چرا جشنواره های غربی به فیلمهای ایرانی جایزه می دهند؟

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            حدود دوازده سیزده سال قبل، از یک کارگردان سینمای ایران دعوت کردم آمد در یک مسجد در تهران برای مردم صحبت کرد. بعد از رفتن مردم، کارگردان و امام جماعت مسجد و بنده و دو سه نفر دیگر، رفتیم طبقه ی بالا و صحبتهای خصوصی تر ادامه پیدا کرد. کارگردان گفت چند نظریه وجود دارد که جوایز متعدد جشنواره های غربی به فیلمهای ایران، به طور کلی به چه دلیلی به ما داده می شود. گفت یک نظریه این است که غربی ها به فیلمهای ما جایزه می دهند، تا مردمشان ترغیب شوند فیلمهای ما را ببینند، و وقتی فیلمهای ما را می بینند، از اوضاع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ی ما خبردار شوند، و اوضاع ما را با رفاه نسبی و دموکراسی ی نسبی و پیشرفتهای علمی و اقتصادی و اجتماعی ی خود مقایسه کنند، و قدر حکومت خود و قدر رفاه و امکاناتی را که حکومت در اختیار ملتش گذاشته، بیشتر بدانند.

            آن کارگردان، فردی حزب اللهی بود، و به قول خودش، از آخرین افرادی بود اورکت آمریکائی اش را درآورده بود.

            بله. شاید الان که اصغر فرهادی، افتخار دریافت اولین اسکار را نصیب ما ایرانیان کرده، عزیزان و رفقا خوششان نیاید و در ذوقشان بخورد، من چنین حرفهایی می زنم.

            البته آنچه من از قول آن کارگردان نقل کردم، حتا طبق گفته ی خود ایشان، یک «نظریه» است، از بین نظریات متعدد. ایشان اصرار نداشت آن نظریه درست باشد. من هم اصرار ندارم آن نظریه درست باشد. اما در این سالها، همیشه سخن آن کارگردان در ذهنم بوده.

            توجه کنید:

            تأمل کنید:

            «یک نظریه این است که غربی ها به فیلمهای ما جایزه می دهند، تا مردمشان ترغیب شوند فیلمهای ما را ببینند، و وقتی فیلمهای ما را می بینند، از اوضاع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ی ما خبردار شوند، و اوضاع ما را با رفاه نسبی و دموکراسی ی نسبی و پیشرفتهای علمی و اقتصادی و اجتماعی ی خود مقایسه کنند، و قدر حکومت خود و قدر رفاه و امکاناتی را که حکومت در اختیار ملتش گذاشته، بیشتر بدانند.»

تبلیغات بر ضدّ ِ ما ، دلیل بر ..... است

               بسم الله الرحمان الرحیم.

            1) ظاهراً امام خمینی، در اکثر دوران زمامداری اش می فرموده تبلیغات تمام دنیا بر ضد ایران است (از جمله چون ایران اسلام است، و بقیه کفر).

            2) ظاهراً امام خمینی در اوائل دوران زمامداری اش مایل بوده از تبلیغات بر ضد ایران کم کند و تبلیغات بر ضد ایران را خنثا کند و به مقامات و عُلما می فرموده بهانه به دست کشورهای دیگر و ... ندهند تا تبلیغات بر ضد ایران بیشتر شود.

            3) امام خمینی پس از دوران ابتدائی ی زمامداری اش، شاید به دلیل کم نشدن تبلیغات بر ضد ایران، تبلیغات بر ضد جمهوری ی اسلامی ی ایران را، دلیل بر قدرت و قوّت و عظمت جمهوری ی اسلامی ی ایران دانست، و ظاهراً دیگر تمایل خاصی برای کم شدن تبلیغات بر ضد ایران نداشت. استنباط بنده، بر اساس بیانات امام خمینی است:

            امام خمینی، 31 خرداد 1361:

            امروز همۀ قلمها و همۀ زبانها از ابرقدرتها یا دولتهاى مرتبط به آنها، بر ضد این جمهورى اسلامى تجهیز شده‏اند، و همه با یک رویۀ خاصى عمل دارند مى‏کنند؛ ما دیگر بهانه دست آنها ندهیم.

            امام خمینی، 3 مرداد 1361:

            امروز تقریباً تمام تبلیغاتى که در رسانه‏هاى گروهى و در مطبوعات شرق و غرب هست، تمام آنها بر ضد جمهورى اسلامى یا مى‏نویسند و یا مى‏گویند.

            امام خمینی، 31 مرداد 1361:

            مبلغینى که الآن در همه جاى دنیا تقریباً هستند، بر ضد ما همه تبلیغات را، در ضد جمهورى اسلامى همۀ تبلیغات را دارند مى‏کنند، دیگر ما خودمان یک کارى نکنیم که یک مطلبى دست آنها بیفتد و هر چى مى‏خواهند به آن باد بکنند و هر چى مى‏خواهند زیادش بکنند.

            امام خمینی، 28 شهریور 1361:

            الآن سرتاسر، سرتاسر دنیا تبلیغ بر ضد شما مى‏کنند، الّا کمى، کمى هست ملتها با شمایند.

            امام خمینی، 22 مهر 1361:

            رسانه‏هاى گروهى خارج و اینها همه بر ضد ما با آن دروغهاى‏ شاخدارى که مى‏گویند.

            امام خمینی، 25 مهر 1361:

            همۀ رسانه‏هاى گروهى دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایى کنند و دروغپردازى‏.

            امام خمینی، 26 دی 1361:

            همۀ تبلیغات دنیا تقریباً بر ضد ماست‏.

            امام خمینی، 21 بهمن 1361:

            همۀ تبلیغات دنیا بر ضد ماست.

            امام خمینی، 1 فروردین 1362:

            ما همه‏مان باید کوشش کنیم در مقابل همۀ این تبلیغاتى که دارد بر ضدّ ما مى‏شود. کوشش کنیم که خنثى کنیم و مى‏شود خنثى کرد ان شاء اللَّه‏.

            امام خمینی، 15 شهریور 1362:

            امروز همۀ تبلیغات دنیا بر ضد اسلام است؛ با اسم ضدیت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محکوم مى‏کنند.

            امام خمینی، 15 شهریور 1362:

            دنیا الآن بر ضد ما قیام کرده‏اند.

            امام خمینی، 24 آبان 1362:

            اکثر جناح‏هایى که در دنیا هستند بر ضد ما تبلیغ مى‏کنند و این به خاطر آن است که آنها اسلام را نمى‏خواهند، و هر کشورى که بخواهد به اسلام عمل کند، مورد تهاجم آنها قرار مى‏گیرد.

            امام خمینی، 11 بهمن 1362:

            همۀ تبلیغات بر ضد شما هست‏.

            امام خمینی، 19 بهمن 1362:

            بى‏جهت نیست که مستکبران جهان با تمام توطئه‏ها و شیطنتها بر ضد یک ملت کوچک چهل میلیونى که به حسب معنویت و ارزشهاى انسانى بر قلۀ بلند و والاى سعادت ارتقا یافته است، قیام نموده‏اند. خود این توطئه‏ها و بوق و کرناهاى ابرقدرتهاى عالم و پیوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترین ارزشها و والاترین مقامها براى یک ملت است که تا کنون براى هیچ ملتى رخ نداده است و این ارزش را شهداى والا مقام و جانبازان، این شهداى زنده و به دنبال آنان، ملت عظیم الشأن ایران در پشت جبهه‏ها آفریده‏اند.

            امام خمینی، 18 مرداد 1363:

            دنیا مى‏فهمد که یک قصه‏اى در ایران هست؛ در شب و روز تبلیغات بر ضد ایران و اسلام و اینها هست.

            امام خمینی، 4 شهریور 1363:

            امروز توطئه بر ضد ایران و حکومت آن و حزب اللَّه در حقیقت توطئه براى محو اسلام و کتاب و سنت است.

            امام خمینی، 4 شهریور 1363:

            الآن دنیا بر ضدّ شما، بر ضدّ حکومت شما، بر ضدّ اسلام حقیقتاً مجهّز شده‏اند.

            امام خمینی، 4 شهریور 1363:

            این تبلیغاتى است که در دنیا دارد مى‏شود بر ضدّ ما. ما باید یک کارى بکنیم. که این تبلیغات را خنثى کنیم و با تبلیغات، ما زورمان به آنها نمى‏رسد، براى اینکه، ما یک تبلیغات محدود داریم، آنها یک تبلیغات غیر محدود دارند، دنیا دست آنهاست و تبلیغاتشان‏ غیر محدود است.

            امام خمینی، 18 شهریور 1363:

            تمام بوق‏هاى تبلیغاتى بر ضد اسلام و ایران است‏.

            امام خمینی، 23 شهریور 1363:

            چرا هر روز براى بوق‏هاى خارجى یک چیزى‏ درست مى‏کنید و خوراکى درست مى‏کنید که آنها تبلیغ بر ضد شما بکنند؟ من تکلیف مى‏دانم این را که عرض کنم و الّا نمى‏خواستم چیزى بگویم، لکن دیدم که یک تکلیفى است که دوباره یک شیاطینى شروع کردند. یک حرفى من زدم، که فلانى این را که گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصیحت کردم، خدا هم نصیحت کرده پیغمبر را، خدا هم نصیحت کرده مؤمنین را

            امام خمینی، 8 آبان 1363:

            همۀ کشورها به ضد ما هستند، الّا معدودى. لکن در عین حال که همه بر ضد هستند، چون خود کشور و خود اهالى مؤمن هستند، معتقد هستند به این که باید با عنایات خدا مسائل را حل کنند، فکرها به کار افتاد و فعالیت‏ها شروع شد. و الآن ایران با آن زمانى که آن همه هیاهو مى‏کردند براى تمدن بزرگ، حالاى ایران بسیار پیشرفته‏تر از آن وقت است. و مهم این است که ما الآن مستقل هستیم، یعنى هیچ کشورى در دنیا نیست که بتواند به یک سپور ما جسارت کند.

امام خمینی، 20 آذر 1363:

            هر چه آنها در بوق‏هایشان بر ضد شما صحبت کنند، دلیل بر قوّت شماست و دلیل بر عظمت اسلام و عظمت جمهورى اسلامى است‏.

            امام خمینی، 15 فروردین 1364:

            همۀ تبلیغات بر ضد ماست. این براى این است که قضیه، قضیه اسلام و کفر است، نه قضیه ایران و عراق است‏.

            امام خمینی، 4 اردیبهشت 1364:

            شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما مى‏گویند، دلیل بر قدرت شماست.

            امام خمینی، 8 شهریور 1365:

همۀ دنیا دستهاشان، قلمهاشان بر ضد ماست‏.

            امام خمینی، 7 مهر 1366:

            تمام تبلیغات بر ضد ماست‏.

امام خمینی، 21 بهمن 1366:

            همۀ عالم، همۀ تبلیغات عالم بر ضد ماست و بسیارى از اینهایى که به ضد ماست، خودشان نمى‏فهمند، به نفع ماست.

کسی که درکربلادفن شودازسؤال وجواب قبروهول قیامت درامان خواهدبود؟

                      بسم الله الرحمان الرحیم.

            عیناً به نقل از http://dozakh-atash.blogfa.com/post-47.aspx  نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم تیر 1386ساعت 18:44  توسط محمد رسول:

            «کسی که در کربلا دفن شود از سوال و جواب قبر و هول قیامت در امان خواهد بود

امام سجاد فرموده: زلزله قیامت که رخ می دهد خداوند زمین کربلا را بلند کرده و در برترین جای باغهای بهشت قرار می دهد٬ بنابراین٬ هرکس از پیروان اهل بیت عصمت و طهارت که در کربلا دفن شده باشد بدون حساب وارد بهشت خواهد شد.

علامه نوری در دارالسلام آورده که سید علی صاحب ریاض گفته: من در دوران تحصیل هر هفته عصر پنجشنبه به زیارت گورستان بیرون کربلا که کنار خیمه گاه است می رفتم٬ شبی خواب دیدم که بدان گورستان رفته ام و شهر از عمارت و خانه تهی است ... در فکر و هراس بودم که هاتفی به زبان فارسی گفت: خوشا به حال کسی که در این زمین مقدس دفن شود٬ اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قیامت سالم خواهد ماند و هیهات٬ هیهات که کسی در این زمین مقدس دفن شود و از هول قیامت سالم بیرون نرود.

مولا محمد هزار جریبی در کتاب تحفة المجاور آورده که از استاد اکبر وحید بهبهانی شنیدم که می گفت: حضرت سید الشهدا را در خواب دیدم و به ایشان عرض کردم: «یا سیّدی! هل سئل عمن یدفن فی جوارکم؟» ای آقای من! آیا از کسی که در جوار شما دفن شود سؤال می شود؟ فرمودند: «کدام فرشته جرأت دارد از او سؤال کند؟!»۱

۱) دارالسلام مترجم ٬ ج ۲ ٬ ص  ۱۶۲  -  داستان هایی از شفاعت امام حسین (ع) ٬ ص  ۷۵»

درباره ی جمله ی «میزان رأی ملت است»

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک) امام خمینی، 25 خرداد 1358، حدود پنج ماه و نیم قبل از به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران:

            «ما به اشخاصى که اطلاع ندارند از قوانین اسلام، اطلاع ندارند از روح اسلام، نمى‏دانند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمى‏دهیم که دخالت در این امور بکنند. بله، حق رأى دارند؛ رأى بدهند که اسلام نه؛ چنانکه دادند. مختارند که رأى بدهند؛ لکن نگویند که ما مجلس مؤسسان کوچک را نمى‏خواهیم. یک مجلس مؤسسان پانصد- ششصد نفرى مى‏خواهیم! بهانه نگیرند. مگر مجلس مؤسسان چیست؟ جز این است که اشخاصى که مردم آنها را انتخاب مى‏کنند باید بنشینند و قانون را ملاحظه کنند؟ باید حتماً ششصد- هفتصد نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعیین کنند، اینها وکیل ملت نیستند؟ این مجلس مجلس مؤسسان نیست؟ ما بعد از اینکه بررسى شد در قانون اساسى، به نظر خبرگان اسلامى رسید، به نظر روحانى اسلامى رسید، به نظر علماى متعهد رسید، به نظر نمایندگان مردم رسید، باز هم‏ در افکار عمومى مى‏گذاریم، خود ملت میزان است. مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد براى این است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأى بدهد، لکن وکیل ملت حق دارد؟! این چه غلطى است! خود من حق ندارم تصرف بکنم در مالم، وکیل من حق دارد؟! خود شما حق ندارید رأى بدهید، وکیل شما حق دارد؟! وکلا براى این حق دارند که وکیل شما هستند، و الّا چه حقى دارند؟ یک نفر چه حقى دارد براى 53 میلیون جمعیت رأى بدهد؟ پنجاه نفر- ششصد نفر چه حقى دارد براى یک ملت 53 میلیونى رأى بدهد؟ این حق براى این است که شما مى‏خواهید رأى بدهید. رأى شماست. میزان؛ رأى ملت است. ملت یکوقت خودش رأى مى‏دهد. یکوقت یک عده‏اى را تعیین مى‏کند که آنها رأى بدهند: آن در مرتبه دوم صحیح است. و الّا مرتبه اول، حق مال خود ملت است. شما خون دادید، حقوقدانان براى شما تکلیف معین کنند؟! خودتان باید تکلیف معین کنید. شمایید، همین ملت، همین مردم محروم دانشگاه، جوانهاى محروم دانشگاه، همین جوانهاى محروم مدرسه فیضیه، همین جوانهاى محروم در ارتش، همین جوانهاى محروم در بازار، همین جوانهاى محروم در کارخانه‏ها و در کشاورزى، اینها باید رأى بدهند. بهانه‏ها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخى نکنید؛ رأى مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید.»

            دو) امام خمینی، 20 تیر 1349، هشت سال قبل از پیروزی ی انقلاب:

            «بر رجال دینى و سیاسى و جوانان مدارس دینى و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است که قبل از اجرا شدن این واقعه و نتایج مرگبار آن اعتراض کنند؛ به دنیا برسانند که این قراردادها مخالف رأى ملت است.

این جانب اعلام مى‏کنم هر قراردادى که با سرمایه داران امریکا و دیگر مستعمِرین بسته شود، مخالف خواست ملت و مخالف احکام اسلام است. وکلاى مجلسیْن ایران چون منتخب ملت نیستند رأى آنها قانونى نیست و مخالف قانون اساسى و خواست ملت است. در این قضایا باید با نظارت مقامات بیطرف جهانى رفراندم شود تا خواست ملت معلوم‏ گردد.»

            سه) امام خمینی، نوفل لوشاتو، 25 آذر 1357، دو ماه قبل از پیروزی ی انقلاب، خطاب به محمدرضا پهلوی:

            «من حالا دارم پیام مى‏دهم به کارکنهاى شرکت نفت که بر شما واجب شرعى است، واجب الهى است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومى کنید و نگذارید نفت خارج بشود. و به شما مى‏گویم که اگر چنانچه شما را ترساندند- چنانچه دیروز اینها را ترساندند و «اعلیحضرت» فرمودند که اینها را باید محاکمه کرد! مردکه تو چه کاره‏اى که اینها را مى‏گویى [باید] محاکمه کرد؟! تو که حالا دیگر شاه نیستى، تو یک آدم یاغى هستى! کى محاکمه کند اینها را؟ تو که شاه نیستى که دستور بدهى، شاه هم بودى معنا نداشت که تو دستور بدهى؛ تو اگر شاه هم باشى، شاه مشروطه هستى نباید دستور بدهى اینها را باید محاکمه کرد و بعد به جزاى خودشان!- نترسید از این مرد. یک مردى که به خوابنامه توسل پیدا کرده! [خنده حضار]»

پایان فرمایش امام خمینی.

نویسنده ی وبلاگ:

ــ امام خمینی جمله ی «میزان رأی ملت است» را فقط یک بار فرموده است. حدود پنج ماه و نیم قبل از رفراندوم قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران. اگر متن را توجه کنید، ظاهراً معلوم می شود، فرمایش ایشان مبنی بر «میزان رأی ملت است»، از باب نوعی محدود کردن اختیارات نمایندگان مجلس مؤسسان یا مجلس خبرگان قانون اساسی بوده. یعنی امام خمینی «رأی ملت» را، که ظاهراً در آن برهه مجاز بوده از طریق تظاهرات خیابانی به نفع رهبر انقلاب انجام شود (و تظاهرات اگر غیر از این بود، حرام و ممنوع و ... بود)، اولا بر رأی نمایندگان منتخب ملت می دانسته. مدتی بعد هم، امام خمینی با صراحت و شدت و غلظت، به نمایندگان منتخب ملت در مجلس خبرگان قانون اساسی، می فرمود اگر فلان نظرها را وارد قانون اساسی کنند و بهمان نظرها را وارد قانون اساسی نکنند، وکالت آنها مُلغا است. یعنی  جمله ی «میزان رأی ملت است»، اگر در متن خودش مطالعه و بررسی شود، مشخصاً به معنای این بوده رأی نمایندگان مجلس مؤسسان یا مجلس خبرگان قانون اساسی، میزان نیست.

ــ طبق بند دو، امام خمینی قبل از انقلاب، هشت سال قبل از انقلاب، در سال 1349، نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا را نمایندگان مردم نمی دانسته، و رأی نمایندگان مجلسین را مخالف رأی ملت می دانسته. قاعدتاً اکثر ملت، رأی خود را به طریقی به اطلاع امام خمینی رسانده بودند. همچنین طبق بند یک، امام خمینی بعد از انقلاب هم، نمایندگان منتخب ملت را، تا وقتی منتخب ملت می دانسته و وکالت آنها را ملغا نمی دانسته، که آراء آنها از نظرات و دیدگاههای امام خمینی، یا از نظرات و دیدگاههای ملت که امام خمینی آگاه به نظرات و دیدگاههای اکثر ملت بوده، پیروی کند.

امام خمینی هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب، مشخص می فرموده و تعیین می فرموده کدام نماینده ها نماینده ی ملت هستند و کدام نماینده ها نماینده ی ملت نیستند و وکالتشان مُلغا است.

ــ طبق بند سه، امام خمینی دو ماه قبل از پیروزی ی انقلاب، می فرموده محمدرضا پهلوی، شاه نیست، و «مردکه» است، و شاه حتا اگر شاه باشد، قانوناً حق ندارد دستور دهد اعتصاب کنندگان شرکت نفت را، که طبق فرمایش امام خمینی واجب شرعی و واجب الاهی بوده اعتصاب کنند و اعتصابشان را عام کنند، محاکمه کنند.

          ــ امام خمینی در بند یک فرموده است «شما خون دادید، حقوقدانان براى شما تکلیف معین کنند؟!» گمان کنم این فرمایش ایشان هم برای محدود کردن اقتدار و ارزش سخنان حقوقدانان مجلس خبرگان قانون اساسی بوده، به این اسم که سخنان آنها غربی است. وگرنه طبق قانون اساسی که مدتی بعد به تصویب رسید، برای ملتی که خون دادند، فقیهان و حقوقدانهای شورای نگهبان (منصوبان مستقیم و غیر مستقیم امام خمینی) تکلیف تک تک مصوبات مجلس را تعیین می کردند.

واجب شرعی ، حرام شرعی ، ...

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            امام خمینی، نوفل لوشاتو، 25 آذر 1357:

            «من حالا دارم پیام مى‏دهم به کارکنهاى شرکت نفت که بر شما واجب شرعى است، واجب الهى است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومى کنید و نگذارید نفت خارج بشود. و به شما مى‏گویم که اگر چنانچه شما را ترساندند- چنانچه دیروز اینها را ترساندند و «اعلیحضرت» فرمودند که اینها را باید محاکمه کرد! مردکه تو چه کاره‏اى که اینها را مى‏گویى [باید] محاکمه کرد؟! تو که حالا دیگر شاه نیستى، تو یک آدم یاغى هستى! کى محاکمه کند اینها را؟ تو که شاه نیستى که دستور بدهى، شاه هم بودى معنا نداشت که تو دستور بدهى؛ تو اگر شاه هم باشى، شاه مشروطه هستى نباید دستور بدهى اینها را باید محاکمه کرد و بعد به جزاى خودشان!- نترسید از این مرد. یک مردى که به خوابنامه توسل پیدا کرده! [خنده حضار]»

            امام خمینی، 15 دی 1358:

            «امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اینهایى که اعتصاب مى‏کنند خائن به اسلامند. دست بردارند از این الواطیها. دست بردارند از این بساط.»

            امام خمینی، 3 مرداد 1359:

            «یک واجب شرعى است براى وکلاى مجلس که با دولت، و با رئیس جمهور همراهى کنند، یک تکلیف شرعى است براى رئیس جمهور و دولت، که باید با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند

            قسمتی از «متن کامل جزوه آموزش احکام انتخابات»، منتشرشده در http://www.sefidshahr.com/Contentview.asp?ID=36 :

            «سؤال: آیا شرکت در انتخابات شرعاً واجب است؟

جواب آیت الله مکارم شیرازى: «با توجه به شرایط موجود و اینکه دشمنان ما اصرار بر عدم شرکت در انتخابات دارند، به نظر مى رسد که شرکت کردن تمام افراد واجد شرایط، واجب است.»»

در http://persian.makarem.ir/pages/newsprint.php?nid=196&url=http://persian.makarem.ir/news/?nid=196 هم مطلب اخیر منتشر شده است:

«سلام علیکم:1- به نظر حضرت عالی آیا شرکت در انتخابات شرعا واجب است؟ ..........

جواب:1- با توجه به شرایط موجود و اینکه دشمنان ما اصرار بر عدم شرکت در انتخابات دارند به نظر میرسد که شرکت کردن تمام افراد واجد شرایط واجب است.»