطلب را سوال کرده اند و او مجوز داده است و اصلا در قران آیه داریم در خصوص اعتداء علیه

شما می توانی هر کجا را مایل بودی دیکتاتوری و هر کجا را آزاد بخوانی اما به عقیده ی من ابتدا باید ملاک آزادی و دیکتاتوری معلوم باشد.
با احترام

ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:45

ضمنا در ششصد هفتصد سال نظام به اصلاح آزاد امریکا چطور نتوانستند همان اقداماتی که کاستروی دیکتاتور در جهت بهبود وضع مردم انجام داده است را انجام دهند!؟ مگر قرار نیست نظام ازاد به سود مردم کار کند اما پس چرا اقشار کم درآمد و فقیر جامعه ی امریکا از دسترسی داشتن به درمان و اموزش محروم هستند؟

سیدعباس سیدمحمدی- آقای ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:13 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ممنون می شوم به سؤال من جواب بدهید:

1)

اگر سپاه عمر سعد به زن و بچه ی امام حسین حمله می کرد و اگر سپاه عمر سعد هم خیمه ی زنان و کودکان داشت، آیا امام حسین از باب مقابله به مثل کردن، دستور می داد به زن و بچه های سپاه مقابل حمله کنند؟


اگر حضرت علی در جنگ با معاویه یا خوارج، زنها و کودکان همراهش از طرف سپاه مقابل مورد حمله قرار می گرفت، آیا حضرت علی از باب مقابله به مثل، دستور می داد به زنان و کودکان سپاه مقابل حمله کنند؟


2)

اگر استدلال شما مبنی بر «مجاز بودن واکنش بد در برابر کنش بد» است، آیا غیر از این است که اگر عراق بمب شیمیایی می زد پس ما هم مجاز بودیم بمب شیمیایی بزنیم؟


ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:47

سلام
شما چرا جواب نمی دهی؟ آیه ی قرآن را که اعتداء علیه به مثله دارد را منکر شویم؟
استفاده از منجنیق از سوی پیامبر را منکر شویم؟
چرا لینک را نمی خوانی؟
در لینک هم نوشته است سلاح شیمیایی را نمی توان مقابله به مثل کرد چنانکه در زمان جنگ هم مقابله به مثل نشد

سیدعباس سیدمحمدی- آقای ستاریان پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:06 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ظاهراْ شما در تناقض هستی:
از طرفی می گوئی:
آیه ی قرآن را که اعتداء علیه به مثله دارد را منکر شویم؟

از طرفی می گوئی:
در لینک هم نوشته است سلاح شیمیایی را نمی توان مقابله به مثل کرد چنانکه در زمان جنگ هم مقابله به مثل نشد

اگر شما آیه ی مورد اشاره را کافی می دانی و دقیق می دانی در موضوع بحث ما، پس چرا از آیه استفاده نمی کنی تا بگوئی بمب شیمیایی را می شود با بمب شیمیایی مقابله به مثل کرد؟

اگر بمب شیمیایی را نمی شود از باب مقابله به مثل، با بمب شیمیایی جواب داد، این دلیلش

لینک

است؟ لینکی که شما نقل کردی، مگر چیست که برای شما یا من حجت باشد؟ لینک گفته که نمی شود بمب شیمیایی را با بمب شیمیایی جواب داد؟ خب اگر یک لینک بگوید موشک باران مناطق مسکونی را نمی توان با بمباران ممناطق مسکونی جواب داد، شما ان لینک را می پذیری؟

من جواب می دهم که: طبق فهم من، آیه ی مورد اشاره، در بحث مجاز بودن یا نبودن حمله به زنان و کودکان و نقاط مسکونی، از باب مقابله به مثل، کافی نیست.

حال، اگر ممکن است شما جواب بده:

اگر سپاه عمر سعد به زن و بچه ی امام حسین حمله می کرد و اگر سپاه عمر سعد هم خیمه ی زنان و کودکان داشت، آیا امام حسین از باب مقابله به مثل کردن، دستور می داد به زن و بچه های سپاه مقابل حمله کنند؟


اگر حضرت علی در جنگ با معاویه یا خوارج، زنها و کودکان همراهش از طرف سپاه مقابل مورد حمله قرار می گرفت، آیا حضرت علی از باب مقابله به مثل، دستور می داد به زنان و کودکان سپاه مقابل حمله کنند؟

ستاریان جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:57

سلام
لینک چیست؟!!
لینک مقاله ای تحقیقی با جامعیت نسبی است که تقریبا تمام شقوق مسئله را که ممکن است در جنگ پیش بیاید را با مراجعه به متون و منابع فقهی و قوانین حقوق بین الملل مورد بررسی دقیق قرار داده است.

هر مطلبی که به طور مستدل مسئله ای را بشکافد و به تمام جوانب آن بپردازد و برای همه جنبه های آن جواب داشته باشد و اقامه دلیل کند بطوریکه ایجاد اشکال در ان محتاج تحقیق و آوردن استدلال باشد حجت است تا وقتی که بطور مستدل نفی شود.
بحث بر سر یک آیه نیست همانطور که گفتم بیست و دو صفحه مطلب است و هیچ مطلبی نخوانده نفی نمی شود همانطور که هیچ فزضی بر اساس اگرها اثبات نمی شود.
من گمان می کنم کسی که به دنبال فهم موضوعی است با دیدن منبع تحقیقی با علاقه مندی پی گیری کند نه آنکه نخوانده دیگری را دچار تناقض بخواند تا احیانا بتواند فرضهای بنا شده بر فرضهای خود را صورت استدلال بدهد!
آنچه میشد اشارتا گفت را گفتم و اگر کسی خواست می تواند مبسوط بحث را در لینک بخواند البته اگر به خواندن حساسیت و دافعه نداشته باشد ادامه ی بحث را غیر ضرور و بی نتیجه و فاقد بار علمی و لجاجت می بینم
ممنون

سلام علیکم.
برای سومین مرتبه از جناب عالی می پرسم:


اگر سپاه عمر سعد به زن و بچه ی امام حسین حمله می کرد و اگر سپاه عمر سعد هم خیمه ی زنان و کودکان داشت، آیا امام حسین از باب مقابله به مثل کردن، دستور می داد به زن و بچه های سپاه مقابل حمله کنند؟


اگر حضرت علی در جنگ با معاویه یا خوارج، زنها و کودکان همراهش از طرف سپاه مقابل مورد حمله قرار می گرفت، آیا حضرت علی از باب مقابله به مثل، دستور می داد به زنان و کودکان سپاه مقابل حمله کنند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد