... که دلیل آن فعالیتهاومواضع مغایربااهداف نظام توسط وی بوده است

                 بسم الله الرحمان الرحیم.

            گزارش خبرگزاری ی مهر، از استانداری ی آذربایجان شرقی، مورخ هشت مرداد 1390،  طبق http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1367686  :

        «رحمت الله مقدم مراغه ای

رحمت الله مقدم مراغه اى از اسلاف خانواده ای بود که از صدر مشروطیت به جاه و مقامى رسیده بودند و آجودان باشها و حکمرانان و امراى لشکرى از این خانواده برخاسته بود. نامبرده از تاریخ ششم اسفند سال 57 با حکم احمد صدر حاج سید جوادى وزیر کشور وقت به سمت استاندارى آذربایجان شرقى منصوب شد.

در زمان او تبریز در آتش مبارزات و کشمکشها، قیامها و اعتصابات شعله مى کشید و به هر بهانه کوچک گروهى علم به دست در خیابانها با شعارهاى گوناگون راهپیمایى مى کردند.

وی در جلسات مکرر و در برنامه هاى تلویزیونى براى آرام ساختن مردم و ایجاد آرامش و امنیت تلاش مى ورزید ولی طغیان مردم و تلاطم امواج این دریاى خروشان فراتر از آن بود که او بتواند به آن فائق آید و لاجرم در نوزدهم خرداد سال 58 استعفا کرد.

نکته جالب توجه اینکه از بین استانداران بعد از انقلاب اسلامی، عکس رحمت الله مقدم مراغه ای در تالار بزرگ کاخ استانداری آذربایجان شرقی نصب نشده که دلیل آن فعالیتها و مواضع مغایر با اهداف نظام توسط وی بوده است.»

اولین عابر بانک ایران : 16 بهمن 1351

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            در http://ebinews.com/news/9815/bmi.ir ، مورخ 19/9/1389 نوشته ای است با عنوان «داستان نصب اولین ATM در کشور به روایت پدر خودپرداز ایران»، و گفته اند «سعید عسکری انارکی به عنوان کسی که اولین خودپرداز را در ایران در بانک سپه نصب کرده و اولین کارت پلاستیکی برداشت از خودپرداز به نام وی ثبت شده در گفتگو با "بانکداری الکترونیک" جزئیات نصب اولین ATM در بانک سپه را همراه با مشکلات بسیار آن و توسعه نیافتگی زیرساختها باز می گوید»، و آقای سعید عسکری انارکی گفته است: «بله همانطور که گفتید من و همکارانم اولین ATM در ایران را در بانک سپه سال 71 نصب کردیم. در آن موقع بنده در بانک سپه مسئول بودم که مدیرعامل وقت به من اعلام کرد می‌خواهیم دستگاه ATM نصب کنیم و من گفتم ATM چیست گفت همان دستگاه‌هایی که کارت را داخلش می‌گذاری و پول دریافت می‌شود.» و گفته است: «اولین بانکی که پس از سپه وارد حوزه ATM شد بانک ملی بود حدود سال 77 به عبارتی بانک سپه حدود 7 سال هیچ رقیبی نداشت البته بانک ملت 20 تا ATM آورد اما به هر دلیلی متوقف شد.» 

                                      

            سیدعباس سیدمحمدی:

            لطفاً توجه فرمائید:

روزنامه ی کیهان، شانزده بهمن 1351، صفحه ی بیست و نوزده:

«اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری شروع به کار کرد

آقای «راد ـ لون» مسئول آموزش موسسه «باروس» کارت اعتبار نقدی خود را در محل مخصوص باجه اتوماتیک کامپیوتری قرار میدهد 10 ثانیه بعد، پول نقد مورد نیاز بطور اتوماتیک در اختیار آقای «لون» قرار خواهد گرفت.

این عکس، بامداد امروز در مراسم آغاز کار اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری در شعبه مرکزی بانک بیمه بازرگانان گرفته شده است. 

 

 

                         http://s1.picofile.com/file/7290544408/1_avvalin_aaber_baanke_iraan_13511116.jpg 

 

                          http://s2.picofile.com/file/7290544515/2_avvalin_aaber_baanke_iraan_13511116.jpg

اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری که در محل شعبه مرکزی بانک بیمه بازرگانان (واقع در خیابان شاه) نصب شده است، از بامداد امروز آغاز بکار کرد و بدین ترتیب، ایران، در گروه کشورهای پیشرفته جهان که از سیستم اتوماتیک کامپیوتری در امر بانکداری استفاده میکنند، جای گرفت.

باجه اتوماتیک بانک بیمه بازرگانان، نخستین دستگاه کامپیوتری است که در خاور میانه (صفحه ی 20) آغاز بکار میکند و با شروع بهره برداری از این دستگاه، کلیه دارندگان هر یک از حسابهای بانکی در بانک بیمه بازرگانان اعم از حساب پس انداز، حساب سپرده ثابت، حساب جاری و حساب اعتباری، خواهند توانست، با داشتن کارت اعتباری نقدی از باجه اتوماتیک کامپیوتری استفاده کنند و در 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته، پول نقد مورد نیاز خود را بسادگی و فقط در 10 ثانیه دریافت دارند.

بامداد امروز در مراسم آغاز کار نخستین باجه کاپیوتری گفت و شنودی داشتیم با دو متخصص بین المللی که در کار نصب باجه اتوماتیک کامپیوتری بانک بیمه بازرگانان نظارت مستقیم داشته اند. ... 1 ـ  آقای «راد ـ لون» مسئول آموزش موسسه بین المللی «باروس» انگلستان که در نصب باجه های اتوماتیک کامپیوتری در چند کشور جهان نظارت و شرکت داشته است. 2 ـ آقای «جیم ساترلند» متخصص باجه های کامپیوتری که اهل انگلستان است و هم اکنون مدیریت فنی شرکت «دیبا» را به عده دارد.

.......

سئوال 3

آیا در کشورهای خاور میانه نیز این دستگاه نصب گردیده است؟

ــ خیر. ایران، نخستین کشور در خاور میانه است که باجه اتوماتیک کامپیوتری در آن آغاز بکار میکند.

......

سئوال 8

آیا از باجه های اتوماتیک کامپیوتری، باز هم در ایران نصب خواهید کرد؟

ــ بله، ما در اسفند ماه دومین باجه اتوماتیک کامپیوتری را در ایران نصب می کنیم. دومین باجه در یکی دیگر از شعب بانک بیمه بازرگانان در تهران آغاز بکار خواهد کرد. (صفحه ی نوزده)»

حق رأی زنان

               بسم الله الرحمان الرحیم.

            زنان، به طور مطلق حق دارند در انتخابات شرکت کنند. این حق ذاتاً در زنان است. اگر زنان در بعضی زمانها و مکانها، نتوانسته اند از این حق استفاده کنند، به این دلیل نیست که آنها چنین حقی نداشته اند. دلیلش این است حق آنها با توجیهات عُرفی و سیاسی و ...، ضایع می شده. هر کس در هر زمان و در هر مکان اگر پیشنهادهایی به صورت «اعطای حق رأی به زنان» بدهد، این پیشنهادها زنده کردن و احیا کردن حق مطلق و ذاتی ی زنان است. حقی را که زنان، ذاتاً و مطلقاً، داشتند و دارند، در بعضی زمانها و مکانها با توجیهات عُرفی و سیاسی و ... از آنها می گرفتند.

            زنان ذاتاً و مطلقاً حق رأی دارند. اگر محتمل باشد از رأی زنان یا از رأی مردان سوء استفاده ی سیاسی یا ... شود، به اختیار و اراده و خواست خود زنان و مردان است که از حق ذاتی و مطلق خود، استفاده بکنند یا نکنند.

رأی ندادن هم، حق مطلق و ذاتی ی زنان و مردان است.

            در کشورها و نقاط مختلف دنیا، که زنان مبارزه و کوشش کردند حق رأی و حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن به دست آورند، این طور نبوده حق جدیدی به حقوق انسانها اضافه کنند. زنان حق خود را که با توجیهات مختلف از آنها گرفته شده بود، به دست می آوردند.

            اگر از حق رأی زنان و مردان سوء استفاده شود، به هیچ وجه دلیل نمی شود به حق مطلق رأی زنان و حق مطلق رأی مردان تردید کنیم. راه مقابله با آن سوء استفاده، تردید کردن در حق رأی زنان و مردان و به سخره گرفتن حق رأی زنان نیست. در روابط انسانها، چه چیزی است که امکان سوء استفاده کردن از آن وجود نداشته باشد؟ خدا؛ دین؛ لیبرالیسم؛ سوسیالیسم؛ حقوق بشر؛ دانش هسته ای؛ ...؛ کدامش در معرض سوء استفاده نبوده و نیست؟

... اما از آنجا که رشته ی کار را تنها شخص شاه در دست داشت

بسم الله الرحمان الرحیم.

نوشته ی مورخ 02/05/1384 ، به قلم میم، که در وبلاگ حمیدرضا بی تقصیر فدافن در http://www.fadafan.blogfa.com/post-10.aspx مورخ  01/08/1384  نقل شده است:

«نگاهی به اسناد انتخابات در دوره پهلوی اول در دور هشتم و حکایت نمایتده کاشمر

کی از این موافقان به قول خودش «بخت برگشته»، «اسدالله زوار» نماینده کاشمر در دوره هفتم مجلس بود که نامش در دوره هشتم از فهرست نامزدهای مورد قبول دولت خط خورد. او به تاریخ ۱۳۰۹/۲۸  و در حالی که انتخابات کاشمر  (= ترشیز) شده بود، نامه ای به تیمورتاش وزیر دربار نوشت و از وی خواست که به هر شکل ممکن اجازه دهد به مجلس راه یابد. زوار در این نامه به تفصیل از خدمات خود به رژیم پهلوی سخن می گوید و تصریح می کند: «حضرت اشرف! من فداتم. من دیوانه رژیم پهلویم. من عاشق اعلیحضرت و حضرت اشرف هستم. شاهد بر این ادعایم که در این مدت چهار سال (دوره های ششم و هفتم) اوامرتان را دیوانه وار به موقع اجرا می گذاشتم. حضرت اشرف! من خدمتم از تمام اینهایی که وکیل فرمودی نسبت به رژیم مقدس بیشتر است.» او سپس با ذلت تمام می خواهد که دوباره وکیل مجلس شود: «اینک ای کسی که غیر از تو امید و پناهی ندارم، به دادم برس، آقایی فرما، حیات و مماتم بسته به فتوت و جوانمردی حضرت اشرف است. اگر خود حضرت اشرف نسبت به چاکر کم لطفند، والله بالله تالله خیانت نکردم و تقصیری ندارم. ترحم فرما، تفضل کن. همان طوری که در دوره هفتم طلوع را و در دوره هشتم شریعت زاده را نجات دادی، چاکر بیست و پنج ساله خود را هم نجات بده.» اما تیمورتاش درخواست او را رد می کند و خاطر نشان می سازد که «رژیم حاضر، الحمدلله مستغنی از مساعدت من و ایشان است

در زمان سلطنت رضا پهلوی آنچنان قبح دخالت در انتخابات از میان رفته بود که وزرا برای انتصاب نزدیکان خود به سمت نمایندگی توصیه نامه هایی را می نوشتند؛ جالب اینکه تمام توصیه ها و مکاتبات خطاب به وزیر دربار بود، در حالی که مسؤول برگزاری انتخابات، وزارت داخله (= کشور) بود و وزیر دربار هیچ حق یا تکلیف قانونی در این مورد نداشت. اما از آنجا که رشته کار را تنها شخص شاه در دست داشت و وزیر دربار هم محرم اسرارش به شمار می آمد، رضایت وی به معنای برآورده شدن مقصود بود. برای نمونه در آستانه انتخابات مجلس نهم، «علی اکبر داور» وزیر عدلیه نامه ای به تیمورتاش نوشت و از او خواست که «جعفر» فرزند اروپا رفته یکی از دوستانش از تبریز نماینده شود. نکته شگفت آوری در این نامه به چشم می خورد. داور می نویسد: «کتر علی خان تبریزی یک مرتبه هم برای خانم خدمت رسید، داوطلب وکالت و البته از هر حیث خوب است. قطعاً در تبریز هم بی طرفدار نیست. از حیث اصولی از جعفر بهتر است، برای این که باهوش تر از اوست. (ولی مقصود بنده اشتباه نشود، انتخاب جعفر را استدعای قطعی می کنم.)
در این میان خود شیرینی ها و خوش خدمتی های برخی نمایندگان مجلس هم ـ برای انتخاب مجدد ـ گاه صورت مشمئزکننده ای می یافت.

در یک مورد: «محمدتقی خان اسعد بختیاری» نماینده دزفول در مجلس ششم، در آستانه انتخابات هفتم در نامه ای به وزیر دربار، گزارش ویژگی اخلاقی و گرایش سیاسی نمایندگان مجلس ششم را به وی ارائه داد تا به زعم خودش «کمکی به خیالات حضرت اجل» در انتخاب نمایندگان مجلس هفتم کرده باشد. او فهرستی از نمایندگان ترتیب داده و وضع آنها را در سه ستون گزارش کرد که برخی به شکل ذیل است:

آقای (ابوطالب) شیروانی ـماینده) قمشه: موافق، خطرناک فایده خواه

آقای (سید حسن) مدرس ـ (نماینده) طهران: مخالف، عاقل، لجوج

آقای میرزا نصرت الله بیات ـ (نماینده) طهران: مخالف، منتظر وعده

آقای میرزا حسین خان وزیری (نماینده) ساوه و زرند: مخالف، بدبخت، احمق

آقای دکتر (محمد) مصدق ـ (نماینده) طهران: مخالف، مجنون، ملی

آقای محمد آخوند ـ (نماینده) تراکمه: موافق، مجسمه

اسعد بختیاری در برابر نام «اسدالله زوار» که ذکرش رفت، نوشته: موافق، بی آبرو و در برابر نام خودش در نهایت تملق مرقوم داشته:تا چه فرمایند!»

امام خمینی:ازده میلیون نفرجمعیت زن ایران فقط یکصدنفرزن هرجایى‏..

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            امام خمینی، شش آبان 1341:

            «وظیفه دینى همه ماست که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان در انتخابات «2»، انجام نشود. و اگر این قانون عملى بشود، دنبالش چیزهاى دیگرى است، و خواسته اکثریت مردم، شرط است؛ اکثر مردم این مملکت از این امر بیزارند. و شما فعلًا تعطیل عمومى نکنید. خدا نیاورد آن روز را که تعطیل عمومى بشود! و باز هم دعا مى‏کنم که از این عمل به طور آرام جلوگیرى شود. خدا نیاورد آن روزى را که علما بگویند تعطیل بکنید! اسد اللَّه عَلم «3» در این مملکت چه مى‏خواهد بکند؟! این کار بازخواست و محاکمه‏هاى بعدى دارد. به طورى که شنیدم، از امینى «4» این موضوع را خواسته بودند؛ ایشان قبول نکرد و به کنار رفت. به حساب ارسنجانى «5» هم روزى خواهند رسید. اگر تمام دنیا- یکطرفه- بگویند: باید بشود! من یکى مى‏گویم: نباید بشود. نه وظیفه من‏ تنهاست، بلکه وظیفه شاهنشاه و همه افراد این مملکت است که بگویند این کار صلاح نیست ...

[خطاب به حجت الاسلام انصارى، واعظ شهیر قم:]

شنیده‏ام دو شب است زبان تو «1» را بسته‏اند. چه مى‏شود که اگر دستبند به دست من و شما بزنند و به گوشه زندان بیندازند؟ مگر ما از حسین بن على و امام سجاد بالاتر هستیم؟ در تمام نقاط این کشور، این جریان، رویش بحث است و مردم تنفر خودشان را از این امر چه به شاهنشاه و چه به دولت، نوشته‏اند‏

این کشور، قانون اسمى‏اش قانون امام جعفر صادق است و باید تا موقع ظهور امام زمان، این قانون «2» باقى بماند. از کلیه علما بخواهید تا آنها بخواهند. فرستاده آقاى بهبهانى «3» نزد من آمد و گفت: من تا آخرین نفس براى این موضوع اقدام مى‏کنم. دولت باید بنویسد در روزنامه‏هاى رسمى که این عمل نقض شد و علناً به مردم اعلام کند. شنیده‏ام آقاى فرماندار گفته است: دولت کار دارد. چه کارى از این کار واجبتر است که رضایت بیست میلیون جمعیت را فراهم کنند؟ چون از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یکصد نفر زن هر جایى مایل هستند که این کار بشود»