دیدگاه یک عارف وفقیه درباره ی دلیل تبدیل املای«طهران»به«تهران»

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی معتقد به عدم ورود زنان به مجلس شورا بوده و معتقد بوده تاریخ و تقویم تمام مسلمین جهان باید هجریه ی قمریه باشد و معتقد بوده آنچه بر سنگ قبر مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبائی نوشته شده شایسته است متنش تغییر کند و ویرایش شود.

            جدیداً متوجه شدم ایشان درباره ی تهران/طهران و درباره ی شاهنامه هم نظر داده است. نظرات ایشان را عیناً از کتابشان نقل می کنم.

            مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، جلد چهارم، عیناً از نسخه ی پی دی اف این کتاب که در اختیار دارم نقل می کنم:

            «ــ صفحه ی 142: نام مسجد را دمرگاه، و قبرستان را گورستان، و اجتماع را گردهمائی، و جمعه را آدینه، و وسائل ارتباط جمعی را رسانه های گروهی، و خصوصاً و مخصوصاً را ویژه، و جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را افزایش و کاهش و زدن و بخش، نهادند؛ و همچنین سائر اصطلاحات ریاضی را، بطوریکه بعضی اوقات خود معلّمان گیج می شدند و در ادای مقصود فرومی ماندند. اینها همه برای دور کردن مردم از لغات قرآن است. برای قطع رابطه و بریدن با نهج البلاغه است. برای عدم آشنائی مردم به جمعه و جماعت است. برای بی خبر داشتن ایشان از این معارف اصیل است.

            ــ پانوشت صفحه ی 142: بسیار عجیب است! هنوز که هنوز است این امواج گستردۀ متعفّن غربی که نتیجه و حاصل دست استعمار و پارازیت های فکری غرب گرایان است، در دانشگاههای ایران بطور روشن و صریح بنام حفظ تمدّن و میراث فرهنگ ایرانی و به اسم ملّیّت و ادب کشور باستانی انتقال می یابد. و معلوم نیست که وسائل ارتباط جمعی از روی تعمّد و قصد و یا از روی جهالت و نادانی این افکار را نشر نموده و توسعه می دهند. چند روز قبل (از مبدأ روز 25 ماه ذوالحجّۀ 1411 هجریّۀ قمریّه) از رادیوی طهران نقل شد ...

            ــ صفحه ی 143: برداشتن «طاء» از کلمات و بجای آن «تاء» نهادن، مانند تبدیل کتابت لفظ طهران به تهران روی همین زمینه است؛ همچنین دربارۀ سائر حروف عربی مثل ظ و ص و ض و ع و غ و ث و ذ.

            ــ صفحه ی 145: ... اینهمه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجیان از تمام کشورها برای احیاءِ شاهنامه، و تجلیل و تکریم از این مرد خاسر زیان بردۀ تهیدست برای چیست؟!

            برای آنست که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسول الله است، سی سال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامۀ افسانه ای را گرد آورده است....

            ــ صفحه ی 146: فردوسی با شاهنامۀ افسانه ای خود که کتاب شعر (یعنی تخیّلات و پندارهای شاعرانه) است خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم کند، و موهومی را در برابر یقین بر سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنیا رسانید، و از عاقبتش در آخرت خبر نداریم....»

            پایان نقل عین سخنان مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی.

            سیدعباس سیدمحمدی:

            ــ به طور مبهم خاطرم است مرحومان محمدتقی بهار و سیداحمدکسروی تبریزی (در کتاب مقالات بهار؟) درباره ی تهران/طهران با هم بحث می کردند. اگر اشتباه نکنم، بهار ادله اش به نفع طهران بوده و کسروی به نفع تهران. خُب دو نفر بودند اهل زبان و ادب. بحث می کردند. به گمان بنده، منی که اهل زبان و ادب نیستم، و آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی که اهل عرفان و فقه است، ماها همه می توانیم از منظرهای مختلف به بحث تهران/طهران نگاه کنیم و نظر بدهیم و بعضاً نظرمان جالب توجه باشد. اما یک بحث اساساً فنّی ی زبانی و ادبی را، این طور بکشانیم به اسلام و قرآن و نهج البلاغه، و بگوئیم اگر طهران را تغییر دهند به تهران، برای دور کردن مردم از معارف اصیل اسلامی است و برای دور کردن مردم از قرآن و نهج البلاغه است، این مورد قبول بنده نیست.

            ــ اظهار نظرهای مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی درباره ی فردوسی و شاهنامه، شاید بهتر است بی جواب باقی بماند.

            ــ نویسندگان وبسایت http://mortezamotahari.com  در http://www.mortezamotahari.com/Forum/default.aspx%3Fg%3Dposts%26t%3D1516&sa=U&ei=oX_6TcGcEoXliAL3gaXtBA&ved=0CBAQFjAA&usg=AFQjCNGQZQp7X1QWe7sE7T7P5_zH74KqPw پس از این که گفته اند سخنان گفته شده درباره ی شاهنامه و فردوسی، از مرحوم مرتضی مطهری نیست، و از آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی است، برای توجیه (به نظر سیدعباس سیدمحمدی، «توجیه» است) سخنان آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، چنین گفته اند:

            «اگر امروز عده ای کوروش را بزرگ می کنند چه انگیزه ای دارند؟ اگر نیت آنها بزرگ کردن کوروش باشد و دعوت ایرانی ها به پرداختن به کوروش و افتخارات ایرانی و جدایی از اسلام و تدین باشد و انگیزه ای جز تفرقه بین مسلمانان نداشته باشند در پاسخ به چنین اشخاصی ممکن است بگوییم سخن از کوروش سخن از بی دینی است . منظور ما این نیست که شخص کوروش چنین شخصیتی دارد بلکه کوروشی که در مقابل اسلام و وسیله ای برای مبارزه با اسلام باشد چنین وصفی دارد.

در آن زمان هم سخن از فردوسی چنین جایگاهی داشته است . و لحن علامه به این خاطر بوده است و دشمنی با خدمات و شخص فردوسی نداشته اند. فردوسی را یا امروز کوروش را وسیله ای کرده اند برای دوری از دینداری و اسلام، کج راهه ای ساخته اند با تابلوی کوروش برای جدایی و تفرقه. برای مبارزه با این کج راهه به اجبار باید از عنوان کج راهه سخن و گفت و با آن مقابله کرد»

پایان نقل از وبسایت http://mortezamotahari.com . ای نویسندگان محترم وبسایت! چه طور است اگر کسانی، به قول شما، کوروش را و فردوسی را بزرگ کنند (لابد از دید شما، اینها بزرگ نیستند، ولی بزرگشان می کنند)، اینها «انگیزه» (به معنای منفی) دارند، اما اگر فردی مانند آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی می گوید تبدیل طهران به تهران برای دور کردن مردم از معارف اسلامی و از قرآن و نهج البلاغه است، ایشان «انگیزه» (به معنای منفی) ندارد، و اخلاص محض و دانش محض و یقین محض و فناء فی الله است؟ خب دو انگیزه وجود دارد، کاملاً یا نسبتاً مغایر هم و مخالف با هم. این دو انگیزه، آرائشان را بگذارند وسط. هم طرف مقابل نظر بدهد، و هم مردم نظر بدهند و داور باشند بین صاحبان دو انگیزه ی متفاوت. چرا شما انگیزه ی طرف مقابل را «کجراهه» می نامی؟ بر فرض که انگیزه ی طرف مقابل کجراهه است. خب. آیا فردوسی را «مرد خاسر زیان بردۀ تهیدست» نامیدن و به کار بردن تعابیری مانند «امواج گستردۀ متعفّن غربی»، اینها «صافراهه» است؟

نظرات 14 + ارسال نظر
حسن شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 http://hhamtaii.blogfa.com

حضرت استاد کتابی هم داشت در نقد نظریه‌ی قبض و بسط سروش. اینقدری یادم هست که یک‌جایش فرموده بود (به مضمون) که علوم به جز علوم انسانی، علوم آخور و علف هستند. چه بگویم به جز اینکه خدا همه‌مان را بیامرزد.

امید شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 http://andishe-pooya.blogfa.com/

با مزه است مخالفت آقایان با فردوسی . یک دو دو تا چهار تا کنند می بینند این ؛مخالفت؛ ایشان بیشتر مستمسک کوبیدن جبهه ایشان قرار گرفته تا خود فردوسی و شاهنامه اش !

روحانیون معمولا هوش خوبی داشته اند در تشخیص ؛پس بودن هوا؛ . سریع متوجه می شدند که با فلان شخصیت تاریخی نمی توان مقابله کرد و باید مصادره اش کرد ! ... اما در مورد فردوسی این رهیافت را گویا چندان دوست ندارند . به هر حال باید واقع گرا بود ، فردوسی هر جه باشد ، جا پایش بسیار محکم است در تاریخ و فرهنگ ما . وقتی احمد کسروی در کتاب ؛در پیرامون ادبیاتش؛ به پر و پای فردوسی نمی پیچد و احمد شاملو با آن سخنرانی تاریخیش به جای فردوسی ، خود را در چشم ادب دوستان تخریب می کند ، باید حساب کار دست شیخ و امثالهم بیاید .

آن دوستانی هم که می گویند ؛علم کردن فردوسی؛ کار فراماسونر ها و غرب زده هاست ، به لیست غرب زدگانشان لطفا :

خاقانی شروانی
انوری
امامی هروی
ظهیر فارابی
نجم الدین نریمان
ابن یمین
شهریار

و همچنین

شیخ اجل سعدی
و
عطار نیشابوری

را (که همگی در منقبت فردوسی شعر گفته اند) هم اضافه کنند .

بگذریم از مولوی و حافظ و اشاراتشان به اسطوره های شاهنامه .

زیتون یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:56 http://zatun2001.persianblog.ir

یکی ازجنگ های بین مسلمین جنگ عنب وازوم وانگوراست بخصوص بین علما
هیچ موقع نمیخواهندبفهمندکه این عدم تفاهم برسراصطلاحات کاری به اسلام نداردوخودعالمی که وارداین مباحث میشه به لجن میکشه
مثل پرخاشگری فقهابه جامعه شناسان وامثالهم الان هم حسین بشیریه راازکشوربه اجبارکوچ دادند یا بامحمدمجتهدشبستری قهرند یا تادیروزبه بهشتی ومطهری فحش میدادندوامروزمیراث خواراوشده اند این تفاوت تشیع صفوی متحجرانه باتشیع علوی مترقیانه هم هست غرب سرطانشان بالای ۵۰سال است ایران طبق گفته رئیس انجمن علمی سرطان ورئیس انجمن بیماری های داخلی زیر۲۰سال
نه غر ب رامی شناسند نه اسلام
تراوشات ذهنی خودرابه خوردمردم میدهندایرانی جماعت هم همین که یه چیزبشنودنوداشته باشد نقل کند بازارسرگرمی درست کند برایش کافی است هنرش بقول بهاالدین خرم شاهی مطالعه نکردن است خداازاین جنگ خانمان سورمارابرهاند تادیگربرسراصطلاحات دعوانداشته باشیم وهمدیگرراطردولعن نکنیم

امیر مهدی -سید محمدی دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:47

سلام علیکم
(در مورد بحثی که با شما در وبلاگ جناب قاسم فام داشتیم)
قسمتی از پاسخ حضرت امام خمینی(اعلی الله مقامه) به نامه مسولین وقت برای ساخت مصلی تهران:
"ضمناً سادگی مصلا باید یادآور سادگی محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیداً از زرق و برق ساختمانهای مساجد اسلام امریکایی جلوگیری شود"

آیت الله امجد(حفظه الله):هزارچهره‌های سیاست‌باز را راه مشترکی با عالمان الهی و روحانیون ربّانی نیست و صدالبته آنها از تیغ انتقاد و نظارت اینان هرگز نخواهند و نباید آسوده باشند که با روشنفکرمآبی‌ها، مقدس‌مآبی‌ها، بی‌انصافی‌ها، بی‌تحملی‌ها و قضاوت‌های ناقص و خالی از تقوا، خودمان و جامعه را از ارتزاق بر سر سفره معنوی و اخلاقی بزرگان معرفت و معنویت محروم نکنیم.
پایان .
خدا کند به جایی نرسیم که دست روی چشم بگذاریم وبگوییم روز شب است.

ستاریان دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:42

سلام
من هم این مطلب را از صحیفه نور نقل می کنم چون قبلا بر سرش بحث بزرگی شده و البته شنونده باید عاقل باشد:

[امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده‏ای از افراد ناآگاه و احیاناً ضدانقلاب، به بانوان بی‏حجاب دستوری به این شرح صادر فرمودند:]

ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیۀ منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسی حق تعرض ندارد و اینگونه دخالتها برای مسلمانها حرام است، و باید پلیس و کمیته‏ها از اینگونه جریانات جلوگیری کنند.
روح‏اللّه‏ الموسوی الخمینی

امیر مهدی -ستاریان دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:46

سلام
به حدیثی بسیار جالب در کتب مشایخ وبزرگان اهل طریقت برخوردم.گفتم شاید شنیدن این حدیث مجعول برای شما هم خالی از لطف نباشد.
عن العلاء عن ستار المصطفوی سمعت عن old internatinal corks علیه السلام یقول: معاشرالناس !اعلموا انّ یوم سمعت فیه سید عباس یقول"انی اعتذر"او "انی خطات" او سمعت یقول"الحق معکم" والله هو یوم الظهور جداً!
ترجمه حدیث شریف:
علایی از مصطفی ستاریان و او به سند معتبر از حضرت کرکس پیر بین الملل سلام الله علیه نقل می کند که فرمود:ای مردم! بدانید وآگاه باشید روزی که با گوش خودتان شنیدید که سید عباس گفت "آقا من عذرخواهی می کنم" یا"من اشتباه کردم"یا اینکه شنیدید که گفت"آره آقا، حق با شماست"بخدا قسم همان روز آقا ظهور خواهد کرد!
همان راوی با همان سلسله سند مستقیماً و بدون واسطه از خود سید نقل می کند که گفته است"والله انی لم اعتذر من الاحد ابدا و والله وبالله و تالله لما یخطا و لم یعتذر اللی اللحد."
بخدا قسم از روزی که متولد شدم تا امروز که از خدا چهل سال عمر گرفتم از احدی عذرخواهی نکرده ام(یعنی تو خون من نیست ببخشید گفتن) وسه بار قسم جلاله خورده که تا روزی که زنده باشم هم این نخواهد شد.
بعضی از بزرگان اهل تمیز فرموده اند که چون بر اساس اخبار رسیده ظهور نزدیک است ان شاء الله قبل از موتمان همه خواهیم دید که سید عباس بگوید من اشتباه کردم یا این که حاضر شود ازکسی عذرخواهی کند.
بعضی از اهل بخیه(به بعضی از بزرگان دین واولیاء خدا می گویند!) که از سادات بنی قراضه هستند ونسبشان به ذوالجناح می رسد ودر مقابل سید وحسب ونسبش عددی نیستند از این حدیث شریف عصمت سید عباس را نتیجه گرفته اند و فرموده اند سید عباس هر چه گفت شما نه نیار تو کار.بگو چشم.قربون جدش بشم.سیده دیگه می دونی که .بعضی وقتا جوش میاره.اون بنده خدا که نمی تونه شماهارو درک کنه .شماها باید اونو درک کنید!
حتی اگه فحشت داد یا تو گوشت هم زد سرت رو بالا نیار. فقط بگو چشم و تشکر کن.
البته در این میان هستند بزرگانی که معتقدند به این زودی ها ظهور اتفاق نخواهد افتاد.فلذا این آروز رو که سید بگه اشتباه کردم باید با خودتون به گور ببرید.

ستاریان دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:17

سلام

بله کسی که کارش تفتیش و جستجو کردن برای یافتن ایراد و اشکال بزرگان است اولاتر به آن است که اگر ایراد خودش را گفتند، بپذیرد و قبول کند و خطایش را برطرف کند نه اینکه بیجواب بگذارد و بعد از مدتی ، وقتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره و عینا همان خطایش را تکرار کند و بعد که دوباره تذکر دهی ناسزایت بگوید!

ضمنا تاریخ مطلب مربوط به بی حجابی 13/4/59 است که فراموش کرده ام درج کنم

مامریتزیو دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:09

اینجا دیدم که به دوست گرامی سید عباس با گوشه و کنایه گفته اند که اهل معذرتخواهی نیست و ...
تا جایی که بنده در این چند سال آشنایی با ایشان یادم است حداقل دو مرتبه عذرخواهی کرده. حال مقصر بوده یا نبوده که بنده عالم بر آن نیستم.
یک بار به بنده گفت خیلی ذوب در فلانی هستی و با هم دست به یکی کرده اید و... و هر دو رفتیم توضیح دادیم اینگونه نبوده. در عین حالی که نیاز به عذر خواهی نبود با بزرگ منشی از هر دویمان پوزش خواست. یک بار دیگر هم در جریانی با شخص ثالثی بگو مگویی شده بود. که آنجا هم دوست بزرگوار ما سید عباس کوتاه آمد و انصافا من در این دو مورد از ایشان درس گرفتم.
بارها هم شده با سید بگو مگو می کنم کنایه می زنم و البته می شنوم! ولی در شخصیت و صداقت ایشان شک ندارم. برایم همیشه عزیز است.

امیر مهدی -مامریتزیو سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:39

دوبار عذرخواهی را خود سید قبلاً در وبلاگ شما اشاره کرده بود ومفصل هم موضوعش را توضیح داده بودو من هم کاملاً مطلع بودم.این بزرگنمایی ومزاح یا به تعبیر شما کنایه هم به این خاطر بود که بارها پیش آمده که در شرایطی که همه خلق الله بر اشتباه ایشان توافق دارند او هرگز نمی پذیرد.همه ما تا حدودی این گونه هستیم ولی انصافاًسید کت همه را از پشت بسته است!

شناس سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:48

من تو جیبم هیچ پولی نیست تا به این لحظه و اینجااااااااااااااااا اااووووووووووووه
چه تفکراتی بیان میشه
کسی کار سراغ داره من برم سر کار ؟

صدرالدین مشتاق نایینی سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:02

صدرالدین المشتاق النائینی عن عدة من اصحابنا عن الشیخ پشمدین الکشکولی عن التراب ترکی عن البامبولیان انه یقول سمعت ان شخصا مجهولا یقول :اذا اعترف امیر مهدی بخطایا الامام الخمینی ولو مثقال ذرة فذلک الیوم الظهور الخفی الذی یقول به المشائیون

سیدمحمدی-صدرالدین مشتاق نایینی سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

السلام علیک و علی الشیخ پشم الدین
انها الحقیقة امیر مهدی اِعتَرَفَ («اعتراف» امر الحَسَن فی هذا بحثنا) ببعض المسائل فی المسائل الامام الخمینی فی المثل فی مسألة «مجمع تشخیص مصلحة النظام» هو اعتقد:

امیر مهدی دوشنبه 12 مهر1389 ساعت: 0:20
غیر قانونی ترین کار امام خمینی که مسولین بی کفایت ما امروز به آن استناد می کنند فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت است که هم بعد شرعیش زیر سوال بوده وهست وهم بعد قانونیش.

و قال امیرمهدی:

من لینک صحبتهای پسرآیت الله کاشانی(رحمه لله)را برای شما فرستادم که با دلایل حقوقی متقن و مستدل اثبات کرده بود که تشکیل مجمع تشخیص خلاف قانون اساسی است و اشتباه فاحشی بوده است.در همان مقاله ایشان گفته است که بسیاری از مشکلات اقتصادی ما برمی گرد به خیانتی که همان اوایل تشکیل مجمع توسط هاشمی ودوستانش در مجمع انجام شد ومجلس ودولت هم سکوت کردند.نابودی اقتصاد ما از همان جا شروع شد.

و

امیر مهدی-سیدمحمدی دوشنبه 19 مهر1389 ساعت: 15:54
تشکیل مجمع علاوه بر مفاسد ومضرات جبران نا پذیری که در پی داشت و به نابودی اقتصاد وبسیاری از ساختارهای حکومت دامن زدیک خسارت بزرگ هم بر ماوارد کرد وآن این بود که با تشکیل مجمع راه برای انحراف از قانون اساسی با پشتیبانی و استناد به حکم ولی فقیه باز شد.


و قال امیر مهدی ایضاً:
نویسنده: امیر مهدی سه شنبه 6 مهر1389 ساعت: 3:5الگوی من درزندگی حضرت امیرالمومنین(صلوات الله علیه) است. شیخ صدوق وسید مرتضی تا شیخ انصاری وامام خمینی و...(رضوان الله علیهم اجمعین) وهر مدعی تدینی اگر گفتار ورفتار ومنشش منطبق با سیره آن حضرت باشد می پذیرم واگـــــرنبـــــاشد هیـــــچ ابائـــــی نـــــدارم کـــــه آن شـــــخص را بیـــــرون از دایـــــره تشـــــیع ودیانـــــت وتقـــــوی بدانـــــم.

صدرالدین مشتاق نایینی سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:39

اعذرنی یا امیر مهدی و انا لاستغفرالله العظیم

چیکار داری پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 16:18

بعقیده ی بنده وقتی شخصیتی والا و انسانی کامل که چشم باطن او به ملک و ملکوت گشوده شده است سخنی را میفرمایدبر ما افتاده حالان لازم است سخن آن شریف را بپذیریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد