Internet Archive: Free Movies, Music, Books & Wayback Machine

                                                         http://www.capricorn-tech.com/images/internet.archive_logo_175px.jpg

 

 

Internet Archive: Free Movies, Music, Books & Wayback Machine

http://www.archive.org/

http://www.archive.org/about/about.php :

The Internet Archive is a 501(c)(3) non-profit that was founded to build an Internet library. Its purposes include offering permanent access for researchers, historians, scholars, people with disabilities, and the general public to historical collections that exist in digital format. Founded in 1996 and located in San Francisco, the Archive has been receiving data donations from Alexa Internet and others. In late 1999, the organization started to grow to include more well-rounded collections. Now the Internet Archive includes texts, audio, moving images, and software as well as archived web pages in our collections, and provides specialized services for adaptive reading and information access for the blind and other persons with disabilities.

http://web.informer.com/archive.org :

Title: Internet Archive: Free Movies, Music, Books & Wayback Machine

Description: Internet Archive is a non-profit digital library offering free universal access to books, movies & music, as well as 150 billion archived web pages.

الطلاق بید ال...؟ الرجل؟ المرأة؟ الزوجین؟

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            حضرت آیت الله آقای اسدالله بیات مد ظله العالی.

            با سلام و تبریک عید سعید فطر. خیلی ممنون می شوم اگر حضرت عالی سؤال این جانب سیدعباس سیدمحمدی را جواب بدهید. شنبه بیستم شهریور 1389.

            طبق آیات قرآن، که نقل می کنم، ظاهراً طلاق امری است که اراده کننده اش و انجام دهنده اش و فاعلش مرد است. قرآن به زن نمی گوید «اگر شوهرتان را طلاق دادید ...». فقط به مردان می گوید. و هرچند بر حسب آنچه در کتابهای فقهی ی فقهای بزرگوار است، در امر ازدواج، زن و مرد به یکسان حق اراده کردن و فاعل بودند دارند و حتا معروف است که ابتدا زن جملات را می گوید و زن خواست خود را مبنی بر این که «خود را به ازدواج مرد درمی آورد» مطرح می کند، اما طبق قرآن ظاهراً طبق آیاتی که نقل می کنم خطاب قرآن در این که با چه کسانی ازدواج بکنید و با چه کسانی ازدواج نکنید، با مردان است.

            چرا عقد ازدواج، شروعش به اراده ی دو نفر است، و پایانش به اراده ی یک نفر (مرد)؟ ظاهراً یکی از راه حل هایی که مفسران بزرگوار و فقیهان بزرگوار در سؤالات مربوط به بعضی آیات قرآن از آن استفاده می کنند، این است که بر حسب ظاهر ضمیر در فلان آیات جمع مذکر است ولی در واقع مرادش هر دوی جمع مذکر و جمع مؤنث است. آیا احیاناً فقیهان بزرگوار ممکن است بفرمایند در آیات طلاق هم، مخاطب در واقع هم مرد است و هم زن؟ اگر چنین بفرمایند، آیا با ظاهر اکثر آیات سازگار نیست؟

            حضرت آیت الله. خداوند در ثقل اکبر و قرآن کریم می فرماید و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة / و از جمله آیات او این است که برای شما از نوع خودتان همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید و در میان شما دوستی و مهربانی افکند (روم، 21). آیا «آرام گرفتن» واقعاً برای هر دوی مرد و زن است یا فقط برای مرد است؟ اگر برای هر دوی مرد و زن است، آیا «آرام گرفتن»، اگر  طلاق امری باشد که اراده کننده اش و انجام دهنده اش و فاعلش مرد باشد، واقعاً حاصل می شود؟ آیا احیاناً ممکن است مضمون همین آیه ی شریفه، و ارتباط دادن مضمون این آیه ی شریفه به موضوع طلاق، فقیهان بزرگوار را به اندیشه و فتوا و حکمی جدید رهنمون سازد که «طلاق به دست مرد و زن است به طور برابر»؟

            حضرت آیت الله. چرا عقد ازدواج، شروعش به اراده ی دو نفر است، و پایانش به اراده ی یک نفر (مرد)؟

            آیات طلاق (ترجمه ی فارسی از استاد بهاء الدین خرمشاهی):

ــ و اذا طلّقتم النساء / و چون زنان را طلاق گفتید (بقره، 231)

ــ و اذا طلّقتم النساء / و چون زنان را طلاق گفتید (بقره، 232)

ــ لا جناح علیکم ان طلّقتم النساء ما لم تمسّوهنّ او تفرضوا لهنّ فریضة/ بر شما گناهی نیست که زنانی را که با آنها نزدیکی نکرده و مهر نیز تعیین نکرده اید طلاق دهید (بقره، 236)

ــ یا ایها النبی اذا طلّقتم النساء / ای پیامبر چون خواهید زنان را طلاق گویید (طلاق، 65)

ــ و ان طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ / و اگر پیش از نزدیکی با آنان خواستید طلاقشان بدهید (بقره، 237)

ــ ثمّ طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ / سپس پیش از آن که با آنان هماغوشی کنید طلاقشان دادید   (احزاب، 49)

ــ عسی ربّه ان طلقکنّ / چه بسا اگر شما را طلاق دهد (تحریم، 5)

ــ فان طلّقها فلا تحلّ له / آنگاه چون زن را طلاق گفت دیگر بر او حلال نیست (بقره، 230)

ــ فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یقیما حدود الله / سپس اگر آن مرد او را طلاق داد بر انان گناهی نیست که اگر می دانند احکام الاهی را مراعات خواهند کرد دوباره به همسری ی یکدیگر درآیند (بقره، 230)

ــ و ان عزموالطّلاق / و اگر آهنگ طلاق کردند (بقره، 227)

ــ و المطلّقات / و زنان طلاق داده شده (بقره، 228)

ــ و للمطلّقات / و برای زنان طلاق داده (بقره، 241)

            آیات ازدواج (ترجمه ی فارسی از استاد بهاء الدین خرمشاهی):

ــ و لا تنکحوا ما نکح آباؤکم من النساء / و با زنانی که پدرانتان ازدواج کرده اند ازدواج نکنید (نساء، 22)

ــ اذا نحکتم المؤمنات / چون با زنان مؤمن ازدواج کردید (احزاب، 49)

ــ و لا تنکحوالمشرکات / و زنان مشرک را به همسری ی خود در نیاورید (بقره، 221)

ــ تنکحوهنّ / ازدواج با آنان (نساء، 127)

ــ و لا جناح علیکم ان تنکحوهنّ اذا آتیتموهنّ اجورهنّ / و بر شما گناهی نیست پس از آن که مهرهایشان را پرداختید با آنان ازدواج کنید (ممتحنه، 10)

ــ و ان خفتم الّا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع / و اگر بیمناکید که در حق دختران یتیم به عدل و انصاف رفتار نکنید در این صورت از زنانی که می پسندید [یک یا] دو و [یا] سه و [یا] چهار تن را به همسری درآورید (نساء، 3)

ــ قال انی ارید ان انکحک احدی ابنتی / [شعیب به موسی] گفت من می خواهم یکی از دو دخترم را همسری تو درآورم  (قصص، 27)

ــ و انکحوا الایامی منکم / و بی همسران خویش را همسری ی [دیگران] بدهید (نور، 32)

ــ ان اراد النبی ان یستنکحها / به شرط آن که پیامبر بخواهد او را همسری ی خود درآورد (احزاب، 50)

ــ و لا تعزموا عقدة النکاح حتی یبلغ الکتاب اجله/ و آهنگ عقد ازدواج نکنید تا عده به سرآمدش برسد (بقره، 235)

جواب حضرت آقای سیدعلی محمد دستغیب درباره ی لباس روحانیون

               

                بسم الله الرحمان الرحیم.

            آیا فقهای اسلام و طلبه های فقه اسلامی (که ظاهراً «روحانی» نامیدن آنها سابقه ی چندانی در جهان اسلام ندارد و تعبیر «روحانی» برگرفته از مسیحیت است) «صنف» هستند؟

            آیا «واضح است» که، بر فرض که فقهای اسلام و طلبه های فقه اسلامی «صنف» باشند، «هر» صنفی برای این که شناخته شود دارای لباس مخصوص است؟

            آیا این طور نیست که انبیا و رسولان و امامها، برای فی الفور شناخته شدن، اولا بودند، اما لباس انبیا و رسولان و امامها مانند بقیه ی افراد جامعه بود و نیز نقل است حضرت رسول الله و حضرت علی در مساجد و مجالس طوری می نشستند که موضع نشستن آنها نسبت به بقیه ممتاز نباشد؟

            آیا فقهای بزرگوار اسلام و طلبه های بزرگوار فقه اسلامی، امر تقریباً قطعی که انبیا و رسولان و امامها لباسشان با لباس بقیه ی مردم جامعه شان تفاوت نداشته، و اصل ِ «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة» را توجه نمی کنند، و به فرع و استدلالهای سلیقه ای مانند استدلالی که در سخنان حضرت آقای سیدعلی محمد دستغیب حفظه الله مشاهده خواهید کرد، توجه می کنند؟

            حضرت آقای لطف الله صافی حفظه الله عیناً به نقل از http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708141083 فرموده است «چادر زن مسلمان از عبای علما مقدس تر است». آیا همان طور که حضرت آقای لطف الله صافی حفظه الله، عبای خود و دیگر فقهای اسلام و طلبه های فقه اسلامی را «مقدس» می داند، آیا حضرت رسول الله و حضرت علی و امام حسین و امام صادق و امام رضا هم عبای خود را مقدس می دانستند؟ آیا اصولاً تشخیص دادن مقدس بودن یا نبودن چادر و عبا و عمامه و اعلام کردن مقدس بودن یا نبودن آنها، یک مسئله ی فقهی و در اختیار فقیهان و طلبه های فقه اسلامی است؟

            سؤال و جواب عیناً طبق وبسایت حضرت آقای سیدعلی محمد دستغیب:

http://www.dastgheib.com/index.php?option=com_content&task=view&id=194&Itemid=69

چرا روحانیون طرح لباس خود را عوض نمی کنند؟

اکنون که می بینیم در جامعه به روحانیون بی احترامی می شود چرا روحانیون طرح لباس خود را عوض نمی کنند که زیاد در چشم نیاید. ضمنا این شکل لباسی که روحانیون می پوشند از کجا آمده؟

واضح است که هر صنفی از جامعه برای اینکه شناخته شوند دارای لباس مخصوصی می باشند و در طول تاریخ این رویّه ثابت بوده است. خصوصاٌ در مورد اهل علم که محل رجوع عامه مردم در مسائل دینی می باشند و این شکل لباس شبیه به لباس پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) و ائمه اطهار (علیهم السلام) می باشد و تغییر لباس راه چاره نبوده و حکایت از ضعف روحیه و عدم استقامت در راهی که انتخاب کرده اند می باشد. 

«اسلام عزیز» از زبان فرج الله سلحشور

           

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک) عیناً طبق http://shahr.ir/ViewNews.aspx?IDNews=17481 :

            «کد خبر : 17481

تاریخ : 1389/03/12 - 11:01:23

طی حکم دادگاه دوم شکایت طاهری از کارگردان «یوسف پیامبر»؛

سلحشور به 3 سال زندان و پرداخت 15 میلیارد ریال محکوم شد» 

http://www.tebyan-babol.ir/userdata/picture/yosof02.jpg       http://jaheshnews.ir/photo/nourizad_89_4_3.jpg

            دو) قسمتی از نامه ی فرج الله سلحشور به محمد نوری زاد عیناً به نقل از http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906120803 :

            «در اسلام عزیز شکل‌گیری شخصیت انسان ها را مرز هفده سالگی تعیین کرده‌اند. اگر کسی تا این سن انسانی مؤمن و متقی تربیت شد، شده است وگر نه بعد از 17 سالگی، اصلاح و رشد معنوی او با کرام الکاتبین است. ما زیاد دیده ایم انسانهای آلوده ای را که سال ها رنگ عوض کرده و لباسی متفاوت با باطن خود پوشیده اند، اما در نهایت به حقیقت خود برگشته و ذات خود را بروز داده‌اند.
گوگوش خواننده زمان شاه با همه مفاسدش یکی از آنهاست. پس از نزدیک به بیست و چند سال زن حاجی شدن و رعایت حجاب و عزاداری و خرج دادن برای امام حسین
(ع)، توسط کیمیایی به آمریکا گریخت و دوباره به فحشا و منکرات سابق خود مشغول شد. آقای مخملباف نیز پس از سال‌ها ظاهر مذهبی و پرداختن به آثار مذهبی در نهایت به ذات گروهکی خود برگشت و اینک همان راهی را می‌رود که قبل از هفده سالگی رفته بود، و اینک یکی از پیروان دکتر پیمان بنام محمد نوری‌زاد که چند سالی را در لباس خودی درآمده بود و دم از انقلاب و اسلام و فقاهت می‌زد، بالاخره فیلش یاد هندوستان کرد و به اصل جنبشی خود بازگشت و تمام زحمت‌های شهید آوینی را در کنترل و اصلاح رفتار و اعتقاداتش به باد داد و این آقا که نتوانسته بود در عرصه سینما نامی دست و پا کند و نان میلیاردی سریال سازی هم نتوانسته بود او را سیرکند، سفره معاویه را چرب‌تر از سفره علی علیه السلام یافت و به اصل خود بازگشت و اینک شهرت را در هوچی‌بازی و بی‌حرمتی به ارزش‌ها یافته است.»

چون گرانش هست ، پس جهان می تواند از هیچ خلق شود!!!

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            وبلاگ نویس ارجمند، آقای امید (http://andishe-pooya.blogfa.com/ ) لطف کرد به بنده از طریق کامنت خبر داد که هاروکینگ گفته است:

God did not create the universe and the "Big Bang" was an inevitable consequence of the laws of physics, the eminent British theoretical physicist Stephen Hawking argues in a new book

            لینکی که آقای امید داده است این است: http://news.yahoo.com/s/nm/20100902/lf_nm_life/us_britain_hawking

            بنده موفق شدم منبع اولیه ی این خبر را در http://www.reuters.com/article/idUSTRE6811FN20100902 بیابم. بنده عین متن را می آورم و ترجمه ی فارسی را عیناً از http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=117964 (که ترجمه اش تا حد قابل قبولی ترجمه ی کامل و نسبتاً روان و درست از متن انگلیسی است) نقل می کنم، و افراد خودشان فکر کنند ببیند برهان و دلیل پروفسور استیون هاوکینگ، مانند «چون قانونی مانند گرانش وجود دارد، پس جهان می تواند از هیچ خلق شده باشد»، واقعاً در دانش (فیزیک و شیمی و ریاضی و مهندسی و ...) دارای پشتوانه و اعتبار است یا نه. 

  Stephen Hawking with his wife and nurse Elaine Mason after their marriage ceremony at Cambridge registry office

یک) عین متن انگلیسی طبق http://www.reuters.com/article/idUSTRE6811FN20100902  :

LONDON | Thu Sep 2, 2010 9:08am EDT

LONDON (Reuters) - God did not create the universe and the "Big Bang" was an inevitable consequence of the laws of physics, the eminent British theoretical physicist Stephen Hawking argues in a new book.

In "The Grand Design," co-authored with U.S. physicist Leonard Mlodinow, Hawking says a new series of theories made a creator of the universe redundant, according to the Times newspaper which published extracts on Thursday.

"Because there is a law such as gravity, the universe can and will create itself from nothing. Spontaneous creation is the reason there is something rather than nothing, why the universe exists, why we exist," Hawking writes.

"It is not necessary to invoke God to light the blue touch paper and set the universe going."

Hawking, 68, who won global recognition with his 1988 book "A Brief History of Time," an account of the origins of the universe, is renowned for his work on black holes, cosmology and quantum gravity.

Since 1974, the scientist has worked on marrying the two cornerstones of modern physics -- Albert Einstein's General Theory of Relativity, which concerns gravity and large-scale phenomena, and quantum theory, which covers subatomic particles.

His latest comments suggest he has broken away from previous views he has expressed on religion. Previously, he wrote that the laws of physics meant it was simply not necessary to believe that God had intervened in the Big Bang.

He wrote in A Brief History ... "If we discover a complete theory, it would be the ultimate triumph of human reason -- for then we should know the mind of God."

In his latest book, he said the 1992 discovery of a planet orbiting another star other than the Sun helped deconstruct the view of the father of physics Isaac Newton that the universe could not have arisen out of chaos but was created by God.

"That makes the coincidences of our planetary conditions -- the single Sun, the lucky combination of Earth-Sun distance and solar mass, far less remarkable, and far less compelling evidence that the Earth was carefully designed just to please us human beings," he writes.

Hawking, who is only able to speak through a computer-generated voice synthesizer, has a neuro muscular dystrophy that has progressed over the years and left him almost completely paralyzed.

He began suffering the disease in his early 20s but went on to establish himself as one of the world's leading scientific authorities, and has also made guest appearances in "Star Trek" and the cartoons "Futurama" and "The Simpsons."

Last year he announced he was stepping down as Cambridge University's Lucasian Professor of Mathematics, a position once held by Newton and one he had held since 1979.

"The Grand Design" is due to go on sale next week.

 

(Editing by Steve Addison) 

 

 

دو) ترجمه ی فارسی طبق http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=117964 :

             

«استفان هاوکینگ در کتاب جدید خود ادعایی عجیب و کفرآمیز را مطرح کرده که خدا دنیا را نیافریده و انفجار بزرگ کیهانی یکی از عواقب غیر قابل اجتناب قوانین فیزیک بوده است.

به گزارش خبرنگار «تابناک اجتماعی» به نقل از رویترز، هاوکینگ در کتاب «طراحی بزرگ» که با همکاری فیزیکدان دیگری با نام لئونارد ملودینو نوشته شده بیان کرده که مجموعه‌ای از تئوریهای جدید نیاز به یک خالق برای کائنات را از بین می‌برد.

در این کتاب آمده: به دلیل وجود قوانینی مانند جاذبه، کائنات می‌تواند خود را بسازد و خواهد ساخت. خلقت خودبخود تنها دلیل موجود است دلیل وجود کائنات و وجود ما و وجود خالقی که جهان را به چرخه در آورد الزامی نیست.

هاوکینگ 68 ساله ابتدا در سال 1988 و با نوشتن کتاب «تاریخ مختصری از زمان» در مورد اساس کائنات به شهرت جهانی رسید و هم اکنون به خاطر تحقیقاتش بر روی حفره‌های سیاه، نظام عالم وجود و جاذبه کوانتومی مشهور است.

این دانشمند از سال 1974 در تلاش برای وفق دادن دو تئوری اساسی فیزیک نوین بوده است یکی نظریه نسبت آلبرت انیشتن و دیگری نظریه کوانتوم.

نظریه جدید وی در حالی بیان می‌شود که پیش از این در کتاب قوانین فیزیک نوشته بود که نیازی نیست حتما معتقد باشیم که خدا در ایجاد انفجار بزرگ کیهانی مداخله کرده است.
وی در کتاب اول خود نوشته بود اگر بخواهیم یک نظریه کامل را پیدا کنیم آنگاه پیروزی نهایی در استدلال انسانی را بدست آورده ایم و آن زمان باید خدا را به خاطر داشته باشیم.

وی در آخرین کتابش بیان کرده بود که کشف سال 1992 در مورد سیاره‌ای که به دور ستاره دیگری به غیر از خورشید میگشته است به بازسازی دوباره نظریه اسحاق نیوتن پدر علم فیزیک کمک می‌کند که بیان کرده بود کائنات حاصل بی نظمی نبوده و توسط خدایی آفریده شده است.

هاوکینگ که تنها از طریق یک دستگاه کامپیوتری قادر به صحبت کردن است دچار یک بیماری عصبی است که به آرامی طی سالها پیشرفت کرده و وی را تقریبا به طور کامل فلج کرده است.
این بیماری از اوایل 20 سالگی در وی ایجاد شد اما با این وجود وی خود را به عنوان یکی از دانشمندانی برجسته جهان مطرح کرد.

وی سال گذشته از کرسی استادی ریاضی دانشگاه کمبریج بریتانیا که از سال 1979 در اختیار نیوتن بود استعفا داد [سیدعباس سیدمحمدی: ترجمه ی درست این است: استاد لوکازین ریاضیات دانشگاه کیمبریج، که زمانی در اختیار نیوتون بود و از سال 1979 در اختیار هاوکینگ بود].

فروش کتاب جدید وی از هفته آینده آغاز خواهد شد.» 

 

            سه) آقای علی زمانیان (http://zamanian.blogsky.com/ ) در ذیل http://elhrad.blogsky.com/1389/06/14/post-13/ کامنت گذاشته است:

            «آن چه استفان هاوکینگ گفته است ، البته یک سخن کاملا شخصی و نظر فردی اوست. آیا این باور او ربطی به تخصص اش دارد؟

آیا ربط منطقی میان فیزیک و خدا هست؟ کسانی هم در گذشته تلاش کردند که با همین علوم - خدا را اثبات کنند. ( پروژه ی علمی کردن گزاره های دینی - مثل کاری که مرحوم بازرگان متقدم انجام می داد) سعی بیهوده کردند. زیرا با فیزیک و شیمی نمی توان خدا را نه اثبات و نه نفی کرد.»

سیدعباس سیدمحمدی درباره ی کامنت علی زمانیان:

ــ حرفهای عجیب غریب زدن تخصص نمی خواهد.

ــ بنده گمان می کنم مرحوم مهندس مهدی بازرگان، با فیزیک و شیمی و مانند آنها، نمی خواست وجود خدا را ثابت کند (چنان که شما هم چنین چیزی به بازرگان نسبت ندادی) بلکه یکی از فعالیتهای ایشان در دوران زندگی اش کوشش برای نشان دادن صحت علمی ی تعدادی از آیات قرآن و نشان دادن هماهنگی ی بعضی از احکام اسلام با قوانین علمی دارد. بازرگان و هاوکینگ دو طرف ماجرا نیستند. بازرگان با گزاره های علمی، خدا را ثابت نکرد. هاوکینگ با گزاره های علمی، می خواهد خدا را نفی کند.

چهار) آقای امید (http://andishe-pooya.blogfa.com/ ) در ذیل http://elhrad.blogsky.com/1389/06/14/post-13/  نوشته است:

«اولا این اندیشه [ی وجود داشتن خدا] از چه طریق غیر تجربی و غیر مشاهده محوری در ذهن دوستان شکل گرفت که حالا با علم تجربی و ابتنا به مشاهده عوض نمی شود؟

ثانیا : اصلا حرف دوستان قبول . دوستان یک سناریو معرفی کنند که در صورت وقوع آن سناریو اندیشه مذکور در ذهن آنان نقض می شود

            سیدعباس سیدمحمدی درباره ی کامنت امید:

            ــ این که چون قانونی مانند قانون جاذبه وجود دارد پس جهان می تواند از هیچ ایجاد شده باشد، ظاهراً حرفی علمی است، اما آیا متوجه می شوید این حرف احتمالاً امکان اثبات تجربی ندارد؟

            ــ وجود داشتن خدا، و اصولاً بحث «وجود»، اساساً غیر تجربی و خارج از مشاهده کردن یا مشاهده نکردن است. بحث «وجود» ظاهراً در بین فیلسوفان خداناباور هم بحثی تجربی و مشاهده ای نیست. آیا فیلسوف خداناباور، یا فیلسوفی که علیت را قبول ندارد، یا فیلسوفی که علیت را قبول دارد ولی علت العلل را قبول ندارد، وقتی به کلاس می رود تا برهانهایش را به دانشجویانش بگوید، با خودش سنگ و چوب و فلز و میکروسکوپ و تلسکوپ و دماسنج می برد تا از طریق تجربه و مشاهده به دانشجویانش بقبولاند خدا وجود ندارد یا بقبولاند علیت صحت ندارد یا بقبولاند علت العلل مفهومی نادرست است، یا نه، برهانها و استدلالهایش، فلسفی است؟ خُب باور به خدا در میان خداباوران هم با دیدن و شنیدن و لمس کردن و بو کردن به دست نیامده، و با دیدن و شنیدن و لمس کردن و بو کردن هم از بین نمی رود. با قانون گرانش نیوتون و نظریه ی نسبیت آینشتاین و مکانیک کوانتوم به دست نیامده، و با قانونها و نظریه های مانند آنها از بین نمی رود.

            ــ از طریق حواس مادی، بودن جهان مادی را حس می کنیم و می پذیریم، و نمی توانیم سناریویی بسازیم که در صورت وقوع آن سناریو اندیشه ی «بودن جهان مادی که با حواس ما حس می شود»  نقض شود. به همین ترتیب، از طریق برهانهای عقلی، بحث «وجود» و بحث «واجب الوجود خالق قادر بسیط ِ ...» ثابت می شود، نمی شود سناریویی ساخت که «وجود» نباشد و «واجب الوجود» نباشد. البته برهانهای عقلی ی خداناباوران، می تواند چنین سناریویی بسازد. 

          ــ من علاقه دارم اول خودم و سپس شما (و همه)، محتاط و دقیق باشیم در علم و دانش. طبق آگاهی ی اندک من، اصولاً ماهیت نیروی گرانش هنوز به درستی شناخته نشده است. پس به نظر شما آیا جمله ای مانند «چون قانون گرانش وجود دارد، پس جهان می تواند خودش از هیچ ایجاد شده باشد»، علاوه بر این که احتمالاً امکان اثبات و نفی تجربی اش وجود ندارد، آیا با توجه به این که ماهیت گرانش هنوز به درستی شناخته نشده، از نظر علمی جمله ای سست نیست؟ توجه کنید: 

        طبق http://www.universaltheory.org/MassGravity.html : 

 

 

The true nature of mass is not completely understood 

........ 

However, the nature and dynamics of gravity is not well understood 

.......... 

The true nature of gravity is not yet understood