بنگرید خداوند چه گونه آفرینش را آغاز کرده است

           

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یکی از دوستان بزرگوار در ذیل http://seyyedmohammadi.blogsky.com/1389/05/28/post-23/  فرمود:

            «این که بگوییم در مسئله آغاز حیاط تصادف و شانس فقط دخیل بوده به همان اندازه ساده ترین و کوتاهترین و دم  دست ترین جواب است که بگوییم دلیل فلان مطلب علمی چیزی نیست جز خواست خدا!»

            پایان نقل فرمایش دوست ارجمند.

به نظر بنده در نزد دانشمندان خداباور و عامه ی خداباور، دخالت دادن خدا در امر آفرینش جهان و در امر ایجاد حیات و در امر مشخص کردن تقدیر تمام موجودات و در امر روزی رساندن به موجودات و میراندن انسانها و دوباره زنده کردن انسانها، «دم دست ترین» و «ساده ترین» و «کوتاه ترین» جواب نیست، بلکه نقش قطعی و حتمی و همیشگی ی خدا در تمام امور یادشده از «آیات محکمات» است.

            به نظر بنده:

            یک) از «آیات محکمات» است که علت و فاعل و خالق و برنامه ریز آفرینش کل جهان و آفرینش حیات، خدا است (ترجمه ی تمام آیه ها طبق قرآن کریم ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی):

            هو الّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا / او کسی است که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید (بقره، 29).

            بدیع السماوات والارض / نوپدیدآورنده ی آسمانها و زمین است (انعام، 101).

و خلق کلّ شیء / و همه چیز را آفریده است (انعام، 101).

            خلق السماوات و الارض / آسمانها و زمین را آفریده است (ابراهیم، 32).

            و خلق کلّ شیء فقدّره تقدیرا / و همه چیز را آفریده است و به اندازه اش مقرر داشته است (فرقان، 2).

            خلق الموت و الحیوة / مرگ و زندگی را آفرید (الملک، 2).

            خلق فسوّی / آفرید و سامان بخشید (اعلی، 2).

            خلقکم ثمّ یتوفّاکم / شما را آفریده است و سپس جانتان را می گیرد (نحل، 70).

            خلقکم و الجبلّة الاولین / شما و امت پیشین را آفریده است (شعراء، 184).

            خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم / شما را آفرید و سپس روزیتان بخشید و سپس شما را می میراند سپس زنده می دارد (روم، 40).

            خلقکم فمنکم کافر و منکم مؤمن / شما را آفریده است آنگاه بعضی از شما کافرند و بعضی از شما مؤمن اند (تغابن، 2).

            و من کلّ شیء خلقنا زوجین / و از هر چیز گونه هایی آفریدیم (ذاریات، 49).

            خلقکم اوّل مرّة و الیه ترجعون / شما را نخست بار [که چیزی نبودید] آفرید و به سوی او بازگردانده می شوید (فصلت، 21).

            کما خلقناکم اوّل مرّة / همچنانکه نخست بار شما را آفریده بودیم (کهف، 48).

نحن خلقناکم فلولا تصدّقون / ما شما را آفریده ایم پس چرا تصدیق نمی کنید (واقعه، 57).

دو) همان طور که طبق قرآن، از «آیات محکمات» است که علت و فاعل و برنامه ریز آفرینش کل جهان و آفرینش حیات، خدا است، به همین ترتیب از آیات محکمات است که خدا انسان را دعوت می کند به مشاهده و آزمایش و سیر و حرکت در زمین و فضا و اجرام آسمانی و انسان و تمام موجودات زنده:

            انظروا ماذا فی السماوات و الارض / بنگرید که در آسمانها و زمین چیست (یونس، 101).

            سیروا فی الارض فانظروا کیف بدأ الخلق / در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است (عنکبوت، 20).

            فلینظر الانسان ممّ خُلق / پس انسان بنگرد که از چه آفریده شده است(طارق، 5).

            افلم ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زیّنّاها / آیا به آسمان فرازشان ننگریسته اند که چگونه آن را برافراشته ایم و آن را آراسته ایم (ق، 6).

            افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت / آیا در شتر نمی نگرند که چگونه [بدیع] آفریده شده است (غاشیه، 17).

            انظروا الی ثمره اذا اثمر / به میوه های آن چون میوه دهد و به رسیدنش بنگرید (انعام، 99).

           

            سه) خدا نگفته آزمایش نکنید و نظریه ی نسبیت ندهید و درستی یا نادرستی ی نظریه ی نسبیت را امتحان نکنید و نظریه ی تکامل را پیشنهاد ندهید و درستی یا نادرستی ی آن را امتحان نکنید. خدا نگفته سر و ته تمام سؤالات علمی را با «خواست خدا» به هم آورید. اما

چهار)  جهان بینی ی مادی و غیر خدائی، چه در زمان ریچارد داوکینز و چه در ده هزار سال قبل، وقتی بخواهد نظریه ای (ولو نظریه ای خیلی مقدماتی در حد همان ده هزار سال قبل) برای تشکیل کل جهان مادی و نیز ایجاد حیات بدهد، این فرد ِ ده هزار سال پیش هم مانند مثل داوکینز ِ قرن بیست و یکم، متوجه می شود باید در نظریه اش از مفاهیم


تصادف

و

خود به خود



و

انتخاب طبیعی



و

انتخاب طبیعی ناآگاه و نابینا است



استفاده کند، و وقتی خواست آزمایش کند و ... دنبال شواهدی برای صحت نظریاتش باشد

دانشمند خداناباور جهان بینی و ایدئولوژی اش به او می گوید باید با آزمایش و نظر و نظریه و حدس و ... تکلیف پیدایش حیات را، چنان که «حیات از بیحیات ایجاد شود»، روشن کند، و تکلیف کل جهان را هم با نظریات و حدسیات علمی طوری حل کند که «جهان همیشه بوده و جهان نیاز به چیزی غیر از خودش ندارد». به همین ترتیب، تکاملگرایان خداناباور (تکاملگرایان خداباور را نمی گویم)، به سادگی متوجه می شوند در سلسله ی نظریات و حدسیات علمی ی خود، باید چیدمان اصول علمی و مبانی ی علمی و منشأ و ... طوری باشد که «همه ی امور یا تصادفی یا خود به خودی یا طبق نظریه ی انتخاب طبیعی یا طبق ...» ایجاد شده باشد و پیش برود.

باید نظر شخص خودم را عرض کنم، که هرچند شمّ علمی ی اندک بنده نمی پذیرد که حیات تصادفی و از بیحیات ایجاد شده باشد و نمی پذیرد که منشأ هزاران نوع موجودات زنده برگردد به «فقط یک موجود زنده»، اما بنده نَفس تحقیقات علمی و طبقه بندی ی فرضی ی موجودات زنده توسط داروین را کاملاً ارج می نهم.

.
نظرات 8 + ارسال نظر
فرزانه جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:01 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
جناب سید محمدی
آنچه از نوشته تان فهمیدم این است که می خواهید دانشمندان و علم گرایان را به دو دسته خدا باور و خداناباور یا بی خدا تقسیم کنید و ثابت کنید هر کدام تحقیقات علمی و نظریه پردازیشان را طوری انجام می دهند که مبانی جهان بینی و ایدئولوژی خودشان را تایید کنند و اولی به آفرینش توسط خدا و دومی به بی خدایی برسند
تا اینجا درست ! یعنی آن چه در مورد این دسته از دانشمندان گفته اید درست .

اما نکته مهمی جا افتاده
و آن اینکه تلاش برای اثبات آنچه که از قبل به آن آگاهی ایمان یا اعتقاد داریم چه وجود خدا و چه نفی وجود خدا
فاصله بسیار زیادی با روح علم دارد

اصلاً دانشمند یا علم گرا پسوند خداباور یا خدا ناباور را بخود نمی گیرد عصاره علم جستجو برای یافتن حقایقی است که نمی دانیم و پذیرفتن خاضعانه آن چه تا کنون یافته ایم

توجه کنید آنچه که تاکنون یافته ایم و نه آنچه که تاکنون به ما گفته اند و طبق این آیات دعوت به ایمان آوردن به آنها شده ایم
یا بفرض با تبشیر و انذار و ....شنیده ایم

ضمن اینکه تصادفی بودن و محاسبه ناپذیر بودن برخی پدیده ها مبنای کاملاً علمی دارد نه این که دم دستی و سهل الوصول باشد محاسبه ناپذیر بودن آنها ربطی به ابزار های اندازه گیری کنونی انسان هم ندارد ذاتش تصادفی و پیش بینی ناپذیر است.
بقول نیلز بور می شود گفت که : کسی که اصل عدم قطعیت هایزنبرگ را خوانده و شوکه نشده باشد آنرا نفهمیده ...


قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این


سیدمحمدی - فرزانه جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:24 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
لفظ «تصادف» در جمله ای مانند

«حیات بر حسب تصادف ایجاد شده»

با لفظ «تصادف» در مکانیک کوانتوم، شباهت لفظی دارد.

دانشمندان به راحتی صفت خداباور بودن یا خداباور نبودن را به خود می گیرند. مناظره ی پلانتینگا و دنت.

علم خداباور و علم خداناباور، از اختراعات من نیست. تأثیر افکار فلسفی، بر نظریات کلان زیست شناختی و فیزیکی هم، چیزی نیست من اختراع کرده باشم. اگر شما مباحثات هایزنبرگ و بور و آینشتاین را نگاه کنید، می بینید قبول داشتن یا نداشتن اصل موجبیت، و مفاهیمی مشابه آن، بستگی به زمینه های فکری ی دانشمندان دارد.

فرزانه جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:57 http://www.elhrad.blogsky.com

ببخشید لفظ تصادف اینجا و آنجا شباهت لفظی دارد
به چه معنی است ؟
آیا تصادف معنی دیگری غیر از محاسبه ناپذیر بودن و غیر قابل پیش بینی بودن پدیده است؟
معنی دیگرش را لطفاً بفرمایید.

من از علم گرا و دانشمند حقیقی گفتم نه از اشخاص.

مباحثات آن ها را تا حدی خوانده ام .
و منکر این نیستم که جدا کردن مرز عقاید و ارزشهایی که از کودکی به اشخاص یاد داده اند با آنچه که حقایق مستند و علمی هست کار آسانی نیست
دشوار است
تا آن حد که شاید بزرگانی چون اینشتین هم از پس آن بر نیامده اند آن ها به دوراهی عقل و احساس رسیده اند و گاهی مجبور شده اند فقط یکی را انتخاب کنند .
البته شاید هم دوراهی مورد اشاره بین مرگ و زندگی آدم باشد

مهدی نادری نژاد شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:42

با سلام
اساسا ارج گذاری دانشمندان فی نفسه نیکو وپسندیده است.
فیلسوف گفتگو و دغدغه احیای دوباره دین

سیدمحمدی - فرزانه شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:53 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
منظورم این است (امیدوارم درست بگویم و نادرستی نباشد در عرایضم):


قسمتهایی از مکانیک کوانتومی و مکانیک آماری، سرشتشان بر اساس احتمال (probability) است. توصیف حالتهای میکروسکوپیک یک سیستم. وقتی احتمال حضور یک اتم از چند میلیارد اتم در فلان نقطه از فضا یا فلان نقطه از یک سیستم بسته را می خواهیم بررسی کنیم، پای احتمالات (probability) وسط می آید. ظاهراً واژه های probability و stochastic و random در ریاضیات و آمار و فیزیک و شیمی و مانند آنها، واژه هایی علمی است و به معنای «کشککی و هردمبیلی» نیست. آن «رخداد تصادفی» که در صحبتهایم از آن به بدی یاد می کنم، یعنی:

قاعده ها و نظم های جهان هستی، هنگام ایجاد حیات، از بین نمی رود، این طور که مواد بیجان بر حسب تصادف (accidental) بشوند ماده ی جاندار، و ماده ی جاندار هم بر حسب تصادف دارای یاخته و آنزیم و پروتئین و ... شود. و ماه و زمین و مریخ و خورشید و میلیاردها میلیارد اجرام سماوی بر حسب تصادف و بدون مدیر و ناظم، هر کدام در مدار و مسیر خود بگردند.

البته آینشتاین درباره ی مدعیات مکانیک کوانتوم اعتراضهایی داشته و معروف است که گفته «خداوند برای اداره کائنات هرگز تاس نمی اندازد»، و ظاهراً حرف او تفسیربردار است و هایزنبرگ و شرودینگر هم منظورشان تاس انداختن نبوده.

امید شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:07

دانشمند خداباور داریم . اما علم خداباورانه نداریم . شما پروفسور کالینز را در نظر بگیرید (رئیس پروژه بازگشایی ژنوم انسان) . او به شدت خداباور است . اما نشان دهید که او کجا در تحقیقات و فرضیات و نظریاتش از خدا استفاده می کند ؟ ... آیا اگر یک زمین شناس در توصیف علل وقوع زلزله ، فاکتور خشم خداوند را به میان بکشد ، مطرود جامعه علمی زمین شناسان نخواهد بود ؟ آیا همه زمین شناسان بی خدایند ؟ ...به گمان من آنها معتقدند در تحلیل یک پدیده ی طبیعی نباید به امور ماورا الطبیعی متوسل شد . این ذات علم است و البته سکولار است . شما می توانید علم دینی تولید کنید ولی آن علمی که در حال حاضر در دنیا تدریس و ترویج می شود ، سکولار است . چه فیزیک دان با خدا باشد و چه بی خدا ، سرعت برخورد یک جرم معین که از فاصله معین به زمین رها شده است ، هنگام برخورد با زمین معلوم است . ؛اراده خدا؛ در این فورمول دخیل نمی گردد

شما می توانید یک علم دینی را بنیان گذاری کنید . مثلا با توجه به تصریح این امر که باران را خداوند فرو می فرستد ، به کویر لوت تشریف برده و با توجه به تاثیرات این ماه در استجاب دعای افراد ، به وسلیه مکانیزیم ؛دعا - اجابت؛ موجب باران آمدن در کویر لوت شوید و سپس اندازه بگیرید که دعای چند نفر / با چه شرایطی / در چه مدتی / موجب آمدن چه مقدار باران می شود . آنگاه مقاله تان را منتشر سازید ...

حسن به سید (در چیستی حیات) یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:30

من نمی دانم که نوشتن این نظر در اینجا از نظر فنی درست است یا نه. در هر حال:
فرض کن من بگویم "حیات" شکل پیچیده ای از موجودیت سازواره های مکانیکی ( در معنی موسع کلمه) است.
ولی سوال را قرار بود شما جواب بدهی.

حسن به سید ( در باب دلیل و علت) یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:38

سید جان مشکل همانطور که گفتم از نارسایی کلامی است. دیدگاه علت و معلولی حسابی متفاوت است با دیدگاه دلیل و مدلولی. حالا خواستی بیشتر میگم.
شما میخواهی پای خدا را به طور ویژه در مورد ذی حیاتان وسط بکشی. اما اگر خدا پایش وسط باشد چرا نه در مورد ذیحیات و بیحیات علی السویه وسط باشد.
پریشان میگویم و کم وقتم. عذر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد