علم قادر به پاسخ دادن به سؤالات درباره ی معنای زندگی نیست

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            لیانیت ایوانویچ پنمارف (Leonid Ivanovich Ponomarev) متولد 1937 در روسیه است. ویکیپدیای روسی مدخل http://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%9F%D0%BE%D0%BD%D0%BE%D0%BC%D0%B0%D1%80%D1%91%D0%B2,_%D0%9B%D0%B5%D0%BE%D0%BD%D0%B8%D0%B4_%D0%98%D0%B2%D0%B0%D0%BD%D0%BE%D0%B2%D0%B8%D1%87 مربوط به او است. فیزیکدان هسته ای است. عضو آکادمی ی علوم روسیه است (؟). عنوان کتاب او در انگلیسی به صورت The Quantum Dice (و همچنین به صورت The Quest of the Quantum (؟) ) (عنوان صحیح انگلیسی ی کتاب فقط  The Quest of the Quantum   است؛ با تشکر از تذکر دانشمند محترم، آقای مجید: http://divoon.blogfa.com/  ؛ هشتم مرداد 1389) است. کتاب او را من دیشب (ششم مرداد 1389) از یک لوازم التحریرفروشی و کتابفروشی ی متفرقه خریدم. نسخه ی من تاریخ انتشار ندارد ولی وبسایت کتابخانه ی ملی در http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=565922&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author تاریخ انتشار ترجمه ی فارسی ی کتاب را سال 1359 ذکر کرده است.

            ل. پانوماریف، در آنسوی کوانت، ترجمه ی هوشنگ طغرائی، بنگاه نشریات میر مسکو:

            «اخیراً یکی از فیزیکدانان در جریان یک بحث پرحرارت گفته بود: «اصولاً، حتی برای سیستم بغرنجی چون انسان، کافی است قانون کولن و معادله مکانیک کوانتائی را بدانیم.»

چنین اظهار عقیده هائی در علم تازگی ندارد. ارشمیدس برای آنکه زمین را از جا تکان دهد نقطه اتکائی می خواست، لاپلاس میگفت مختصات آغاز و تکان تمام ذرات گیتی را به من بدهید تا آینده دنیا را برایتان پیش بینی کنم. (صفحه ی 301)

ما آنقدر به همگون دانستن مفاهیم «دانائی» و «علم» عادت کرده ایم که از دانائی چیزی جز علم در نظر نمیاوریم. (صفحه ی 306)

بر اساس پیروزی های روش علمی، ایمان تازه ای ظهور کرد و تثبیت یافت، ایمان بعلم که گاهی ایمان قرون وسطائی به وحی آسمانی را بیاد میآورد. تحولی را که علم در اذهان بوجود آورد فقط میتوان با تحول های عظیم مذهبی چون بودائی، مسیحیت و اسلام مقایسه کرد. از علم انتظار پاسخگوئی بکلیه مسایل زندگی را دارند، احکام آنرا خالی از خطا میشمرند، در بین خدمتگزاران آن نمونه هائی برای تقلید و پیروی میجویند (صفحه ی 313)

انسان همیشه با «سؤالهای ابدی» حیات و مرگ، نیک و شر، خدا و ابدیت، هدف غائی وجود و مقام ما در گیتی سرگرم بوده است.

علم قادر به پاسخ دادن بسؤالات درباره معنای زندگی نیست و وظایف متواضعانه تری دارد. در اثر موفقیت های خیره کننده علوم دقیقه اغلب این موضوع را فراموش میکنند و آن امکان ساده را از نظر دور میدارند که راسیونالیسم و ایمان ما به علم نیز برای مردم نسل های آینده همانقدر مضحک و نامفهوم خواهد بود که مراسم راهبان مصری برای ما: این ادراک است که حد و حصری ندارد نه شکل تاریخی آن. (صفحه ی 315)

جهان از آن شکلی که علم بدان میبخشد، بمراتب غنی تر و پیچیده تر است ... باید همیشه بخاطر داشت تا در جهالت علمی غرق نشویم، زیرا علمائی هستند که سعی دارند جهان را بصورت جداول بی انتهائی از اعداد مجسم سازند و بسیاری از پدیده های واقعی طبیعی را فقط بدان سبب که با وسایل علمی قابل توضیح نیستند رد میکنند، این چنین علما، با کشیشانی که با دیدن لکومتیو چشم بر هم میگذاشتند و پای بر زمین میکوفتند و «شیطان دور شو!» می گفتند، چندان فرقی هم ندارند ... علم نه تنها مفید است بلکه حتی خیلی هم لازم میباشد، ولی نباید با چشمداشت به نیکی هایش به همه چیز آن تن در داد بخیال آنکه عجالتاً بدون آن کاری نمیتوان از پیش برد. (صفحه ی 316)» 

 

                                  http://s1.picofile.com/seyyedmohammadi/Documents/Copy%20of%20DSC01730.JPG

دو عکس از سیدابوالحسن بنی صدر

          بسم الله الرحمان الرحیم. 

        در http://irdcir.persiangig.com/image/banisadr/25002(1).jpg عکس اولین رئیس جمهور جمهوری ی اسلامی ی ایران (سیدابوالحسن بنی صدر) و حضرت آقای سیدعلی حسینی خامنه (سومین رئیس جمهور ایران و دومین رهبر معظم جمهوری ی اسلامی ی ایران) است. 

 

http://irdcir.persiangig.com/image/banisadr/25002(1).jpg

 

          در http://irdcir.persiangig.com/image/banisadr/25003(1).jpg عکس اولین و دومین و سومین و چهارمین رئیس جمهور جمهوری ی اسلامی ی ایران است (اولین: سیدابوالحسن بنی صدر؛ دومین: مرحوم محمدعلی رجائی؛ سومین: حضرت آقای سیدعلی حسینی خامنه؛ چهارمین: اکبر هاشمی بهرمانی). 

http://irdcir.persiangig.com/image/banisadr/25003(1).jpg 

          هر دو عکس (همراه با چندین عکس دیگر) در وبسایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی در http://www.irdc.ir/fa/content/9885/default.aspx است.

جهان از دید بیخدایان و حیات از دید تکاملگرایان بیخدا

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            ظاهراً از دید بیخدایان، ماجرای جهان این طور است:

            1) خدا وجود ندارد و جهان فقط جهان مادی است و جهان مادی همواره وجود داشته است و مفهوم «علت ِ کل ِ جهان» مفهومی انحرافی و گمراه کننده است و کل جهان، نیاز به علت ندارد. یا:

            2) خدا وجود ندارد و جهان فقط جهان مادی است و جهان مادی همواره وجود نداشته است بلکه از لحظه ی انفجار بزرگ (بیگ بنگ) به وجود آمده و انفجار بزرگ نیاز به علت ندارد و اگر هم نیاز به علت داشته باشد، خودش علت خودش است.

            ظاهراً از دید تکاملگرایان بیخدا، ماجرای حیات این طور است:

            3) البته، خدا ربطی به ماجرای «حیات» ندارد، چون، اصولاً، خدا وجود ندارد.

            4) حیات اولیه از طریق صاعقه یا ... در خشکی یا در دل آب یا در سیاره ای دیگر یا ... ایجاد شده است.

            5) همه ی گونه های دارای حیات، طی فرایند گونه زایی، از یک نیای مشترک برآمده اند.

            6) نیای مشترک همه ی موجودات زنده، لزوماً اولین موجود زنده نیست، بلکه ممکن است موجودی به حد کافی تخصصی و پیچیده باشد و بین «نیای مشترک تمام موجودات زنده» و «اولین موجود دارای حیات» دوره ی تکاملی ی بسیار طولانی طی شده باشد. (طبق http://www.parastoha.dk/almee12-manshai-haiat.html  : «باید در نظر داشت که اولین نیای مشترک همۀ موجودات روی زمین نباید الزاماً همان اولین موجود زنده باشد......... این نیای مشترک باید موجودی به حد کافی پیچیده و تخصصی باشد. قطعاً این موجود خود یک دوۀ تکاملی بسیار طولانی را طی کرده است.»)

            7) تکامل، قطعی است.

            8) تکامل، تدریجی است.

            9) تکامل بر اساس انتخاب طبیعی است.

            خلاصه:

            تمام موجودات زنده (انسان، سگ، نهنگ، درخت کاج، لوبیا، عدس، دایناسور، کرگدن، پشه، درخت انجیر، خفاش، کوسه، مگس، ...) دارای نیای مشترک واحد، و نه نیای مشترک متعدد، هستند. آن نیای مشترک واحد، چیست؟ نیای مشترک واحد، ممکن است غیر از اولین موجود زنده باشد، و بین اولین موجود زنده و نیای اولیه ی تمام موجودات زنده، دوره ی تکاملی ی طولانی طی شده باشد. معلوم نیست اولین موجود زنده، دقیقاً چه زمانی و چه مکانی و به چه کیفیتی ایجاد شده و چه گونه بوده ولی حدسیاتی در این زمینه وجود دارد و قطعاً یک حدس یا چند حدس از حدسیات گذشته یا یک حدس یا چند حدس از حدسیات آینده درست خواهد بود و قطعاً نظریه ی تکامل درست است و علمی است.

            ممکن است دیدگاه بیخدایان درباره ی جهان هستی و دیدگاه تکاملگرایان بیخدا درباره ی حیات، تفاوت کم یا تفاوت زیاد داشته باشد با آنچه من به آنها نسبت دادم، و بنده پذیرای تذکرات آنان هستم.

http://diogenesii.files.wordpress.com/2008/03/i11-40-smiller.jpg

تقدیر و تشکر از بلاگفا و نقل مکان به بلاگسکای

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            این مقاله، 733 امین مقاله ی من در بلاگفا و اولین مقاله ام در بلاگسکای است. بیست و نهم فروردین 1384 اولین مقاله ام را در بلاگفا نوشتم (http://seyyedmohammadi.blogfa.com )، با عنوان «اتوبیوگرافی!». مقاله ی 722  ام خود را در اول مرداد 1389 نوشتم. سوم مرداد 1389 متوجه شدم وبلاگم فــــــــــ ... شده است. پنج سال و سه ماه وبلاگ نویسی ی مستمر. از بلاگفا قدردانی می کنم. از صمیم دل می گویم. پنج سال و سه ماه از بلاگفا استفاده کردم. از بلاگفا تقدیر و تشکر می کنم و از چهارم مرداد 1389 در

http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

            می نویسم.